Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@shiima در بن این پرده نیلوفری کیست کند با چومنی همسری؟
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت
@shiima دلا تاکی دراین زندان فریب این و آن بینی/یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
miss.besharati تویی رزاق هر پیدا و پنهان تویی خلاق هر دانا و نادان
rezanikoo یار من پاک تر از برگ گل است یار من جاذبه ی لطف و وفاست
miss.besharati تماشای موسیقی بوییدن شعر شنیدن نقاشی مزه کردن رقص؛ دستت را به من بده
@shiima هر ان وصفی که گویم بیش از انی یقین دانم که بی شک جان جانی
saraa.66 یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
miss.besharati رهن مخروبه ترین گوشه ی قلبت چند است ..
@shiima تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری
saraa.66 یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟ گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
@shiima دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
saraa.66 شاخه ها پژمرده است.
سنگ ها افسرده است.
رود مینالد.
جغد میخواند.
غم بیاویخته با رنگ غروب.
میتراود ز لبم قصه سرد:
دلم افسرده در این تنگ غروب.
@shiima به خجستگی عیدت چه دعا کنم که دانم که بدولت تو هرگز ز فنا ضرر نیاید
saraa.66 دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
@shiima تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
saraa.66 داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است
@shiima تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت
saraa.66 تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
@shiima دولتم چون خدا پناهی داد اینکم تاج و تخت شاهی داد