-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پس این دختران نینجا خود واقعی شما دخترا هستن :|
-
من ی مدت رزمی کار میکردم...
ی دوستی داشتم هم باشگاهیم کلا بی اعصاب بودیادمه ی بار ی اقا پسری تو بازارچه بهمون تیکه انداخت
معمولا سلاح هامون رو میزاشتیم تو ی کیف سر سلاح ها معلوم بود پسره هم به سلاح ها تیکه انداخت
چشمتون روز بد نبینهنوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهfatemeh_banoo گفته است:
من ی مدت رزمی کار میکردم...
ی دوستی داشتم هم باشگاهیم کلا بی اعصاب بودیادمه ی بار ی اقا پسری تو بازارچه بهمون تیکه انداخت
معمولا سلاح هامون رو میزاشتیم تو ی کیف سر سلاح ها معلوم بود پسره هم به سلاح ها تیکه انداخت
چشمتون روز بد نبینهبیچاره پسره
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عامیانشو به کاربردم...
-
fatemeh_banoo گفته است:
من ی مدت رزمی کار میکردم...
ی دوستی داشتم هم باشگاهیم کلا بی اعصاب بودیادمه ی بار ی اقا پسری تو بازارچه بهمون تیکه انداخت
معمولا سلاح هامون رو میزاشتیم تو ی کیف سر سلاح ها معلوم بود پسره هم به سلاح ها تیکه انداخت
چشمتون روز بد نبینهبیچاره پسره
@researcher هروقت ما رو میدید پامیشد سلام میکرد دفعه های بعد
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
:| دلم میخواد سرمو بکوبم ب دیوار
-
پس این دختران نینجا خود واقعی شما دخترا هستن :|
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmir.Bernousi گفته است:
پس این دختران نینجا خود واقعی شما دخترا هستن :|
شاید
نمی دونم شایدم من اینطوری بودم
کلی کلاس والیبال و....دور زدم تا بزارن برم تکواندو
ولی بعد درگیر درس وجشنواره و.... نصفه موند -
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط وقتی که با دخترخالم خاله بازی می کردیم ابجیمو را نمیدادم:/
هنوزم تو دلش مونده:/ -
هعی خداوکیلی کی باورش میشه من مشکی دفاع شخصی داشته باشم
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
researcher گفته است:
فقط وقتی که با دخترخالم خاله بازی می کردیم ابجیمو را نمیدادم:/
هنوزم تو دلش مونده:/من همیشه کوچیکه ی جمع بودم ولی رام میدادن
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پنجم دبستان بودم بعد همش عذاب وجدان نمازامو داشتم:////
-
:| دلم میخواد سرمو بکوبم ب دیوار
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرفایلتو چیکار کردی؟؟؟
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
:| اینجانب اعلام میکنم حواستون به دخترای انجمن باشه
خیلی احترام بذارین بهشون :|
-
:| اینجانب اعلام میکنم حواستون به دخترای انجمن باشه
خیلی احترام بذارین بهشون :|
Amir.Bernousi گفته است:
:| اینجانب اعلام میکنم حواستون به دخترای انجمن باشه
خیلی احترام بذارین بهشون :|
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
researcher گفته است:
پنجم دبستان بودم بعد همش عذاب وجدان نمازامو داشتم:////
من واسه اقوام نزدیک که می مردن تا چهل شب دو رکعت نماز می خوندم
-
:| اینجانب اعلام میکنم حواستون به دخترای انجمن باشه
خیلی احترام بذارین بهشون :|
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهAmir.Bernousi گفته است:
:| اینجانب اعلام میکنم حواستون به دخترای انجمن باشه
خیلی احترام بذارین بهشون :|
ما نیز به شما احترام می زاریم
-
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کی نتایج میاد ؟ :|
-
researcher گفته است:
پنجم دبستان بودم بعد همش عذاب وجدان نمازامو داشتم:////
من واسه اقوام نزدیک که می مردن تا چهل شب دو رکعت نماز می خوندم
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط خانوم انجام شده
ی بار تو مسابقات فک دهنم اسیب دید شدید
نمیتونستم دهنمو باز کنم حس میکردم گوش و دهنم داره پاره میشه
رفتم خونه ی طرف صورتم مثل بادمجون کبود بود
قیافه مامانم یادم نمیره -
researcher گفته است:
پنجم دبستان بودم بعد همش عذاب وجدان نمازامو داشتم:////
من واسه اقوام نزدیک که می مردن تا چهل شب دو رکعت نماز می خوندم
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهBrilliant
خوبه فقط نماز میخوندی...
من هروقت میگفتن فاتحه براشون بفرست واسه یکی که میفرستادم فکر میکردم همه فامیلای رحمته خدا رفته دارن نگام میکنن اونقد واسه تک تکشون فاتحه میفرستادم که یه بار داداشم از دستم کفری شد -
کی نتایج میاد ؟ :|
نوشتهشده در ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیه ساعت دیگه خب؟
MOHAMMAD80