-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیتونم تصمیم بگیرم... از یه طرف میگم یه شهر دیگه ولی خوابگاه که دانشگاه های غیر انتفاعی نمیدن هزینه های دیگه هم هستن و اگه تو شهر خودمون باشم هزینه های دیگه کمتره.
از طرف دیگه به خاطر یه مشکلاتی که دارم میخوام از شهر خودمون دور تر باشم برم به یه جای دیگه و دور.
موندم چیکار کنم شما بگین چیکار باید کرد؟
-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
حالم بهم میخوره از ادمای دوروی واقعی
مخصوصا که همکلاسی دانشگاتم باشه
من با همه عین کف دست بودم
نامردانوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهromisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
حالم بهم میخوره از ادمای دوروی واقعی
مخصوصا که همکلاسی دانشگاتم باشه
من با همه عین کف دست بودم
نامردااز نیاز های اساسی تو ایران به جز غذا و امنیت و مسکن و ... (که همه تامینه!!!) باید اموزش نقاب برداری رو هم اضافه کرد واقعا.
خداییش یه چیزی همین الان یادم اومد ولی زیاد جدی نگیرین منظوری ندارم. میدونین یکی از سرگرمی های من برای وقتی که فکر میکنم طرف مقابلم ادم دورویی هست اینه که سعی میکنم درگیر احساسات مختلف کنم. مثلا الکی سعی میکنم ذهنش رو منحرف کنم به سمت حس عصبانیت و یا خوشحالی یا غمگینی یا غرور یا ... همه چی خلاصه. و چیزی که جالبه اینه که اینجاست که نقاب ها برداشته میشه. زود بازده ترین حالتش همون عصبانی کردنه هستش (ولی نه جدی طوری که شوخی به نظر بیاد) یه بازی فکری ولی مهم
-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
درد ناشی از راه رفتن بدنم را شبیه برگ اکالیپتوس ای میکرد که آتش کج و معوجش کرده:face_savouring_delicious_food:
#جزء_از _کل
#یاد_دوستمنوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@بر-باد-رفته در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
درد ناشی از راه رفتن بدنم را شبیه برگ اکالیپتوس ای میکرد که آتش کج و معوجش کرده:face_savouring_delicious_food:
#جزء_از _کل
#یاد_دوستمنمیتونی از پای خودت فرار کنی، خصوصا از پایی که وزن رویاهای @بر-باد-رفته رو بر خود حمل میکنه
#جزء_از_کل
اکالیپتوس وقتی یوزرنیم هردومون تو یه رمان اومده باشه
میرم ببینم رومیسایی میلاد91 ای چیزی هم میبینم توش -
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همه چی ظاهری شده
-
@بر-باد-رفته در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
درد ناشی از راه رفتن بدنم را شبیه برگ اکالیپتوس ای میکرد که آتش کج و معوجش کرده:face_savouring_delicious_food:
#جزء_از _کل
#یاد_دوستمنمیتونی از پای خودت فرار کنی، خصوصا از پایی که وزن رویاهای @بر-باد-رفته رو بر خود حمل میکنه
#جزء_از_کل
اکالیپتوس وقتی یوزرنیم هردومون تو یه رمان اومده باشه
میرم ببینم رومیسایی میلاد91 ای چیزی هم میبینم توشنوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@بر-باد-رفته چ جالب
-
حالم بهم میخوره از ادمای دوروی واقعی
مخصوصا که همکلاسی دانشگاتم باشه
من با همه عین کف دست بودم
نامرداromisa پشت قدیمی شده الان تو روت دو تان :)
-
اکالیپتوس چطوری؟!
-
-
@بر-باد-رفته قربونت عالی
تو چطوری عزیزم؟ -
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۶:۲۷ آخرین ویرایش توسط the end انجام شده
هر بار داداشمو میبینم بیشتراز سری قبل باش حال میکنم
-
اکالیپتوس بستی پیاماتو میخواستم پ بدم ببینم چته باز :/