Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
خ
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
خ
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
خ
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
خ
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
خ
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • aida79A آفلاین
    aida79A آفلاین
    aida79
    دانش آموزان آلاء
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #317

    ۲۰۱۸۰۳۰۱_۱۱۲۹۰۸.jpg اولین ویترای عمرم😁

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    7
    • B آفلاین
      B آفلاین
      Blank
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Blank انجام شده
      #318

      ![۲۰۱۹۰۱۳۱_۲۲۴۷۰۲.jpg](/asse۲۰۱۹۰۱۳۱_۲۲۴۷۳۶.jpg ts/uploads/files/1549061574450-_-resized.jpg)
      این یک عددمیوه است..😶ولی نمیدونم آدم فضائیه که شبیه میوه شده فروداومده زمین؟!😑یامیوه بوده که تبدیل به آدم شده...😶
      😂😂😂به هرحال یه موجودیه که سرازظرف میوه ی میهمانی دیروزدرآورده بود..😐😂
      تاکشفیات بعدی بدرود😐✋
      ۲۰۱۹۰۱۳۱_۲۲۴۷۴۹.jpg

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      12
      • shiimmaS آفلاین
        shiimmaS آفلاین
        shiimma
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #319
        این پست پاک شده!
        1 پاسخ آخرین پاسخ
        0
        • shiimmaS آفلاین
          shiimmaS آفلاین
          shiimma
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #320
          این پست پاک شده!
          1 پاسخ آخرین پاسخ
          0
          • shiimmaS آفلاین
            shiimmaS آفلاین
            shiimma
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #321

            1.jpg
            #خودم
            _سلام پدربزرگ...
            حال همه ی ما خوب است،اما تو باور نکن...
            دلمان برای دیدارت تنگ است.
            یادت را به شمعدانی ها پیوند زده ام
            هیچ گاه زرد نمی شوند،همیشه سبز است و پر گل
            روحت شاد...
            دوستت دارم!😔
            #از یه جایی😉

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            11
            • ب آفلاین
              ب آفلاین
              باهآر
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #322
              این پست پاک شده!
              1 پاسخ آخرین پاسخ
              0
              • ب آفلاین
                ب آفلاین
                باهآر
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #323

                1.jpg
                در سینه هیچ نیست
                به جز آرزوی تو . . .


                ینی امروز اینقد پست و استوری بارون دیدم که هرچی بارون ندیدگی داشتیمُ شست و رفت😂
                حالا قراره فردا هم بیادااا ولی ما از ترس امروز همه عکسامونو گرفتیم😂😂
                پ ن : ابر نگــــاه میکنه به پایینش 😂😂😂

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                8
                • AmirbernosiA آفلاین
                  AmirbernosiA آفلاین
                  Amirbernosi
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Amirbernosi انجام شده
                  #324

                  وامانده در تبی گنگ/ ناگه به من رسیدی/من خود شکسته از خود/در فصل ناامیدی...

                  بعد از مدت ها با کنار گذاشتن غرور توانستم تَرشدن صورتم را حس کنم. این بار حس غریبی برایم بود. فکر میکنم تعداد لبخوانیم با این آهنگ از 100 هم گذشت. بعد از این آهنگ، "ببار ای بارونِ شجریان" میاید. با صدای اصفهانی گلویم پر از بغض ناپایدار میشود اما بعد از شنیدن صدای شجریان که میگه :

                  ببار ای بارون ببار/با دلُم گریه کن خون ببار/ در شبای تیره چون زلف یار ....

                  میترکد! دقیقا مثلا سدی که دیگر توانایی تحمل حجم آب پشت خودش را ندارد. این چرخه چند شبی هست که در حال چرخیدن هست.
                  حسابِ چای های لیوانی ای که خوردم هم از دستم در رفته است! حس میکنم داغیِ چای مثل آب سردی است که بر روی آتش ریخته میشود.
                  بعد از تمام شدن چای، تمام زور و حرصم را بر روی لیوان خالی میکنم اما انگار به من میخواهد بفهماند که میشود با تمام فشاری که بر رویَت است، دوام بیاوری و خُرد نشوی! چند شبی نشان داده که قوی تر از من است!

                  کاپشنم را میپوشم و قدم زنان در خیابان ها به سمت هدفی پوچ میروم. از دکه ای که از دور دیده بودم، یک نخ سیگار میخرم و همانجا روشنش میکنم. آرام تر قدم میزنم و دود سیگار بازدمم را با سرفه همراه میکند.

                  چشم هایم را باز میکنم و با باری سنگین بر دوش به سمت آشپزخانه میروم و بدون توجه به آن که کتری داغ باشد یا نه، بَرش میدارم و در همان دوست قویم خالی میکنم.

                  مادرم را که میبینم، چروک های صورتم در تنهایی را با چروک های همیشگی در مقابل دیگران تعویض میکنم. میتوانستم بازیگر خوبی بشوم!

                  صبح شده است. یک بسته کلوچه را باز میکنم و با چای میخورم.

                  من : عه مَزَت همدردی میکنه باهام، دمت گرم : )

                  کلوچه : : )

                  من : دیر فهمیدم که تو هم همدرد خوبی هستی : )

                  رگ های صلبیه ی چشمم چند شبی هست که ملتهب شدند. اما میدانم که آن ها هم قوی تر از من هستند!

                  نگاهم که به قفسه های کتاب میفتد، صدایی میشنوم. گوشم را تیزتر میکنم.

                  -نمیخوای یه نگاه به ماها بندازی ؟

                  -بهتون قول داده بودم، ببخشید باز بدقولی کردم، نمیدونم آخه مشکل کجاس!

                  -خاک روی ماها نشسته، یه کاری بکن دیگه زودتر!

                  -دارم تلاشمو میکنم، مشکلو پیدا کنم میتونم حلش کنم و بیام سراغ شماها : )

                  باز هم دوستم را با تمام زورم فشار میدهم. اشک هایم با ثانیه ها هماهنگ شده اند. با ایستادن ثانیه شمار، اشک ها خود را بر روی صورتم رها میکنند و با حرکتش نوبت بعدی میشود. میدانم تمام کارهایم اشتباه است ولی نمیدانم چرا نمیتوانم کنترلشان کنم! عقلی در سرم نمانده است. به دوستم نگاه میکنم

                  -ببخشید دوستم، دیگه نمیتونم : (

                  -اشکالی نداره : )

                  چشم هایم را میبندم، اما هماهنگی قبلی باز هم پابرجا است. صدای ترک خوردنش را میشونم. با حس کردن وجودش در بدنم آرام میشوم. بالاخره تمام شد. الان میتوانم به آهنگ بیشتر توجه کنم :

                  ....نمیشدی تو/شاید که مرده بودم/ من با تو خو گرفتم/از خنده ات شکفتم/چشم تو شاعرم بود/تا این ترانه گفتم/در خلوت سرایم/یک باره پر کشیدی .....

                  به قفسه کتاب ها نگاه میکنم

                  -پیداش کردم : )

                  -عه، خیلی خوبه پس، بچه ها صاحابمون برمیگرده مثل روز اولش : )

                  -فکر میکنم دیگه نمیشه، چون مشکلش حل ناشدنیه!

                  -همیشه همه چیز ممکنه ها!

                  -اره ولی نه غلبه ی 10 نفر به 90 نفر!

                  سرم را بر روی بالشتم میگذارم و بعد از چند شب با خیال راحت چشمانم را روی هم میگذارم : )

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  13
                  • خانومخ آفلاین
                    خانومخ آفلاین
                    خانوم
                    فارغ التحصیلان آلاء
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #325

                    IMG_20190206_115635.jpg
                    شروعی تازه (:
                    من هم صدای شکفتن را میشنوم (:

                    پ.ن : ادعایی در زمینه عکاسی ندارم همینجوری عکس گرفتم 😁😍

                    ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    13
                    • shiimmaS آفلاین
                      shiimmaS آفلاین
                      shiimma
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #326

                      1`.jpg
                      #خودم📷

                      کاش چشمم تار می شد بعد تو
                      گاه کوری بهتر از بینایی است
                      #معین اصغری🖊

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      11
                      • sonicS آفلاین
                        sonicS آفلاین
                        sonic
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط sonic انجام شده
                        #327

                        وقتی همه میخوابن
                        کنکوریا بیدارن
                        همه خواب خوش میبینن
                        اونا تو فکر کارن...
                        تو رویای دانشگاه
                        سر رو بالش میزارن
                        یه رشته ی باحالو
                        همشون دوس میدارن
                        بعضیا تو رویاشون وکیلن یا مهندس
                        بعضیای دیگه پزشکن. بعضیا شایدم نرس
                        همه اهل تلاشن
                        همه پر از روحیه
                        درس میخونن چه آسون
                        چقدر حال توپیه...
                        4 ماه دیگه تمومه این اوضاع و این احوال
                        اینو همه میدونن
                        که اگه خوب بخونن
                        چن ماه دیگه هستن خوشحال
                        امیدوارم که اون روز
                        خوشحال باشیم هممون
                        یه خنده از ته دل
                        یه لبخند مهربون..
                        مطمئنم ... میدونم
                        امسال دیگه تمومه..
                        با لطف خدا و آلا
                        کنکور چقدر آسونه
                        آهای همه بدونین پیش ما آلایی ها
                        کنکور کارش تمومه...

                        ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن:)

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        12
                        • خانومخ آفلاین
                          خانومخ آفلاین
                          خانوم
                          فارغ التحصیلان آلاء
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #328

                          IMG_۲۰۱۹۰۲۱۴_۱۷۴۸۳۵.jpg

                          چه قدر خوشحالم که شما انقدر سرسختید و انقدر باطراوت هر روز با رشد کردنتون منو به این شرایط امیدوارتر میکنید (:

                          فقط اون شکاف و جوونه هایی ک دارن خودشون رو باهرسختی برسونن به خورشید (:

                          شکر 💙💙🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱

                          ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          12
                          • m.18M آفلاین
                            m.18M آفلاین
                            m.18
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #329

                            ۲۰۱۹۰۲۱۴_۲۱۴۸۲۶-1.jpg
                            گفتم مام باشیم هرچن خوبم نباشه😊

                            Knowing is not enough u must apply
                            Willing is not enough u must do

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            7
                            • alizolfiA آفلاین
                              alizolfiA آفلاین
                              alizolfi
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #330

                              IMG_20180714_150732_989.jpg بعد از سالها چیزی که توش استعداد دارمو پیداکردم:smiling_face_with_open_mouth: :smiling_face_with_open_mouth:

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              12
                              • فااطمهف آفلاین
                                فااطمهف آفلاین
                                فااطمه
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #331

                                20190215_164822.jpg
                                تقدیم به شما 🙂

                                می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                13
                                • dlrmD آفلاین
                                  dlrmD آفلاین
                                  dlrm
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
                                  #332

                                  7642.PNG

                                  مگه میشه دوست نداشت؟:)
                                  تنها دلیلِ خوبِ این روزای پر استرس...
                                  مگه میشه تورو دوست نداشت؟:)
                                  نمیتونستم از این دلبر اینجا عکس نذارم...خدا میدونه چقد دوسش دارم...
                                  یه هدیس.
                                  از یه رفیق
                                  یه رفیقی که به ظاهر قدمتش سه ساله اما قد هزااار سالی که زندگی نکردم میشناستم
                                  درکم میکنه
                                  حرف میزنه باهام
                                  قضاوتم نمیکنه!اگه قضاوتی هم بوده به حق بوده:)
                                  شادی میکنه
                                  دیوونگی میکنه
                                  میخنده:)واسم میخنده
                                  آخ خنده هاش:))
                                  خدایاشکرت...که چشم دارم میتونم ببینمش...که گوش دارم میتونم بشنومش...
                                  گرچه...از 5-6تیر ماهه صداتو فقط در حد ویس شنیدم:)
                                  پ.ن:علاقه دارم اما مهارت نه:) عکاسیُ میگم...عمری باشه به دنیا مهارتشم کسب میکنم:))
                                  #تلفیقی_رفاقتی_عاشقونه 😂
                                  #چتتم_بپاک😂

                                  • اگه با من کار داشتی، پی‌وی پیام بده♡
                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  12
                                  • Dr-aculaD آفلاین
                                    Dr-aculaD آفلاین
                                    Dr-acula
                                    اخراج شده
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #333

                                    از جایی دقیقا پایینِ زاویه‌ی قفسه سینه، زیر یک پوست عرق کرده و خیس، یک مشت خاکسترِ گرم روی دیافراگم ات نشسته است..
                                    همینطور که چشمانت را بسته‌ای و رویاها می‌آیند و بی‌درنگ محو میشوند، یکهو! تصویری موهوم قوت میگیرد و نزدیک می‌شود. همه‌ی اصوات صامت میشوند و یک خلاء بینهایت درگوشه افکارت تولید میشود. خلاء همه‌ی افکار را در خودش می‌بلعد و غیب میکند اما فقط همان تصویر باقی میماند. تصویر زنده می‌شود، ازجایش بلند میشود و می‌آید کنارت به چشمانت زل میزند .. دستش را در غبار اطراف میگرداند و روبرویت می ایستد و لبخندی دیوانه کننده روی لبانش نقاشی میشود.. صدای تپش قلبش به سکوت حاکم پی در پی مشت میکوبد .. دستش را که پر از غبار شده روبروی صورتت میگیرد و فوت میکند! ..
                                    خاکسترها از روی آتش زیرشان بلند میشوند و داغی نفسهای اسب شیهه‌کش و وحشی که در دلت میتازد شعله های آتش را ذره ذره به همه جا سرایت میدهد. همه چیز را از ریشه میسوزاند.. همه چیز را .. جز همان تصویر .. جز همان چشم‌ها .. جز همان لبخند.
                                    سر تا پایت لبریز از نیاز میشود ...


                                    پ ن : یک نوشته میتونه منظور خاصی داشته باشه یا که نه! همین

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • خانومخ آفلاین
                                      خانومخ آفلاین
                                      خانوم
                                      فارغ التحصیلان آلاء
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #334

                                      photo_2019-02-16_07-05-42.jpg
                                      همیشه دلم میخواست صبحا که بیدار میشم پنجره رو که باز میکنم تهش ختم بشه به دریا نه چندتا ساختمون !
                                      ولی میدونم
                                      میدونم که بالاخره این کارروانجام میدم و ی روز با صدای دریا از خواب بیدار میشم (:

                                      بارون طوری .. ☂ 🙃

                                      ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      9
                                      • خانومخ آفلاین
                                        خانومخ آفلاین
                                        خانوم
                                        فارغ التحصیلان آلاء
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #335

                                        میدونم که زیاد پست گذاشتم تو خود نویس😢می‌دونم 😁
                                        ولی واقعا این عکس رو نمیشد نزارم ):
                                        پرتغال جان من 🌱❤😍
                                        🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
                                        IMG_20190216_103039.jpg

                                        ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        8
                                        • far awayF آفلاین
                                          far awayF آفلاین
                                          far away
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #336

                                          به دنیا اومدیم و برای خودمون رویایی ساختیم رویایی که باهاش نفس میکشیم! رویا پردازی نکردیم که در ارزوی رسیدن بهش بمیریم تا همیشه حسرتشو بخوریم رویامونو ساختیم تا بهش برسیم تا واقعیش کنیم !!! من به دنیا اومدم تا قهرمان زندگی خودم باشم تا هرگز حسرت ارزومو نخورم پس بدون که میتونی به هرچی تو ذهنته برسی فقط باورش کن فقطباهاش زندگی کن تو حق داری سهمتو از این دنیا بگیری نه؟؟؟حق داری چیزی که میخوای بشی و بدونوقتی رویایی واسه خودت ساختی حتما خدا تواناییشو تو وجودت قرار داده پس براش بجنگ✌🏻 ✌🏻 ✌🏻 ✌🏻 ✌🏻

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          11
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 15
                                          • 16
                                          • 17
                                          • 18
                                          • 19
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع