-
نوشتهشده در ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۵:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا رب چرا چو موج به دریا زدیم پا.....؟!!
-
این پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه دختر تو تراس رو به رویی ، یه شالِ سبزو هر روز می تکونه
یه شال سبزِ ساده که غروبا پر از خاکسترِ آتشفشونهپر از خاکستر آرزوهایی که هر روز روی قلبش گُر می گیرن
پر از خاکستر خوابای خوبی که هر شب تو نگاهِ اون می میرنهمین چند وقت پیش رؤیاشو توی خیابون بی بهونه سر بریدن
همیشه راه پروازشو بستن، همیشه رو خیالش خط کشیدنبراش مرده و زنده فرق نداره، سیاست بازا، پیرا و جوونا
همه ش دنبال قهرمان می گرده، میون شاعرا، آوازه خونابه دیوارِ اتاقش چندتا عکسه: هدایت، کافکا، فرخ زاد و مایکل
یه عکسِ خاتمی، چندتا مدونا، یه عکسِ تام کروز، یه عکسِ فیدلبراش مرده و زنده فرق نداره،همه ش دنبال قهرمان می گرده
براش مرده و زنده فرق نداره،همه ش دنبال قهرمان می گرده
همه ش دنبال قهرمان می گردهنمی دونه که تنها توی آینه باید دنبال قهرمان بگرده
هنوز باور نداره که با دستاش جهانی می شه ساخت بی ظلم و بردهیه دختر تو تراس رو به رویی، شبا کنسرتِ فریادش به راهه
صداش می گیره از بس غصه داره، نمی شه دیدش از بس شب سیاههولی زنگ صداش می پیچه هر شب، تو شهری که چراغاش رنگ خونن
دیگه چند وقته که حتا چراغ چهارراها می ترسن سبز بموننمی خواد یادِ تموم شهر بمونه بهاری که یکی برگاشو دزدید
درختی که قرنطینه شد آخر، تو فصلی که زمین برعکس می چرخیدصداش لبریز حرفای نگفته س، سرش لبریز صد آتشفشونه
یه دختر تو تراس رو به رویی ، یه شالِ سبزو هر روز می تکونه
یه شالِ سبزو هر روز می تکونه.... یه شالِ سبزو هر روز می تکونه -
نوشتهشده در ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باران
میراث خانوادگی ما بود
کوچک که بودم
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم، از چشمانم...
حسین پناهی -
نوشتهشده در ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۴:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هیچکس نخواهد فهمید
در زندگی هر آدمی
یک نفر هست
که...
دوست داشتنی ترین پنهان دنیاست ..#امیر وجود
-
نوشتهشده در ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی.... -
نوشتهشده در ۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یاد تو حس قشنگیست در دلم
چه تو باشی چه نباشی نگهش میدارم -
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به منو عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت
تا ابد مال تو بود
تو برو برو تا راحتتر
تکه های دل خود را ارام سر هم بند زنم!
-
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به منو عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت
تا ابد مال تو بود
تو برو برو تا راحتتر
تکه های دل خود را ارام سر هم بند زنم!
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاخرین حرف من این است زمینی نشوید
فقط ازحال زمین بی خبرم نگذارید -
دلــــــــــــــــــت که شکست،
ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر....! -
رفتي و نديدي كه دلم بي تو شكست
بند بند تن خسته ام از هم بگسست
من ماندم و يك آرزوي رفته به باد
مهر كسي جز تو به دل من ننشست -
گو برو و آستین به خون جگر شوی
هر که در این آستانه راه ندارد
نی من تنها کشم تطاول زلفت
کیست که او داغ آن سیاه ندارد -
نوشتهشده در ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۲۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جغد به خدا گفت:
آدم هایت من و آوازهایم را دوست ندارند..
و خدا گفت:
آوازهای تو بوی دل کندن میدهند
و آدم ها عاشق دل بستن اند..
دل بستن به هرچیز کوچک و بزرگ..
تو مرغ تماشا و اندیشه ای!
و آنکه میبیند و می اندیشد به هیچ چیز دل نمیبندد..
دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست..
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو "حقیقت" است..
و طعم "حقیقت"..
بسیار تلخ.. -
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کند -
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند -
آواز عاشقانهي ما در گلو شكست
حق با سكوت بود، صدا در گلو شكستديگر دلم هواي سرودن نميكند
تنها بهانهي دل ما در گلو شكستسربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گريههاي عقدهگشا در گلو شكستاي داد، كس به داغ دل باغ، دل نداد
اي واي، هايهاي عزا در گلو شكستآن روزهاي خوب كه ديديم، خواب بود
خوابم پريد و خاطرهها در گلو شكست"بادا" مباد گشت و "مبادا" به باد رفت
"آيا" ز ياد رفت و "چرا" در گلو شكستفرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرين و آفرين و دعا در گلو شكستتا آمدم كه با تو خداحافظي كنم
بغضم امان نداد و خدا..... در گلو شكست -
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود ...
#شاملو -
در قایق سرگشتهی این ماه هلالی
من هستم و یاد تو و دریای خیالی
این گوشه همان گوشه و این میز همان میز
جای لب تو مانده بر این ساغر خالی.