Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
saraa.66 یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
miss.besharati رهن مخروبه ترین گوشه ی قلبت چند است ..
@shiima تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری
saraa.66 یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟ گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
@shiima دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
saraa.66 شاخه ها پژمرده است.
سنگ ها افسرده است.
رود مینالد.
جغد میخواند.
غم بیاویخته با رنگ غروب.
میتراود ز لبم قصه سرد:
دلم افسرده در این تنگ غروب.
@shiima به خجستگی عیدت چه دعا کنم که دانم که بدولت تو هرگز ز فنا ضرر نیاید
saraa.66 دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
@shiima تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
saraa.66 داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است
@shiima تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت
saraa.66 تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
@shiima دولتم چون خدا پناهی داد اینکم تاج و تخت شاهی داد
saraa.66 در طالع من نیست که نزدیک تو باشم میگویمت از دور دعا گر برسانند
@shiima دیده اتشین من برکش واتشم را بکش به ابی خوش
saraa.66 شیراز در شب چشمانت غزل میخواند؛ من در شب چشمانت حافظ میشوم.
@shiima معرفت زین جا تفاوت یافته است این یکی محراب و ان بت یافته است
saraa.66 ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم تو از دل من هیچ خبردار نباشی
@shiima يکي چو باده پرستان صراحي اندر دست يکي چو ساقي مستان به کف گرفته اياغ
saraa.66 غلظ است اینکه گویند دل به دل راه دارد دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد