شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ۱۶:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تصمیم داشتم امشب همتونو به رستوران و کافی شاپ دعوت کنم
بعد با خودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که سودی هم براتون داشته باشه
رستوران و کافی شاپ که چاقتون میکنهپس تصمیم گرفتم شما رو به ایمان، تقوا و عمل صالح دعوت کنم
باشد که رستگار شوید
-
نوشتهشده در ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یارو میره نونوایی میبینه صف مردونه شلوغه،صف زنونه خلوته
میره تو صف زنونه میگه:خانومم گفته دو تا نون بده
-
نوشتهشده در ۱۹ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دختره پست گذاشته:
فرهاد من کجاست که ببیند لیلی در آتش عشقش خاکستر شده...والا تا اون جا که من خبر دارم
فرهاد چشمش دنبال شیرین بود نه لیلی
تورو خدا قبل شکست عشقی خوردن
یه کم در حوزه ادبیات مطالعه کنید -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از جلوی پارک خونمون رد میشدم دیدم یه خارجی دپرس داره عکس میگیره !
رفتم جلو بهش گفــــــــتم :
can u speak english
انگار دنیارو بهش داده بودن !
با کلی شوق و ذوق گفت :
Yeeeeees , I caaaaaan
زدم رو شونــــــش گفتم :
sorry , I can’t . . . -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتم مصاحبه برای استخدام، گفت بخوای بری دستشویی اول کدوم پا رو باید بزاری تو؟ گفتم من عاشق این سوالای انحرافی ام،معلومه اول باید چراغو روشن کنی،
.
.
.
گفت خخخخخ نه اول باید ببینی دمپایی خیس نباشه، حالا گمشو بیرون -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حساب کردند حدود:
7549763
.
.
.
.
.
تنبل و بی حال در جهان وجود دارند که حتی حاضر نیستند این عدد 7رقمی رو بخونن
.
.
نه دیگه فایده نداره نخون، تو هم به جمعشون اضافه شدی
منم قربانی شدم -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه بودم قرار بود عموم اینا بیان خونمون نذری داشتیم،
بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی…
منم گفتم باشه، خلاصه!
عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده!
من بچه بودم میفهمی؟؟؟
بچهههههههههه -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ماره میره تو حموم زنانه، زنها از ترس جیغ میکشن!!
ماره می گه : خواهرا نترسین، “منم کبرا “ -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۲ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
یارو رفیقش مرد! سر قبرش خرما گذاشت.
رفت نیم ساعت بعد اومد دید بشقاب خالیه!
رو قبرش میزنه و میگه:
جَفَر اگه گشنه ای برات فلافل بگیرم……!!!
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با ژاپنیه داشتم چت میکردم. بهش گفتم سرعت اینترنت اونجا چه جوریه؟
گفت: تا مای کامپیوتر بیاد بالا، چند تا فیلم دانلود میکنیم. شما چی؟گفتم: ما هم تا گوگل بیاد بالا یه چند تا فیلم میبینیم حوصلمون سر نره!!
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنها جایی که مثلث عشقی رو تجربه کردم موقعی بود که
دو تا راننده تاکسی سر من با هم دعوا کردن
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
خانمه پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت ، زرد شد نرفت ، قرمز شد نرفت
.
.
افسره رفت بغلش گفت خانم شرمنده ما همین سه رنگ و داریم
پسندتون نشد؟ -
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Fre-que-nce
-
نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۱۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۲ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه روزی دوستای مامانم با دختراشون اومده بودن خونمون
همه داشتند پرتقال پوست می کندند که من وارد شدم
بر خلاف انتظار شما هیشکی دستشو نبرید
فک کنم چاقو ها تیز نبودن
-
نوشتهشده در ۲۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۳:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده