-
amab دلی دارم خریدار محبت کزاو گرم است بازار محبت
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمریم عباسپور
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟ -
مریم عباسپور
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamab وقت اجلم ناله نه از رفتن جان است از یار جدا میشوم این ناله از ان است!
-
چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 من تورا تا اسمان ها من تورا تا کهکشان ها از زمین تا اسمان ها دوست دارم می پرستم
من تورا همچون اهورا من تورا همچون مسیح همچو عطر پاک گل ها دوست دارم میپرستم -
@m-s-100 من تورا تا اسمان ها من تورا تا کهکشان ها از زمین تا اسمان ها دوست دارم می پرستم
من تورا همچون اهورا من تورا همچون مسیح همچو عطر پاک گل ها دوست دارم میپرستممریم عباسپور
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدنبا تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن -
مریم عباسپور
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدنبا تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدننوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
مریم عباسپور
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدنبا تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدننوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-s-100
ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
amab ای که یک گوشه چشمت غم زعالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مراغم ببرد
-
amab ای که یک گوشه چشمت غم زعالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مراغم ببرد
مریم عباسپور
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد .چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100
تني آلوده درد و لبريز غم دارم
ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم -
@m-s-100 دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزمنوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sara-66
منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66
یارب این آتش که در جان من استسرد کن زآنسان که کردی بر خلیل
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟ ..... وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@miss-besharati
وقت غنیمت شمار ار نه چو فرصت نماندناله که راداشت سود آه کی آمد به کار