Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خاطره ای از دوران مدرسه
کپی جزوه ها
Z
سلام دوستان من میخوام جزوه های آلا رو کپی کنم خیلی زیاده کسی جایی رو سراغ داره ؟
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
دسته گل💐
زهرا بنده خدا 2ز
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کارزار
A
«۳۰ نفر تا الان " ۲۵ مهر ۱۴۰۴"از درخواست اصلاح آیین‌نامه حمایت کردن، شما نفر ۳۱ باشید» https://www.karzar.net/258938
بحث آزاد
کارزار
A
بچه‌ها یه کارزار راه انداختیم برای اصلاح بند تک‌ماده و آیین‌نامه‌های ارزشیابی مدارس کشور. موضوعش خیلی مهمه چون مستقیم به نمره و آینده تحصیلی خودمون مربوط میشه اگه موافقین، لطفاً برین امضا کنین تا صدامون بیشتر شنیده بشه ️https://www.karzar.net/258938
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
A
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
روز آخر ❤️
_ Reza __
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد

خاطره ای از دوران مدرسه

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
198 دیدگاه‌ها 31 کاربران 31.0k بازدیدها 28 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • searchS آفلاین
    searchS آفلاین
    search
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #154

    یه بار تو راه مشهد با این قطار کوپه ای ها داشتیم می رفتیم.
    معلما تو یه کوپه جلسه داشتند یدونه از این بمب بد بوها رو انداختیم تو کوپه در رفتیم؛ خیلی حال داد 😂

    اونا هم نامردی نکردند چند ساعت بعد به اسم اینکه باهاتون کار مهم داریم تعدادی زیادی از بچه ها رو جمع کردند داخل یه کوپه، بعد نامردا 4 تا بمب بدبو انداختند و رفتند بیرون و در کوپه رو نگه داشتند ما داشتیم تو کوپه پر پر میشدیم 😠 تا آخر عقل یکی از بچه ها کار کرد با لگد زد چوب زیر در تابت کوپه شکست، آقا این که نزد همه یهو وحشی شدند اینقد با لگد زدن تو در که حسابی در کوپه داغون شد و آخر سر معلم ها از رو رفتن و در رو باز کردند 😄 مسئول قطار که اومد رفیقم گفت آقا این معلمه گفت اگه در رو بشکونی بهت مستمر 20 میدم :trollface:

    کل خسارت در رو دبیرا دادند :trollface: :trollface:

    عااطفهع mahdi11M 2 پاسخ آخرین پاسخ
    5
    • searchS search

      یه بار تو راه مشهد با این قطار کوپه ای ها داشتیم می رفتیم.
      معلما تو یه کوپه جلسه داشتند یدونه از این بمب بد بوها رو انداختیم تو کوپه در رفتیم؛ خیلی حال داد 😂

      اونا هم نامردی نکردند چند ساعت بعد به اسم اینکه باهاتون کار مهم داریم تعدادی زیادی از بچه ها رو جمع کردند داخل یه کوپه، بعد نامردا 4 تا بمب بدبو انداختند و رفتند بیرون و در کوپه رو نگه داشتند ما داشتیم تو کوپه پر پر میشدیم 😠 تا آخر عقل یکی از بچه ها کار کرد با لگد زد چوب زیر در تابت کوپه شکست، آقا این که نزد همه یهو وحشی شدند اینقد با لگد زدن تو در که حسابی در کوپه داغون شد و آخر سر معلم ها از رو رفتن و در رو باز کردند 😄 مسئول قطار که اومد رفیقم گفت آقا این معلمه گفت اگه در رو بشکونی بهت مستمر 20 میدم :trollface:

      کل خسارت در رو دبیرا دادند :trollface: :trollface:

      عااطفهع آفلاین
      عااطفهع آفلاین
      عااطفه
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #155

      search در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

      یه بار تو راه مشهد با این قطار کوپه ای ها داشتیم می رفتیم.
      معلما تو یه کوپه جلسه داشتند یدونه از این بمب بد بوها رو انداختیم تو کوپه در رفتیم؛ خیلی حال داد 😂

      اونا هم نامردی نکردند چند ساعت بعد به اسم اینکه باهاتون کار مهم داریم تعدادی زیادی از بچه ها رو جمع کردند داخل یه کوپه، بعد نامردا 4 تا بمب بدبو انداختند و رفتند بیرون و در کوپه رو نگه داشتند ما داشتیم تو کوپه پر پر میشدیم 😠 تا آخر عقل یکی از بچه ها کار کرد با لگد زد چوب زیر در تابت کوپه شکست، آقا این که نزد همه یهو وحشی شدند اینقد با لگد زدن تو در که حسابی در کوپه داغون شد و آخر سر معلم ها از رو رفتن و در رو باز کردند 😄 مسئول قطار که اومد رفیقم گفت آقا این معلمه گفت اگه در رو بشکونی بهت مستمر 20 میدم :trollface:

      کل خسارت در رو دبیرا دادند :trollface: :trollface:

      کل خاطره یه طرف این خط اخر یه طرف
      خیلی خوووووب بود 😆

      دختر !
      !این طور به من نگاه نکن !
      این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
      این خبط شما ارزوی من است !!!
      بزرگ علوی !چشم هایش !

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • Taha 76T Taha 76

        سلام به رفقای گلم
        این تاپیکو زدم اگه از دوران مدرسه تون یه خاطره قشنگ و با مزه دارید بگید شاد شیم ... 😀

        N آفلاین
        N آفلاین
        negwin
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #156

        Taha 76
        سال دو م دبیرستان کلاس خیلی شلوغی داشتیم همه از دستمون عاصی بودن امتحان هم فقط نوبت اول و دوم دادیم همش کنسل میشد یه زنگ تفریح که بعدش امتحان ریاضی داشتیم شروع کردیم به سرو صدا و کوبیدن رومیزمعلم بعد از چند دقیقه یکی از بچه ها تیکه بالایی میز رو کند و بلافاصله چند ثانیه بعد میز معلم به چهار تیکه تبدیل شد حالا مارو بگو همه کف کلاس ریسه میرفتن خودمونو جمع و جور کردیم و تیکه ها رو بردیم گذاشتیم رو لبه پنجره کلاس چهارمی ها ک مدرسه نمیومدن و میز اونارو واسه خودمون برداشتیم...بعد چند روز تیکه های میز رو دم در مدرسه دیدیم ...خداروشکر نفهمیدن کار ما بوده ولی کاشف به عمل اومد که یکی پرده پنجره رو داده کنار و تیکه ها افتاده روسرش و غش کرده اون کرده اون بنده خدا....اینم از گل کاری های ما بود......

        http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
        ENGAGED

        جاده
        پای پیاده
        منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
        1 پاسخ آخرین پاسخ
        6
        • Taha 76T Taha 76

          سلام به رفقای گلم
          این تاپیکو زدم اگه از دوران مدرسه تون یه خاطره قشنگ و با مزه دارید بگید شاد شیم ... 😀

          N آفلاین
          N آفلاین
          negwin
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #157

          Taha 76
          سرایدار مون همیشه سماور آب جوش معلما رو زود میذاش جوش بیاد ی روز از سال دومی ها ک زود اومده بوده و سرایدارم تو آبدار خونه نبوده میره قرص روان کننده میریزه تو کتری چایی معلما که داشته دم میکشیده دیگ شما خودتون تصور کنین از زنگ تفریح اول به بعد معلما چه حالی داشتن ......نصف بیشترشون رفتن خونه اون روز کلن درس تعطیل بود...البته با نقشه قبلی و برنامه ریزی شده بوده این کارشون....

          http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
          ENGAGED

          جاده
          پای پیاده
          منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
          عااطفهع 1 پاسخ آخرین پاسخ
          7
          • N negwin

            Taha 76
            سرایدار مون همیشه سماور آب جوش معلما رو زود میذاش جوش بیاد ی روز از سال دومی ها ک زود اومده بوده و سرایدارم تو آبدار خونه نبوده میره قرص روان کننده میریزه تو کتری چایی معلما که داشته دم میکشیده دیگ شما خودتون تصور کنین از زنگ تفریح اول به بعد معلما چه حالی داشتن ......نصف بیشترشون رفتن خونه اون روز کلن درس تعطیل بود...البته با نقشه قبلی و برنامه ریزی شده بوده این کارشون....

            عااطفهع آفلاین
            عااطفهع آفلاین
            عااطفه
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #158

            نگین در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

            Taha 76
            سرایدار مون همیشه سماور آب جوش معلما رو زود میذاش جوش بیاد ی روز از سال دومی ها ک زود اومده بوده و سرایدارم تو آبدار خونه نبوده میره قرص روان کننده میریزه تو کتری چایی معلما که داشته دم میکشیده دیگ شما خودتون تصور کنین از زنگ تفریح اول به بعد معلما چه حالی داشتن ......نصف بیشترشون رفتن خونه اون روز کلن درس تعطیل بود...البته با نقشه قبلی و برنامه ریزی شده بوده این کارشون....

            اه اه اه
            چیکار کردین 😆
            به نظرم باید بگیم بهشت زیر پای معلمان و مادران است
            خخخخخخخ
            خیلی شلوغ کار بوددددددددین

            دختر !
            !این طور به من نگاه نکن !
            این چشم هایت اخر مراوادار به یک خبط بزرگ خواهد کرد!!!
            این خبط شما ارزوی من است !!!
            بزرگ علوی !چشم هایش !

            N 1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • عااطفهع عااطفه

              نگین در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

              Taha 76
              سرایدار مون همیشه سماور آب جوش معلما رو زود میذاش جوش بیاد ی روز از سال دومی ها ک زود اومده بوده و سرایدارم تو آبدار خونه نبوده میره قرص روان کننده میریزه تو کتری چایی معلما که داشته دم میکشیده دیگ شما خودتون تصور کنین از زنگ تفریح اول به بعد معلما چه حالی داشتن ......نصف بیشترشون رفتن خونه اون روز کلن درس تعطیل بود...البته با نقشه قبلی و برنامه ریزی شده بوده این کارشون....

              اه اه اه
              چیکار کردین 😆
              به نظرم باید بگیم بهشت زیر پای معلمان و مادران است
              خخخخخخخ
              خیلی شلوغ کار بوددددددددین

              N آفلاین
              N آفلاین
              negwin
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #159

              ترنم
              خدایی سال دومی ها اعجوبه ان

              http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
              ENGAGED

              جاده
              پای پیاده
              منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
              1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • پویاپ آفلاین
                پویاپ آفلاین
                پویا
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #160

                سال دوم دبیرستان بودیم 7 نفر قرار گذاشته بودیم که امتحان بعد از نوروز مدرسه گذاشته بود تقلب کنیم امتحان سرکلاس معلم خود درس نبود سرکلاس معلم ورزش بود امتحان فیزیک داشتیم جواب سوال هارو توی برگه کوچک می نوشتم بقیه می دانم کلاس کوچک بود صندلی پشت سر هم بود برگه دست بدست می شد کنار دستم برگه پرت کردم معلم برگشت ولی شانس اوردم که دوستم زیر کفش قایم کرد نفهیدم تا زمانی معلم مون امتحانون تحصیصح کرد که ولو رفتیم من بازخواست شدم گفت یا مگی یا می ری دفتر معاون خیلی خراب اگر می فهمید مدرسه اخراج میکرد من گفتم برگم بازم گذاشتم ازاین حرفا هر جوری بود خود مخمصه نجات دادم به اون هم گفتم چون همه جواب خودم داده بودم اون راضی بودند نمره ازمن کم نشه ولی شد3نمره کم کرد داد17 مستمر اون 6 نفر از12 بالا نداد بعدازون همه معلم جای من تغییر میدان ومن هم بتقلب ادامه دادم می رسودم

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                4
                • پویاپ آفلاین
                  پویاپ آفلاین
                  پویا
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #161

                  سرکلاس عربی دوم برای تقلب برگه ریز میکریم جواب توش می نوشتیم جالب اینجا بود فردی که با مداد مینوشت مگفت غلط گیر تو بده خودکار منوشت پاکن میگرفت ازبحث کلاس سرصدا میشد معلم مگفت چه خبرتونه بعد مگفتیم غلط گیر یا پاکن می خواهیم

                  N 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  6
                  • ProfessorP آفلاین
                    ProfessorP آفلاین
                    Professor
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #162

                    یادمه به یکی از بچه ها مشکل داشت کلا برا امتحان نخونده بود
                    من خونده بودم قرار شد بهش برسونم
                    اقا من ورقه رو کامل نوشتم عین ورقه رو براش رسوندم
                    ورقه ها رو که دادن من ۱۶ گرفتم رفیقم ۱۸ 😂
                    هنوزم یادم میوفته خندم میگیره 😂

                    mahdi11M N 2 پاسخ آخرین پاسخ
                    4
                    • ProfessorP Professor

                      یادمه به یکی از بچه ها مشکل داشت کلا برا امتحان نخونده بود
                      من خونده بودم قرار شد بهش برسونم
                      اقا من ورقه رو کامل نوشتم عین ورقه رو براش رسوندم
                      ورقه ها رو که دادن من ۱۶ گرفتم رفیقم ۱۸ 😂
                      هنوزم یادم میوفته خندم میگیره 😂

                      mahdi11M آفلاین
                      mahdi11M آفلاین
                      mahdi11
                      دانش آموزان آلاء
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #163

                      @پروفسور در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                      یادمه به یکی از بچه ها مشکل داشت کلا برا امتحان نخونده بود
                      من خونده بودم قرار شد بهش برسونم
                      اقا من ورقه رو کامل نوشتم عین ورقه رو براش رسوندم
                      ورقه ها رو که دادن من ۱۶ گرفتم رفیقم ۱۸ 😂
                      هنوزم یادم میوفته خندم میگیره 😂
                      🌋 👏
                      :

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • ProfessorP Professor

                        دوران سوم دبیرستان معلم نداشتیم یکی از بچه ها دلستر خورده بود تصمیم گرفتیم کاری کنیم که تو گینس ثبت بشه ته قوطی دلستر رو پاشیدیم رو تخته و تخته رو پاک کردیم چنان بوی گوسفندی گرفته بود هرکی میومد فکرمی کرد طویلس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 😆

                        mahdi11M آفلاین
                        mahdi11M آفلاین
                        mahdi11
                        دانش آموزان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #164

                        @پروفسور در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                        دوران سوم دبیرستان معلم نداشتیم یکی از بچه ها دلستر خورده بود تصمیم گرفتیم کاری کنیم که تو گینس ثبت بشه ته قوطی دلستر رو پاشیدیم رو تخته و تخته رو پاک کردیم چنان بوی گوسفندی گرفته بود هرکی میومد فکرمی کرد طویلس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 😆

                        عافرین......نعععع...عافرین..سد عافرین..حزارو صیثد عافرین..😂

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        4
                        • searchS search

                          یه بار تو راه مشهد با این قطار کوپه ای ها داشتیم می رفتیم.
                          معلما تو یه کوپه جلسه داشتند یدونه از این بمب بد بوها رو انداختیم تو کوپه در رفتیم؛ خیلی حال داد 😂

                          اونا هم نامردی نکردند چند ساعت بعد به اسم اینکه باهاتون کار مهم داریم تعدادی زیادی از بچه ها رو جمع کردند داخل یه کوپه، بعد نامردا 4 تا بمب بدبو انداختند و رفتند بیرون و در کوپه رو نگه داشتند ما داشتیم تو کوپه پر پر میشدیم 😠 تا آخر عقل یکی از بچه ها کار کرد با لگد زد چوب زیر در تابت کوپه شکست، آقا این که نزد همه یهو وحشی شدند اینقد با لگد زدن تو در که حسابی در کوپه داغون شد و آخر سر معلم ها از رو رفتن و در رو باز کردند 😄 مسئول قطار که اومد رفیقم گفت آقا این معلمه گفت اگه در رو بشکونی بهت مستمر 20 میدم :trollface:

                          کل خسارت در رو دبیرا دادند :trollface: :trollface:

                          mahdi11M آفلاین
                          mahdi11M آفلاین
                          mahdi11
                          دانش آموزان آلاء
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #165

                          search در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                          یه بار تو راه مشهد با این قطار کوپه ای ها داشتیم می رفتیم.
                          معلما تو یه کوپه جلسه داشتند یدونه از این بمب بد بوها رو انداختیم تو کوپه در رفتیم؛ خیلی حال داد 😂

                          اونا هم نامردی نکردند چند ساعت بعد به اسم اینکه باهاتون کار مهم داریم تعدادی زیادی از بچه ها رو جمع کردند داخل یه کوپه، بعد نامردا 4 تا بمب بدبو انداختند و رفتند بیرون و در کوپه رو نگه داشتند ما داشتیم تو کوپه پر پر میشدیم 😠 تا آخر عقل یکی از بچه ها کار کرد با لگد زد چوب زیر در تابت کوپه شکست، آقا این که نزد همه یهو وحشی شدند اینقد با لگد زدن تو در که حسابی در کوپه داغون شد و آخر سر معلم ها از رو رفتن و در رو باز کردند 😄 مسئول قطار که اومد رفیقم گفت آقا این معلمه گفت اگه در رو بشکونی بهت مستمر 20 میدم :trollface:

                          کل خسارت در رو دبیرا دادند :trollface: :trollface:

                          عالی...عالی...علی...عالی....دنباله ثابت عالی ها n تا....😅

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • ProfessorP Professor

                            اول دبیرستان بودم دوست صمیمیم می خواست بره مسافرت فقط به من گفت که 4روز مدرسه نمیام منم یه فکری زد سرم..
                            رفتم خونه براش آگهی فوت درست کردم شب به دیوار مدرسه زدم ...
                            خلاصه روز اول همه گریه و زاری .. معلم ها هم گریه می کردن ...
                            فرداش جاش تو نیمکت دسته گل گذاشتن ...
                            مدیر و معلم ها هم زنگ می زدن خونشون کسی نبود و پیغام تسلیت می زاشتن !!
                            بعد 4 روز اومد مدرسه .... دیگه خودتون حدس بزنید ....
                            اولین نفری که گفتن بیا دفتر من بودم 😂

                            mahdi11M آفلاین
                            mahdi11M آفلاین
                            mahdi11
                            دانش آموزان آلاء
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #166

                            @پروفسور در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                            اول دبیرستان بودم دوست صمیمیم می خواست بره مسافرت فقط به من گفت که 4روز مدرسه نمیام منم یه فکری زد سرم..
                            رفتم خونه براش آگهی فوت درست کردم شب به دیوار مدرسه زدم ...
                            خلاصه روز اول همه گریه و زاری .. معلم ها هم گریه می کردن ...
                            فرداش جاش تو نیمکت دسته گل گذاشتن ...
                            مدیر و معلم ها هم زنگ می زدن خونشون کسی نبود و پیغام تسلیت می زاشتن !!
                            بعد 4 روز اومد مدرسه .... دیگه خودتون حدس بزنید ....
                            اولین نفری که گفتن بیا دفتر من بودم 😂

                            خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ............نگووووو......شلوووغ...آی شلوووغ...یاد گرفتم

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • Taha 76T Taha 76

                              سلام به رفقای گلم
                              این تاپیکو زدم اگه از دوران مدرسه تون یه خاطره قشنگ و با مزه دارید بگید شاد شیم ... 😀

                              DrmehdiD آفلاین
                              DrmehdiD آفلاین
                              Drmehdi
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #167

                              یک روز با بچه از طرف مدرسه رفته بودیم راهیان نور .....

                              سوله ی کناری بچه های اصفهان بودن ما هم تصمیم گرفتیم یک درگیری با بچه های اصفهان راه بندازیم ........

                              خلاصه منتظر موندیم تا بچه های اصفهان از بالای کوه (محل نمایش) برگشتن ما زود تر رسیده بودیم ...... بعد درگیری رو شروع کردیم 2 -3 نفر
                              شون رو زدیم و خیلی خوشحال بودیم که یک دفعه سرو کله ی سرهنگ مسئول بچه های اصفهان پیدا شد چنان زدمون که .............
                              تا یک ماه نمی تونستیم درست راه بریم !!! ((البته من زود تر فرار کردم و خوشبختانه آسیب زیادی ندیدم )) ...

                              راستی داستان دروغ نبود من هم اون موقع کلاس 8 بودم ...........

                              سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا مهر یک" بی کفن" انداخت میان دل ما

                              N 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              4
                              • پویاپ آفلاین
                                پویاپ آفلاین
                                پویا
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #168

                                سال اول بودیم درس مهارت زندگی مشاوره مدرسه میامد سرکلاس درس بده جزوه میگفت خیلی مضخرف بود ماهم نمی نوشتیم نوبت اول امتحان نگرفت که هیچ اخر سال خواست امتحان بگیره من جزوه نداشتم بخونم قرار بود زنگ اول جزوه بخونم بد شانسی او مد کلاس همزمان بیگره اون زنگ اول من با دوست مثل خر می خوندن قهر کرده بودم با بچه نمی خوندن کنار نشسته بودم کنار دسته مون نگاه می کردم اون هم جواب نی دادن سرکلاس که زنگ ریا ضی داشتم معلم میخواست برگه جمع کنه اون اخر کلاس نشتن برگه هاور جمع کنن بعد من خوشحال شدم برگه سوال تی دفتر زیر دستم گذاشتم برگه های بقیه جمع کردم توی یک کلاس36 نفره 3این کار کردیم بقیه ازاین قضیه بوی نبرد

                                _Mohammad_reza__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • پویاپ پویا

                                  سال اول بودیم درس مهارت زندگی مشاوره مدرسه میامد سرکلاس درس بده جزوه میگفت خیلی مضخرف بود ماهم نمی نوشتیم نوبت اول امتحان نگرفت که هیچ اخر سال خواست امتحان بگیره من جزوه نداشتم بخونم قرار بود زنگ اول جزوه بخونم بد شانسی او مد کلاس همزمان بیگره اون زنگ اول من با دوست مثل خر می خوندن قهر کرده بودم با بچه نمی خوندن کنار نشسته بودم کنار دسته مون نگاه می کردم اون هم جواب نی دادن سرکلاس که زنگ ریا ضی داشتم معلم میخواست برگه جمع کنه اون اخر کلاس نشتن برگه هاور جمع کنن بعد من خوشحال شدم برگه سوال تی دفتر زیر دستم گذاشتم برگه های بقیه جمع کردم توی یک کلاس36 نفره 3این کار کردیم بقیه ازاین قضیه بوی نبرد

                                  _Mohammad_reza__ آفلاین
                                  _Mohammad_reza__ آفلاین
                                  _Mohammad_reza_
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _Mohammad_reza_ انجام شده
                                  #169

                                  پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
                                  سه باره دارم میخونم.. 😕

                                  ProfessorP Marjan 77M 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                  3
                                  • _Mohammad_reza__ _Mohammad_reza_

                                    پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
                                    سه باره دارم میخونم.. 😕

                                    ProfessorP آفلاین
                                    ProfessorP آفلاین
                                    Professor
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #170

                                    @Phenomenon در خاطره ای از دوران مدرسه گفته است:

                                    پویا داداش میشه با زبان شیرین فارسی بنویسی ؟؟؟😐
                                    سه باره دارم میخونم.. 😕

                                    😂

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • پویاپ پویا

                                      سرکلاس عربی دوم برای تقلب برگه ریز میکریم جواب توش می نوشتیم جالب اینجا بود فردی که با مداد مینوشت مگفت غلط گیر تو بده خودکار منوشت پاکن میگرفت ازبحث کلاس سرصدا میشد معلم مگفت چه خبرتونه بعد مگفتیم غلط گیر یا پاکن می خواهیم

                                      N آفلاین
                                      N آفلاین
                                      negwin
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #171

                                      پویا
                                      واقعا تو همچین بحرانی باید ی خداقوت یهتون میگفتن.... خسته نباشی دلاور خداقوت قهرمان

                                      http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
                                      ENGAGED

                                      جاده
                                      پای پیاده
                                      منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • DrmehdiD Drmehdi

                                        یک روز با بچه از طرف مدرسه رفته بودیم راهیان نور .....

                                        سوله ی کناری بچه های اصفهان بودن ما هم تصمیم گرفتیم یک درگیری با بچه های اصفهان راه بندازیم ........

                                        خلاصه منتظر موندیم تا بچه های اصفهان از بالای کوه (محل نمایش) برگشتن ما زود تر رسیده بودیم ...... بعد درگیری رو شروع کردیم 2 -3 نفر
                                        شون رو زدیم و خیلی خوشحال بودیم که یک دفعه سرو کله ی سرهنگ مسئول بچه های اصفهان پیدا شد چنان زدمون که .............
                                        تا یک ماه نمی تونستیم درست راه بریم !!! ((البته من زود تر فرار کردم و خوشبختانه آسیب زیادی ندیدم )) ...

                                        راستی داستان دروغ نبود من هم اون موقع کلاس 8 بودم ...........

                                        N آفلاین
                                        N آفلاین
                                        negwin
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #172

                                        Drmehdi
                                        واااای چه بد.......

                                        http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
                                        ENGAGED

                                        جاده
                                        پای پیاده
                                        منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • ProfessorP Professor

                                          یادمه به یکی از بچه ها مشکل داشت کلا برا امتحان نخونده بود
                                          من خونده بودم قرار شد بهش برسونم
                                          اقا من ورقه رو کامل نوشتم عین ورقه رو براش رسوندم
                                          ورقه ها رو که دادن من ۱۶ گرفتم رفیقم ۱۸ 😂
                                          هنوزم یادم میوفته خندم میگیره 😂

                                          N آفلاین
                                          N آفلاین
                                          negwin
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #173

                                          @پروفسور
                                          این یکی از اون مورداس که واقعا ادم میسوزه😂

                                          http://dl.pop-music.ir/music/1397/Farvardin/Macan%20Band%20-%20Ashegh%20Ke%20Mishi.mp3
                                          ENGAGED

                                          جاده
                                          پای پیاده
                                          منمو اخر خطای دوستیِ ساده...
                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 8
                                          • 9
                                          • 10
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع