Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
تروخدا بیاین
د
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
د
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
د
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
د
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 74.6k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • dan-lD آفلاین
    dan-lD آفلاین
    dan-l
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط dan-l انجام شده
    #361

    راستش یه موضوعی هست خیلی میخوام بگم دست خودم بود یه تابلو بزرگ میزدم خارج از زمین توی فضا که اونقدری بزرگ باشه که بشه از روی زمین دیدش با این محتوا:

    قضاوت نکنیم و همه رو و هر شرایطی رو یکسان در نظر نگیریم.-نوشته هایی که میبینیم و فکر میکنیم درست هستن (به طور کلی) شاید برای 99% مفید باشه ولی برای 1% خوب نباشه و نتیجه رو برعکس کنه و ما وقتی داریم برای اون فرد مینویسیم براش نتیجه عکس بده.

    راستش این رو یکی دو روز پیش جایی دیدم و این بحث برام بیشتر بولد شد. یادمه یه نفر انگیزه میخواست. یه نفر اومد و گفت انگیزه فقط باید درونی باشه و ... این حرفایی که همگی توی مجازی دیدیم. فقط من سوالی دارم: فرض کنیم این ادم شخصی بود که طوری زمین خورده که عملا انگیزه های درونیش نابود شده. نباید بهش انگیزه داد؟ باید حتما با این حرفا حالش رو بدتر کرد؟ همه ما نیستن و همه راه هایی که رفتن راه ما نبوده. یه مقصد رو میشه به بی نهایت طریق بهش رسید. لزوما راه من و شما برای اون فرد کارساز نیست که بیایم از خودمون حکم صادر کنیم.

    وضعیتی که فرد توش قرار داره رو درک کنیم. گاها شخص خودش توانایی انجام کاری رو داره ولی ممکنه از یه جهت اونقدر ناراحت باشه که جوابی که براش باید باشه اصلا به سوالی که پرسیده ربط نداره و ما فقط با جواب دادن های ماشینی (من بهش میگم ماشینی چون درک و شعورش ذاتی و زیاد نیست و فقط کار انجام میده و میخواد کاره تموم بشه چه به درست و چه به غلط!) حال اون فرد رو بدتر میکنیم چون درکش نکردیم.

    نمیدونم اینارو چرا گفتم ولی چیزی که هست منم یه ادمم مثل شما و هنوز دارم منم یاد میگیرم و شما رو رفقای دوست داشتنی خودم میدونم و خواستم اینو باهاتون در میون بذارم. خودمم هنوز دارم روش کار میکنم. خیلی خوب میشد اگه همگی باهم به این شعور زیاد دست پیدا کنیم. 🕴🏻

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    15
    • marylbM آفلاین
      marylbM آفلاین
      marylb
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط marylb انجام شده
      #362

      بعضی وقتا باید کاری رو انجام بدیم ولی نمیدیم
      بعضی وقتا کاری رو نباید انجام بدیم ولی میدیم
      بعضی وقتا یه حرفی رو باید بزنی ولی کلمات فقط توی مغزت جاخوش میکنن و میترسی بیان کنی
      بعضی وقتا ...
      بعضی وقتا ...
      بعضی وقتا چه زود دیر میشه
      بعضی وقتا.... وقت تموم شد برگه ها بالااا
      پ.ن: وی با ناخودآگاه و خودآگاه خویش درگیر است

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      10
      • خانومخ آفلاین
        خانومخ آفلاین
        خانوم
        فارغ التحصیلان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #363

        وقتی خسته ای چیکار میکنی ؟؟
        +چای موزیک خواب .. قدم زدن ..

        تو وقتی خسته ای چیکار میکنی ؟؟
        انقدر تلاش میکنم که تهش خسته تر بشم ...

        ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        12
        • آسِمان آبیآ آفلاین
          آسِمان آبیآ آفلاین
          آسِمان آبی
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #364

          یه وقتایی هست دلت فقط فریاد میخواد.....
          یه جایی که خالی بشی از هر چی سردرگمیه...
          یه جایی دور از شلوغیای شهر...
          یه روزایی هست که خودتم نمیدونی چته و با خودت چند چندی!
          نمیدونی داری کجا میری...یه آینده ی نامعلوم با کلی جاده خاکی
          گاهی وقتا اونقدر تو ذهنت با خودت حرف میزنی که دلت میخواد بری یه گوشه و همشونو بالا بیاری.....
          حس یه ادم 50 60ساله رو دارم الان...همونقدر خسته...همونقدر بی روح...همونقدر نفس بریده...
          میترسم یه روزی تو 30 سالگیم برگردم واز خودم بپرسم هی دیوونه ارزششو داشت؟واقعا ارزششوو داشت؟
          (دوام بیاور ...حتی اگر طناب طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید...حتی اگر از زمین وزمان بریدی...حتی اگر به بدترین حالت ممکن کم اوردی! در ذهنت مرور کن همه ی آرزوهای محال دیروزت را که امروز زیر دست وپای روزمرگی ات جولان میدهد ..تمام آن ثانیه هایی که مطمئن بودی نمیشود ولی شد! تمام آن لحظه هایی که فکر میکردی پایان راه است اما نبود! میبینی خدا حواسش به همه چی هست...دووم بیار... #نرگس صرافیان )
          پ ن 1 : درنیابد حال خسته هیچ نخسته
          پ ن 2:یه وقتایی هزیون میگم شما جدی نگیر : )

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          12
          • sonicS آفلاین
            sonicS آفلاین
            sonic
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #365

            فریاد باد و بغض آسمان و اشک های گاه و بی گاهش...
            بیچاره درخت...
            لباس عریانی بر تن... میان مشت های بی رحمانه ی باد...
            گاه گاهی قطره ای سرد بر تن خشک و بی جانش فرو می افتد...
            اما او هیچ نمیگوید... ریشه هایش را میان ذرات خاک گره زده.
            و شاخه هایش را سپر تنه اش ... سعی دارد زنده بماند...
            گاه از سرما میلرزد...
            گاه از ترس مشت های سنگین باد...
            اما او همچنان ایستاده...
            امید بهار زنده نگهش داشته...
            امید آن لباس سبز رنگ زیبایش و آن شکوفه های صورتی...
            امید دیدن دوباره ی لبخند کودکی که از طعم شیرین میوه ی تازه از ته دل میخندد.
            درخت چشم هایش را میبندد ... به بهار می اندیشد...
            حالا دیگر نه از فریاد ها و مشت های بیرحم باد میترسد
            نه از قطرات سرد باران روی تن عریانش...
            شاخه هایش را تکان میدهد و میان مشت های سهمگین باد شروع به رقصیدن میکند...

            ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن:)

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            8
            • Dr.agonD آفلاین
              Dr.agonD آفلاین
              Dr.agon
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #366

              کک.jpg
              سلام☺ خوبین؟اینم ی کار جدید دیگه😄
              گگ.jpg
              اینو وسط امتحانا بود ک درستش کردم😂 🤣 😍

              ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              9
              • dlrmD آفلاین
                dlrmD آفلاین
                dlrm
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
                #367
                این پست پاک شده!
                1 پاسخ آخرین پاسخ
                20
                • sonicS آفلاین
                  sonicS آفلاین
                  sonic
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #368

                  بعضی وقتا یه گوشه میشینی...
                  زانوهاتو محکم بغل میکنی...
                  و فقط میخوای بگذره...
                  با خودت میگی این شب صب نمیشه...
                  میگی این تنهایی هیچ وقت تموم نمیشه...
                  کسایی که صدای خندشون حالتو خوب میکرد الان گوشاتو میگیری که نشنوی...
                  تو تنهایی خودت غرق میشی و دور میشی...
                  دور میشی....
                  دور میشی...

                  ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن:)

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  14
                  • Dr.agonD Dr.agon

                    Photo0260.jpg
                    این اقا خوشتیپه ک مشاهده میفرماایین داداش گل بندس😄 😍 😘 بگو ماشاءالله😄 😌 اگه دلتون خواس بازم ببینینش تو تودلی بگین تا بزارم دوباره☺

                    M آفلاین
                    M آفلاین
                    masoud
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #369

                    @FatiJoooooni در خــــــــــودنویس گفته است:

                    Photo0260.jpg
                    این اقا خوشتیپه ک مشاهده میفرماایین داداش گل بندس😄 😍 😘 بگو ماشاءالله😄 😌 اگه دلتون خواس بازم ببینینش تو تودلی بگین تا بزارم دوباره☺

                    هزار الله اکبر
                    ماشاءالله

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    10
                    • dlrmD آفلاین
                      dlrmD آفلاین
                      dlrm
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #370

                      میدونستین میشه وقتی کسی منتظرمونه که بهش پیام بدیم خیلــــــــــــــــــــــــــی راحت میشه این حال بدش رو خوب کرد؟
                      حتا اگه ازش متنفریم
                      حتا اگه ازش بدمون میاد
                      انتظار خیلی سخته رفقا خیلی سخت...
                      اینکه شب و روز منتظر باشی واقعا سخته...
                      اصلا بگو بهم ببینم
                      من قدم کوتاهه...یچی در حد 158-160 تو که بلندی بهم بگو ببینم چقد دیگه تموم میشه این زمستون...چقد دیگه طول میکشه تا این سرما بره؟ ببین از پشت ابرا نمیتونی بهار رو ببینی؟؟؟
                      نمیتونی ببینی زردآلو های خرداد رسیدن یا نه؟
                      اصا یه چیزی
                      بیا منو بغل کن من ببینم...
                      اصلا ولش کن...
                      چه فایده؟!
                      مگه چشای من بهار رو میبینه اصلا؟!
                      من عینکمو گم کردم، خب طبیعیه هیچ جایی رو نبینم...
                      یجوری گیج و سرگردونم که حتا نمیدونم با خودمم چند چندم...
                      امروز کیه فردا کجاست من کدومم؟!
                      غر بزنم به برجا گیر بدم؟؟؟
                      یا بنالم از دست یوسفی که زلیخا منتظر جواب خاستگاریشه؟؟؟!
                      گریه کنم بگم " من همونم که یروز میخواستم دریا بشم؟ "
                      یا بخندم بگم : " ای داد ای داد ندارُم خبرش؟!"
                      بگین چیکار کنم؟؟؟!
                      منتظر بهار بمونم یا از زمستون لذت ببرم؟!
                      به فکر گل اقاقیا باشم یا درختش؟!

                      درواقع چیزی نمیدونم:) اما می دونم که درگیری و درد سرم هــــر لحظه داره بیشتر میشه...
                      موندم از سیاست بنالم یا از طرح لب یار
                      موندم از خوبیای کوتاهی بگم یا بلندیش؟
                      من میگم کـــــــــــــــــــــــــــــــــل این آدمام که جمع شن یجا
                      تو نباشی انگاری کسی نیست.
                      من معذرت میخوام...از همه کارایی که کردم معذرت میخوام...واسه هزارمین بار میگم...
                      من اشتباه کردم که ترسیدم...
                      سخته دلت از خودت یه توقعاییو نداشته باشه و مغزتم کلا منعش کنه و تو
                      بری انجامش بدی!
                      به چه قیمت؟!
                      وای خداااا
                      از ته دلم میخوام...خدایا تورو به جدم قسمت میدم...
                      فردا که بیدار شدم...این گره یا کور شده باشه یا باز...
                      دیگه بر نمیتابم...
                      حال خوب گذشتمو میخوام.
                      دلم واسه دل آرام تنگ شده خدایا 😞


                      فکر نمیکنم بشه خود نویس! همون دلنویسه انگاری این پستم....
                      پ.ن: اگه قد شمام نمیرسه پس کی خبر داره که زردآلوها کی میرسن؟

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      14
                      • dan-lD آفلاین
                        dan-lD آفلاین
                        dan-l
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط dan-l انجام شده
                        #371

                        یک اشتباهی که سال قبل کرده بودم: جو گیری- یهویی سوپرمن شدن(مطالعه با تایم خیلی بالا).
                        میدونین یه بار استاد فیزیک به ما گفت که: ما ایرانیا ملت جو گیری هستیم. حالا چرا گفت بگذریم جاش نیست بحث در مورد موقع رفتن شاه بود و اشتباهاتی که گذشته ها انجام شده که این وضعیت پیش اومده.

                        نمیدونم کاش میشد اینو زد به دیوار که راه رو باید اهسته و پیوسته رفت تا اخرش و جو گیر نشد. این جو گیریه خیلی هزینه داره برای من هم همینطور بوده ولی گوشی نیست اینو بشنوه: خودکشی نکنین از الان برای کنکور چون نزدیک کنکور "بی اراده" بازم میگم "بی اراده" بدنتون ریتمش میریزه به هم و کل تلاش هدر میره.

                        به دور از جو گیری روزی 7-8 ساعت بخونین ولی منظم تا نزدیکای کنکور حالتون خوب باشه . این ناخداگاهه خیلی مهمه. مثلا من الان روزی 15 ساعت هم میشه بخونم روزی 7 ساعت هم میشه بخونم فرقش اینه که این 15 ساعت گرچه میتونم بخونم و تو ظاهر حالم خوب باشه ولی هر عملی هزینه ای داره این 15 ساعت خوندنه کلا ذهن و بدن رو میریزه به هم بعده یه مدتی و استرس اصلی ترین دستاوردشه 😕

                        این حرف استادم یادم میمونه که گفت : ایرانیا ملت جوگیری ان. الان میبینم تو خیلی جاها این صدق میکنه در مورد ادمای مختلف. انگار یجورایی تابع وضعیت دیگران ان که مثلا چطوری هست جو تا با جو همسو باشن بدون فکر کردن کافی.

                        این برنامه ریزیه و اهسته رفتنه بهتره. شاید مثلا یکی خیلی عقب باشه توی یه چیزی و بخواد با تلاش زیاد جبرانش کنه ولی هر چیزی هزینه ای داره ولی بعضی جاها ریسک کردن اصلا نمیارزه.

                        یه حجم متعادل بخونین و استراحت هم کنین. این استراحت مغز باعث میشه لااقل چیزایی که تا الان خوندیم تثبیت بشه و با 15 ساعت خوندن برعکس میشه نتیجه.
                        یه تجربه -گرچه میدونم کسی گوش نمیده 😑 :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        16
                        • Kordgirl*K آفلاین
                          Kordgirl*K آفلاین
                          Kordgirl*
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Kordgirl* انجام شده
                          #372

                          احم....شاید نوشته ی دلم زیاد باشه ...اما همه اش تجربه اس ....حوصله کن بخون ....
                          توی ی سال مشخص فصل معین ماه تعیین شده و روزی و دیقه و ثانیه ای ک مشخص شده اس تعیین شده دست خلق خدا نیس دست خودشه قلبت از تاپ تاپ میایسته مغزت خاموش میشه سلول ب سلول بدنت از کار میوفته تو میمونیو دنیای بعد مرگت بقیه اش ب تو بستگی داره روت سیاه باشه یاسفید خوشالی یا نه (دقیقن مث اون صفحه ای ک سنجش میزاره جلوت نیمه دوم مرداد با این تفاوت برا کنکورت شاید بشه جنگیددوباره اما شانس دوباره زندگی کردنو نداری ) ببین مرگت شاید نزدیک باشه یا شاید فرصت داری .....
                          تو دوجنبه میخام حرف بالامو تفسیر کنم ......
                          یکی اینکه زندگی رو سخت نگیر میدونم شرایطت سخته کلی فشار رو دوشته ب خصوص برا اقا پسرا همیشه لبخند بزن گند زدی لبخند بزن (ن هر گندیااااا منظورم مادیه ....) اثن خوش باش اما ن هر خوش بودنی با دوستا بخند. زندگی گاهی بی رحمتر از اونچه ک فکرشو بکنی؛ زندگی تو رو سوپرایز میکنه گاهی خوب گاهی بد تا تو رو بسازه گذشته اتو ول کن اما ازش درس بگیر بچسب ب حالت سعی کن ادم مفیدی باشی دل نشکنی زندگی کردنو بلد باش جونی کن اما ن هر کاری .....این جنبه بیشتر خاستم بت بگم ک شاید زندگی خیلی کوتا باشه پس زیاد سر مسائل هیچ و پوچ دعوا را ننداز ن خودتو اذیت کن ن بقیه رو .....با خدا باش حال دلت همیشه خوبه ...خودش تو کتابش میگه با من باشی شکست نمیخوری ...استرسو ول کن منفی بافیو بیخیال ...ای من پدرم فقیر رو ...ای من الم ...ای من بلمو ......اینا رو از زندگیت حذف کن .....بزن بریم جنبه ی دوم ک خیلی مهمه ...😉😉
                          جنبه دوم: با ی جمله شرو کنم براتونم اشناست حتمن ....توی جماعت مردمش باهم میسوزن ...ینی چی ؟ ...همه مینالن از وضعیت اقتصادی ..نه؟ اما دلیلش چیه ؟ ....ترماپه یا روحانی ...؟توچی فک میکنی ....؟!... مردمه کشورمونن ک دارن ی سری کارا رو میکنن ..جونا نوجوانا حتی رسیده ب ابتدایام ...داریم بکجا میریم ...فک کن ....الان یادت اومد اون جمله دینیو ابتدای درس رو ...میگه توی ی ملت اگ عده ای فساد کنن بدبختی همه جامعه رو در بر میگیره ...تو هشت سال دفاع ما پیروز شدیم الانم توی جنگیم ک هروز تعداد تلفاتمون زیاده کسیم ک اهله طرفو نصیحت نمیکنه چرا؟؟؟؟؟؟!!! ...چون خودشو قانع میکنه با اینکه رابطه یا هر چی عادی شده مگ میشه چیزی عادی شد فتوا داد حلاله ؟.ینی داریم فقط اسم مسلمونیت رو ب یدک میکشیم ن؟....وظیفه مونو پشت گوش اندختیم توقعمونم اینه ک همه چی اروم باشه .....
                          اهای اقا پسری ک میگی فشار زندگی زیاده ....میگی ک نیاز دارم باس براورد بشه اما بهاش چیه ها؟ اثن تو چ جور وجدانی داری ک اینکار رو با روح و روان لطیفش میکنی تو چ میدونی باهر عسلم خوشگلم .....گفتنی چی میشه حالش بعدش ک کارت تموم شد البته با این یکی هزار تا حرف بارش میکنیو میری ...انصافت کجاست اثن عذاب وجدان داری ؟ .....بعدش پرو پرو میگی خدایا این چ وضیه ...؟ فشار زندگی به همه اس تو سعی کن از این وضع بهترین عملکردو داشته باشی ....

                          اما تو دختر خانوم فک میکنی تو بی تقصیری ن جانم توام مقصری شاید خیلی بیشتر ...سنگین باش ...با ی حرف تغییر حالت نده بدون ک پسرا با هزار تام باشن سر اخر دختر اهلیو میگیرن اینو از من داشته باش ....خودتو مترسک دست پسرا نکن ...سراخر میدونی چی بت میگن ...تو ....تو ادعای دوس داشتن داری ...توی اویزون .....مث تو توی کوچه خیابون پره ....تو خودت خاسی پس مقصر اول و اخر خودتی ...نمیدونن تو فقط محبت میخای تکیه گاه میخای ....اما خاستنت بیجاست تو مگه خونواده نداری واقن پشتت نیسن ...باشه قبول ...خدا رو ک داری .....پس سنگین باش کسی نتونه گولت بزنه ...دسمالی ک بشی ی حس پوچ ی حس پشیمونی بت دست میده .....الهی کسی تجربه اش نکنه ....
                          شاید زیاد نتونسته باشم هدف حرفمو برسونم اما تموم توانم ب کار گرفتم ک حداقل یکیو رو ب راه کنه ....
                          پ ن: عاشق زندگیت باش توی هر شرایطی هر چقدرم ک سخت باشه بجنگ برای حال خوبت ....تو لیاقت بهترینایی....با خدا ک باشی غم معنی نداره شکستی وجود نداره چون با اطمینان رو ب جلو پا میزاری خدا همراهته چی از این بهتر همه میرن از پیشت تنها میشی اما اون همیشه هس با خدا باشو پادشاهی کن بزار زندگی سوپرایزت کنه با بهترین چیزا ک لیاقتشو داری ......
                          #بنده ی- گناهکار- پشیمون
                          #شروع _ زندگیه _ جدید
                          #😉 🙃

                          m.18M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          18
                          • Kordgirl*K Kordgirl*

                            احم....شاید نوشته ی دلم زیاد باشه ...اما همه اش تجربه اس ....حوصله کن بخون ....
                            توی ی سال مشخص فصل معین ماه تعیین شده و روزی و دیقه و ثانیه ای ک مشخص شده اس تعیین شده دست خلق خدا نیس دست خودشه قلبت از تاپ تاپ میایسته مغزت خاموش میشه سلول ب سلول بدنت از کار میوفته تو میمونیو دنیای بعد مرگت بقیه اش ب تو بستگی داره روت سیاه باشه یاسفید خوشالی یا نه (دقیقن مث اون صفحه ای ک سنجش میزاره جلوت نیمه دوم مرداد با این تفاوت برا کنکورت شاید بشه جنگیددوباره اما شانس دوباره زندگی کردنو نداری ) ببین مرگت شاید نزدیک باشه یا شاید فرصت داری .....
                            تو دوجنبه میخام حرف بالامو تفسیر کنم ......
                            یکی اینکه زندگی رو سخت نگیر میدونم شرایطت سخته کلی فشار رو دوشته ب خصوص برا اقا پسرا همیشه لبخند بزن گند زدی لبخند بزن (ن هر گندیااااا منظورم مادیه ....) اثن خوش باش اما ن هر خوش بودنی با دوستا بخند. زندگی گاهی بی رحمتر از اونچه ک فکرشو بکنی؛ زندگی تو رو سوپرایز میکنه گاهی خوب گاهی بد تا تو رو بسازه گذشته اتو ول کن اما ازش درس بگیر بچسب ب حالت سعی کن ادم مفیدی باشی دل نشکنی زندگی کردنو بلد باش جونی کن اما ن هر کاری .....این جنبه بیشتر خاستم بت بگم ک شاید زندگی خیلی کوتا باشه پس زیاد سر مسائل هیچ و پوچ دعوا را ننداز ن خودتو اذیت کن ن بقیه رو .....با خدا باش حال دلت همیشه خوبه ...خودش تو کتابش میگه با من باشی شکست نمیخوری ...استرسو ول کن منفی بافیو بیخیال ...ای من پدرم فقیر رو ...ای من الم ...ای من بلمو ......اینا رو از زندگیت حذف کن .....بزن بریم جنبه ی دوم ک خیلی مهمه ...😉😉
                            جنبه دوم: با ی جمله شرو کنم براتونم اشناست حتمن ....توی جماعت مردمش باهم میسوزن ...ینی چی ؟ ...همه مینالن از وضعیت اقتصادی ..نه؟ اما دلیلش چیه ؟ ....ترماپه یا روحانی ...؟توچی فک میکنی ....؟!... مردمه کشورمونن ک دارن ی سری کارا رو میکنن ..جونا نوجوانا حتی رسیده ب ابتدایام ...داریم بکجا میریم ...فک کن ....الان یادت اومد اون جمله دینیو ابتدای درس رو ...میگه توی ی ملت اگ عده ای فساد کنن بدبختی همه جامعه رو در بر میگیره ...تو هشت سال دفاع ما پیروز شدیم الانم توی جنگیم ک هروز تعداد تلفاتمون زیاده کسیم ک اهله طرفو نصیحت نمیکنه چرا؟؟؟؟؟؟!!! ...چون خودشو قانع میکنه با اینکه رابطه یا هر چی عادی شده مگ میشه چیزی عادی شد فتوا داد حلاله ؟.ینی داریم فقط اسم مسلمونیت رو ب یدک میکشیم ن؟....وظیفه مونو پشت گوش اندختیم توقعمونم اینه ک همه چی اروم باشه .....
                            اهای اقا پسری ک میگی فشار زندگی زیاده ....میگی ک نیاز دارم باس براورد بشه اما بهاش چیه ها؟ اثن تو چ جور وجدانی داری ک اینکار رو با روح و روان لطیفش میکنی تو چ میدونی باهر عسلم خوشگلم .....گفتنی چی میشه حالش بعدش ک کارت تموم شد البته با این یکی هزار تا حرف بارش میکنیو میری ...انصافت کجاست اثن عذاب وجدان داری ؟ .....بعدش پرو پرو میگی خدایا این چ وضیه ...؟ فشار زندگی به همه اس تو سعی کن از این وضع بهترین عملکردو داشته باشی ....

                            اما تو دختر خانوم فک میکنی تو بی تقصیری ن جانم توام مقصری شاید خیلی بیشتر ...سنگین باش ...با ی حرف تغییر حالت نده بدون ک پسرا با هزار تام باشن سر اخر دختر اهلیو میگیرن اینو از من داشته باش ....خودتو مترسک دست پسرا نکن ...سراخر میدونی چی بت میگن ...تو ....تو ادعای دوس داشتن داری ...توی اویزون .....مث تو توی کوچه خیابون پره ....تو خودت خاسی پس مقصر اول و اخر خودتی ...نمیدونن تو فقط محبت میخای تکیه گاه میخای ....اما خاستنت بیجاست تو مگه خونواده نداری واقن پشتت نیسن ...باشه قبول ...خدا رو ک داری .....پس سنگین باش کسی نتونه گولت بزنه ...دسمالی ک بشی ی حس پوچ ی حس پشیمونی بت دست میده .....الهی کسی تجربه اش نکنه ....
                            شاید زیاد نتونسته باشم هدف حرفمو برسونم اما تموم توانم ب کار گرفتم ک حداقل یکیو رو ب راه کنه ....
                            پ ن: عاشق زندگیت باش توی هر شرایطی هر چقدرم ک سخت باشه بجنگ برای حال خوبت ....تو لیاقت بهترینایی....با خدا ک باشی غم معنی نداره شکستی وجود نداره چون با اطمینان رو ب جلو پا میزاری خدا همراهته چی از این بهتر همه میرن از پیشت تنها میشی اما اون همیشه هس با خدا باشو پادشاهی کن بزار زندگی سوپرایزت کنه با بهترین چیزا ک لیاقتشو داری ......
                            #بنده ی- گناهکار- پشیمون
                            #شروع _ زندگیه _ جدید
                            #😉 🙃

                            m.18M آفلاین
                            m.18M آفلاین
                            m.18
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #373

                            @ASMA-MORADI بهترینی ....ی بیگ لایک باشکوه داری خواهرکم..
                            تولد دوبارتو تبریک میگم😍❤💖

                            Knowing is not enough u must apply
                            Willing is not enough u must do

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • revivalR revival

                              (متن نه ربطی ب کنکو و... دارع نه انجمن و ادمای اینجا،توصیف یسری انسان«هایی» ک توی اجتماع میبینم)
                              ی خیال ساده،ی شاخ و برگ،ی فکر عقیم...یعنی تشدید دامنه ی نوسان فکری،یعنی فروریزش حقایق زندگیت،یعنی ی مغز ک میتپه مثل قلب،اما بجای تو خون،وسط ی مشت هورمون پوچ!!!احساس بد،عبور از ذهن به دهن،گفتار،کردار،تلقین ذهن،عادت و سرنوشت،تبریک اول به تو ک با ی فکر پرت شدی از زندگی...

                              یعنی ی انحراف یک درجه ای باز شد و شد و زد پاره کرد زندگیو!
                              ی ادم وسط زندانی ک کلیدش دست خودشه،داد پشت داد،ی سری طبیب نما،ک پر از جزام اند و میخوان خراش روی ناخنتو خوب کنن!.
                              له شده مغزش زیر ی مشت کتاب ک فقط لغاتشو توی ذهنش چیده و بلد نیست ازشون تو زندگیش استفاده کنه،حفظ کردن افکار یسری فیلسوف بیکار !ک توی بیکاری کلماتو چسبوندن بهم...ارزش رو توی خوندن بیشتر و بیشتر میدونه،ب افتخار میگ فلان کتابو خوندم،بخونید جالبه درحالکه تنو رنج میده!پوچ حرک میکنه!قبل و بعدش وقتی تغییر نمیکنی یعنی عبث پاییدی!ی حرکت دایره ای، رو دایره ای ک هزاران متر مسافت طی شدع داره و ی جابجایی صفر!یعنی تبریک میگم ب آبله های پات!
                              روح های مریض،معتاد و ضعیف،جسم های پروار،خوشگل و سرحال،درون پر از گند، ی لبخند لب،بوی تهوع،پشت ی چهره!!!
                              ی مشت گوشت و استخوان متحرک،با مغز گندیده،ک با سرعت همه ی منابع رو تخریب میکنه،یعنی حیفه اون ۲۵درصد اکسیژنی ک مصرف میکنه!!!
                              پوچ میان،پوچ میرن!یعنی ی همه تقلا،ک تنها سودش؛ از دم خوراک کرم ها شدنه مغزشه بعد مرگش...
                              ساعت ها توی توهم!هزاران بار شیرجه به چاه!خانه ی اول،اول راه
                              سوت پایان،سوت پایا...،هوی وایسا،با توام، اخر راهه...هیچ غلطی نکردی!
                              چشم هایی ک پشت گوشی میسوزن و مغزهای ک منجمد میشن،وقتی میای خودت ک لمس میکنی زیر انگشتات بجای قدرت، چین های صورتتو!
                              همه چی‌تموم میشه و نهایت بعد ۲۰۰سال دیگ حتی ی اسم ازت نیست،هزاران پاییر هزاران بهار،هزارن لبخند،هزارن غم،بعد از تو میاد و میره درحالیکه متوقفی واسه همیشه زیر ی مشت خاک...وسط یک ثانیه ی یک روز توقف فیلمت بوده،stop! و کات؟!یس کات از همه چی دنیا...
                              و زندگی هایی ک ب بازی گرفتیم،گرفتید،گرفتند،و هیچی ازش نگرفتیم،ید،اند...
                              حسایت ب واژه هام ،یعنی گوشت های پر ،مغزای خالی...
                              ادامشو توی ذهنم مینویسم،قدم زنان در حالیکه فاصله میگیرم و شبیه ی نقطه شدم از دور، با خودم حرف میزنم صدامو توی گوشام میشنوم،تنها و بدون باک،به جنگ گذشته ام میرم،و آینده رو جا میذارم!!!
                              ........
                              .......
                              ....‌.
                              ...
                              .

                              MaryaM._.shM آفلاین
                              MaryaM._.shM آفلاین
                              MaryaM._.sh
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #374

                              @The_end خیلی قشنگ بود

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              3
                              • AmirbernosiA آفلاین
                                AmirbernosiA آفلاین
                                Amirbernosi
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #375

                                -حالت خوبه؟
                                +نظر تو چیه؟
                                -نمیدونم، میدونی سخته که درکت کنم
                                +اشکالی نداره
                                -حالا داری چیکار میکنی؟
                                +دنبال یه جاییم که خاکش خوب باشه
                                -برای چی؟
                                +راستش این همه بار رو دیگه نمیتونم حمل کنم، کمرم شکسته زیر این همه بار
                                -اینا که چیزی نیستش بابا
                                +اره برای تو چیزی نیست، ولی برای من خیلی سنگینه!
                                -اینم یه حرفیه، چرا انقدر قیافت زخمی شده، مریض شدی؟
                                +نه
                                -پس چی؟
                                +بیخیال
                                -بگو دیگه
                                +بلاهایی که سرم اومده و سر خودم اوردم اینطوریم کرده!
                                -آها، خب به حرفای من گوش نکردی که!
                                +حالا الان وقت سرزنشه؟ باید اینا رو اول یه جایی دفن کنم، خیلی برام سنگینه!
                                -بیااینجا، خوبه ها!
                                +باشه
                                -چشات چرا قرمزه انقد؟ خیلی گریه میکنی؟
                                +زور میزنم گریه کنم اما نمیشه، قرمزی چشامم از فشار ایناس!
                                -خیلی سختی میکشیا!
                                +نه، من ظرفیتم کمه، تو ظرفیتت زیاده اینطوری میگی
                                -کارت تموم شد؟
                                +نه هنوز
                                -دیگه میخوای چیکار کنی؟
                                +تو که مغزی بگو چیکار کنم انقد بلا سرم نیادش!
                                -چه عجب، از ما هم نظر خواستی!
                                +من نمیتونم اینطوری نباشم
                                -خب برو یه چارپایه بیار با یه طناب
                                +باشه
                                -خودتو دار بزن و بُکش، اینطوری منم ازت در اَمونم!
                                +درست میگی، چرا به فکر خودم نرسید؟
                                -چون تو هیچوقت به من گوش نکردی
                                +از این به بعد تو جای منو میگیری : )
                                -اگه بهم گوش میکردی اینطوری نمیشدش
                                +اشکالی نداره : )
                                -آماده ای؟
                                +اره
                                -یه سوال فقط ازت میپرسم
                                +بگو
                                -اونایی که اذیتت کردن رو میبخشی؟
                                +کسی مگه منو اذیت کرده؟ من که یادم نمیاد!
                                -به خاطر خودت نه، به خاطر خودم این کارو میکنم تا اِنقد چوب احمق بودنتو نخورم!

                                صدای برخورد قطرات آب که از دوش بر روی گوشم میچکد، من را به خود میاورد. بلند میشوم و دوش را میبندم. حوله را برمیدارم و به دور خود میپیچم. در آینه نگاهی به خود میندازم. صورتم لبخند را فراموش کرده است.
                                نزدیک پنجره میروم و بیرون را تماشا میکنم. کلاغی را که سعی در ساختن لانه ای با چند قطعه سنگ و چوب دارد، میبینم.
                                می آیم که برگردم و لباس هایم را بپوشم، چشمانم به گل های پژمرده ی باغچه ِامان می افتد.
                                لبخند بر لبانم مینشیند.

                                MahhhM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                16
                                • خانومخ آفلاین
                                  خانومخ آفلاین
                                  خانوم
                                  فارغ التحصیلان آلاء
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #376

                                  ی وقتایی هرکاری میکنی درست نمیشه !
                                  نذر میکنی .. استرس میکشی .. هرچی اما نمیشه که نمیشه !
                                  نه خواب داری نه خوراک ..
                                  گاهی وقتا واقعا نمیشه .. هرچه قدر تلاش کنی بهتر که نه اما بدتر چرا ..
                                  اما شکر که از این بدتر نشد .. شکر که هنوز کنار همیم ..
                                  خیلی سخته ک مجبور باشی بخندی و بگی نگران نباشید من خوبم .. بگی نه من خودم از پسش برمیام شما به کارتون برسید

                                  سخته ! اما فکر کنم همین موقع هاس که قوی بودن و صبر کردن معنا میگیره ..
                                  نمیدونم چرا تصمیم گرفتم بنویسم .. اما میدونم همین که جرات کردم با واقعیت کنار بیام و شکر گزار باشم همین کمکم میکنه دستم رو بزارم روی زانوهام و بلند شم .!!

                                  هنوز نتونستم بلند شم .. اما امروز ی نفر بهم زنگ زد و گفت نگران نباش پایان شب سیه سپید است !💙

                                  پ.ن : ببخشید اگر دل کسی رو شکستم ..

                                  ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

                                  MahhhM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  7
                                  • dlrmD آفلاین
                                    dlrmD آفلاین
                                    dlrm
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
                                    #377

                                    CYMERA_20190311_132451.jpg
                                    %(#44d904)[ما که دلهایمان زمستان است ما که خورشیدمان نمی خندد] : )
                                    %(#44d904)[ما که باغ و بهارمان پژمرد ما که پای امیدمان فرسود] ...



                                    ساده نبود کوچ تو از لحظه هام:) 💙

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    13
                                    • فااطمهف آفلاین
                                      فااطمهف آفلاین
                                      فااطمه
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #378

                                      20190314_135457.jpg
                                      #وقتی دختر خالت حالش بده و تمام عکس العملش به نقاشیه ک براش کشیدی پر میشی از حس خوشحالی 🙂

                                      می باید به فضیلتهایت عشق ورزی زیرا که بر سر آنها فناخواهی شد

                                      MahhhM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      12
                                      • ب آفلاین
                                        ب آفلاین
                                        باهآر
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط باهآر انجام شده
                                        #379

                                        IMG_2019.jpg

                                        %(#ffffff)[ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ] %(#ff0073)[بــهـــار] %(#ff2989)[مـــن] %(#ff52a0)[بُــود] %(#ff6eaf)[آنــــگــه]
                                        %(#ffffff)[ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ] %(#ff0073)[کـه] %(#ff4096)[یــــار] %(#ff6eaf)[مــی‌آیــد] %(#ffa1cb)[. . .]

                                        %(#ffffff)[ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ] %(#baa1ff)[هوشنگ‌ابتهاج] 🌸

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        14
                                        • revivalR آفلاین
                                          revivalR آفلاین
                                          revival
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط revival انجام شده
                                          #380

                                          IMG_20190319_115254.jpg
                                          «بعضی وقتا...»
                                          «دیدی تا حالا...»
                                          «شده ک...»
                                          «این روزای لعنتی کی ...»
                                          «تو باید بجنگی...»
                                          «از نفس افتادم ولی هنوز میجنگم...»
                                          «من از پا درشون میارم...»
                                          «هوی روزگار نگام نکن زخمیام،ی تنه ی لشکرو حریفم..»

                                          تا بچه بودیم همه چی قشنگ بود،میخوردی زمین پاتم خونی میشد اما میخندیدی بلند میشدی،بازیتو میکردی...
                                          میرسیدیم بهم از خوشیامون میگفتیم؛وای نبودی دیروز شهربازی بودیم بعدش بابام میخواست بیفته ک...
                                          همین ک بزرگ میشی تو گوشت میخونن«دیگ بزرگ شدی!بچه ک نیستی!این دنیای بزرگا...»ی دنیای تیره و تار نشون میدن،ک انگار تو تنها سرباز کهنه ی مانده در تبعیدی ک باید با ی لشکر بجنگی....
                                          همش تو فاز جنگیم،لغت ناممون پر کلمات منفیه!
                                          هیچکی از بالا پایینای زندگیش لذت نمیبره،هیچکی وقتی زندگی باش فاز مخالف میزنه،نمیرقصه!نمیخنده!
                                          لذت عمیق نفس کشیدنو بین ثانیه هایی ک خودمون سیاهش کردیم از دست دادیم....اینکه چشاتو ببندی ی نفس بکشی ی لبخند بزنی و ی شکر بگی!
                                          اگ الان بچه بودیم!پامون زخم میشد،انقدر زوم میکردیم روش ک دیگ هیچ کاری نمیکردیم،اخرش پست میدادیم؛
                                          ببین با ی پا،کل دنیا رو فتح میکنم!بعدش میگرفتیم میخوابیدیم!!!
                                          و بعدش وقتی می رسیم بهم اول زخمامون رو نشون میدیم!نصفشم بزرگنماییه!

                                          گوش هایی ک در و دروازه بودن،پر شدن با یسری دیدهای مسخره«برو ک کس صلا به گوش کر نمیزند»
                                          ما خوشی هامون رو گره زدیم به موفقیت ها و اونو از دست دادیم و از طول بازی لذت نبردیم!

                                          دیگ‌ دیره واسه یسری حرفا....

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          11
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 17
                                          • 18
                                          • 19
                                          • 20
                                          • 21
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع