-
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 دیوانه را همی نشناسد ز هوشیار
بیگانه را همی بگزیند بر آشنا -
Mahdyyy استخوان سر فرهاد فرو ریخت ز هم
دیده اش در ره شیرین نگران است هنوز -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۲:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را -
-
Mahdyyy تو نیز آخر هم از دست بلندی
چرا بتخانه ای را در نبندی -
یاریم گیتمیش باشکاسینا یار اولموش..
جانیم گیتمیش باشکاسینا جان اولموش..
سون کالبیمی مزارا گومدیم.. -
یاریم گیتمیش باشکاسینا یار اولموش..
جانیم گیتمیش باشکاسینا جان اولموش..
سون کالبیمی مزارا گومدیم..نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۵:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@rahbar-80
میخواست تا نشانه لعنت کند مرا
کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۷:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی کاران
به دکان کسی بنشین ، که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس ترا ، زوره زند هرکس
یکی قلبی بیاراید ، تو پنداری که زر دارد -
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی کاران
به دکان کسی بنشین ، که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس ترا ، زوره زند هرکس
یکی قلبی بیاراید ، تو پنداری که زر دارد -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza-a
آدم ز خاک بود من از نور پاک او
گفتم یگانه من بوم و او یگانه بود -
Mahdyyy دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66
شب عاشقان بیدل چه شب دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلوم نیست
کاین دم که فرو برم بر آرم یا نه
((مولانا)) -
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلوم نیست
کاین دم که فرو برم بر آرم یا نه
((مولانا))نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۱۸:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ایمورتال
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد -
@ایمورتال
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد -
Mahdyyy تو نیکی میکن در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز -
@saraa-66 زغم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می اید -
mrf دانی که چرا راز نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری