شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
یه بارم یه لباس داشتم رفتم با دستهای خودم آتیشش زدم،
اومدم به مامانم گفتم مامان اون لباس سفیده رو ندیدی؟
اومد پیداش کرد، گفت بیا بگیر تو کمد بود ذلیل مرده
مگه کوریmriaw
:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
-
تو پاساژ افتادم دنبال یه دختره ، هی پا نمیداد
گفتم یه نگاه بنداز شاید پسندیدی
حالا بعد کلی اصرار برگشت گفت : بابا من دوستِ دوستدخترتم...
همون اول که پیشنهاد دادی شناختمت و هیچ علاقهای ندارم رابطهتون بهم بخوره، برو بهش چیزی نمیگم ....
یه لحظه جا خوردم .....!
گفتم جدی تو دوستشی؟؟
یه پوزخندی زد و گفت : پس دوستدختر داری افتادی دنبال یکی دیگه!؟؟
برو بچه جوون برووو .....بچههااااااا خیلی حواستون باشه یه دستی نخورین
-
ﻣﺮﺩﻩ با ﺯﻧﺶ ﺭﻣﺰ عملیاتشون ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ : «تلفن کردن»
یه روز ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻪ ﻣﺎمانت ﺑﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻨﻢ
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﮕﻮ تلفن ﺗﺎ ﺳﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﻄﻌﻪ !
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﺲ ﺑﮕﻮ اگه یه فکری نکنی مجبورم برﻡ سراغ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ !
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : بهش ﺑﮕﻮ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩه.
ﺧﺪﺍ ﺳﺮ ﺷﺎﻫﺪﻩ ، ﺍﮔﻪ بره سراغ تلفن عمومی ، ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ #مردم از خنده
-
زنه میره نجّاری،میگه آقا هر وقت اتوبوس رد میشه کمدِ ما خیلی میلرزه،میشه بیاید نگاه کنید؟
یارو میره یکم سفت کاری میکنه،ولی درست نمیشه!!!
بعد زنه میگه آقا اصلا بشین تو کمد اتوبوس اومد ببین مشکل از کجاست...!
تا یارو میشینه درو میبنده،شوهره زنه میاد خونه درِ کمدو باز میکنه،میگه تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
یارو میگه ناموووسن بگم منتظره اتوبوسم باورت میشه؟!!!
-
خر و خروس و سگ داشتن از ایران می رفتن...
علتشو پرسیدن
خروس گفت : اينقدر ساعتو عقب جلو كردن نمیدونم كی بخونم كی نخونم؟!
سگ گفت: نفهمیدم من باید دزدا رو بگیرم ،110 باید بگیره،يا گشت میگیره؟!!!
خر هم گفت: منم نفهمیدم من خرم، ملت خرن
اینای که پراید ۳ میلیونی میخرن ۳۵ میلیون خرن
اصلا اينقدر خر تو خره كه هویت منو ریختن بهم !!
-
ﻣﺮﺩﻩ با ﺯﻧﺶ ﺭﻣﺰ عملیاتشون ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ : «تلفن کردن»
یه روز ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻪ ﻣﺎمانت ﺑﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻨﻢ
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﮕﻮ تلفن ﺗﺎ ﺳﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﻄﻌﻪ !
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﺲ ﺑﮕﻮ اگه یه فکری نکنی مجبورم برﻡ سراغ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ !
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : بهش ﺑﮕﻮ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩه.
ﺧﺪﺍ ﺳﺮ ﺷﺎﻫﺪﻩ ، ﺍﮔﻪ بره سراغ تلفن عمومی ، ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ #مردم از خنده
@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
ﻣﺮﺩﻩ با ﺯﻧﺶ ﺭﻣﺰ عملیاتشون ﺭﻭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ : «تلفن کردن»
یه روز ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﻪ ﻣﺎمانت ﺑﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﻨﻢ
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﮕﻮ تلفن ﺗﺎ ﺳﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﻄﻌﻪ !
ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﭘﺲ ﺑﮕﻮ اگه یه فکری نکنی مجبورم برﻡ سراغ ﺗﻠﻔﻦ ﻋﻤﻮﻣﯽ !
ﺯﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : بهش ﺑﮕﻮ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩه.
ﺧﺪﺍ ﺳﺮ ﺷﺎﻫﺪﻩ ، ﺍﮔﻪ بره سراغ تلفن عمومی ، ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ #مردم از خنده
خیلی باحال بود
-
معانی مختلف مُردن در ایران
می میرم برات : عاشقتم
بمیرم برات : خیلی دلم برات می سوزه
برو بمیر : دیگه نمی خوام ببینمت
می مُردی ؟ : چرا کاررا انجام ندادی؟
مُرده بودی : چرا نگفتی !
نمُردیم و ... : بالاخره اتفاق افتادمُردیم تا ... : صبرمان تمام شد
من بمیرم ؟؟؟ : راست می گویی
مُردم : خسته شدممُردی ؟؟؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
مُرده : بی حال و وا رفتهمُردنی : نحیف و لاغر
ادبيات ماخيلي قويههه بله!!
-
معانی مختلف مُردن در ایران
می میرم برات : عاشقتم
بمیرم برات : خیلی دلم برات می سوزه
برو بمیر : دیگه نمی خوام ببینمت
می مُردی ؟ : چرا کاررا انجام ندادی؟
مُرده بودی : چرا نگفتی !
نمُردیم و ... : بالاخره اتفاق افتادمُردیم تا ... : صبرمان تمام شد
من بمیرم ؟؟؟ : راست می گویی
مُردم : خسته شدممُردی ؟؟؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
مُرده : بی حال و وا رفتهمُردنی : نحیف و لاغر
ادبيات ماخيلي قويههه بله!!
-
@Saahaar
بمیری....!=همون جونت بالا بیاد یا عجله کن
داره میمیره=تموم توانشو داره به کار میگیره برای انجام یه کار که ناموفق هم هستینی همون جون کندن
-
زنه میره نجّاری،میگه آقا هر وقت اتوبوس رد میشه کمدِ ما خیلی میلرزه،میشه بیاید نگاه کنید؟
یارو میره یکم سفت کاری میکنه،ولی درست نمیشه!!!
بعد زنه میگه آقا اصلا بشین تو کمد اتوبوس اومد ببین مشکل از کجاست...!
تا یارو میشینه درو میبنده،شوهره زنه میاد خونه درِ کمدو باز میکنه،میگه تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
یارو میگه ناموووسن بگم منتظره اتوبوسم باورت میشه؟!!!
@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
زنه میره نجّاری،میگه آقا هر وقت اتوبوس رد میشه کمدِ ما خیلی میلرزه،میشه بیاید نگاه کنید؟
یارو میره یکم سفت کاری میکنه،ولی درست نمیشه!!!
بعد زنه میگه آقا اصلا بشین تو کمد اتوبوس اومد ببین مشکل از کجاست...!
تا یارو میشینه درو میبنده،شوهره زنه میاد خونه درِ کمدو باز میکنه،میگه تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
یارو میگه ناموووسن بگم منتظره اتوبوسم باورت میشه؟!!!
لعنتیییییییییی
-
یادتونه دوران مدرسه زنگ آخر معلم نمیومد چقدر خوشحال میشدیم؟
به درک که یادتونه
جایی سراغ ندارید لباس عید قسطی بدن؟@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یادتونه دوران مدرسه زنگ آخر معلم نمیومد چقدر خوشحال میشدیم؟
به درک که یادتونه
جایی سراغ ندارید لباس عید قسطی بدن؟تاناکورا
-
@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یادتونه دوران مدرسه زنگ آخر معلم نمیومد چقدر خوشحال میشدیم؟
به درک که یادتونه
جایی سراغ ندارید لباس عید قسطی بدن؟تاناکورا
Amin-Mehraji در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یادتونه دوران مدرسه زنگ آخر معلم نمیومد چقدر خوشحال میشدیم؟
به درک که یادتونه
جایی سراغ ندارید لباس عید قسطی بدن؟تاناکورا
-
@shiima در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یادتونه دوران مدرسه زنگ آخر معلم نمیومد چقدر خوشحال میشدیم؟
به درک که یادتونه
جایی سراغ ندارید لباس عید قسطی بدن؟تاناکورا
-
روزی ملانصرالدین وارد یک آسیابِ گندم شد
دید آسیاب به گردنِ الاغ بسته شده الاغ میچرخید و اسیاب کار میکرد
به گردن الاغ یک زنگوله آویزان بود
از آسیابان پرسید: برای چه به گردن الاغ زنگوله بسته اید؟
آسیابان گفت: برای اینکه ایستاد بدانم کار نمیکند...
ملا دوباره پرسید: خُب اگر الاغ ایستاد وسرش را تکان داد چه؟آسیابان گفت: ملا خواهشاً این پدرسوخته بازیارو نشون الاغ نده
-
آورده اند که شیخ از وجود بتخانه ای مطلع گشت ، پس نیمه شب وارد بتخانه شد و تمام بت ها را شکست ، روز بعد مردم ایشان را دیدند که گوشه ای نشسته و تبر بر دوش بت بزرگ نهاده است ، پرسیدند: یا شیخ چه کسی چنین کرده است؟
فرمود: چرا از بت بزرگ نمی پرسید ؟ گفتند : بت کجا بود احمق بیشعور ؟ اینجا موزه است و اینها نیزآثار تاریخی اند بیشرف ! زدی همشونو سرویس کردی!
نقل است که شیخ بعد از این واقعه مدتها با دسته تبری تردد میکرد و هر کس به ایشان میگفت چه خبر؟ ایشان
میفرمودند : دسته تبر