-
حالم خیلی بد بود تا اینک یکی پیام داد ک حالش بده،و یکی از دوستای قدیمی دیگ
زدم تو نت،اثرات کامل شدن ماه....
درمورد جزر و مد های سلولی حرف زده بود،امشب شب چهارده بود(تا ی ساعت پیش:/)،جالبه گفته بود توی این روز ادما بی اعصاب تر،افسرده تر ،بی خواب تر و.... میشن
اروم شدم الان :| وقتی فهمیدم تقصیر ماه بود :| -
یکی تو بیست و سه سالگی ازدواج میکنه و اولین بچهش رو ده سال بعد به دنیا میاره
اون یکی بیست و نه سالگی ازدواج میکنه و اولین بچهش رو سال بعدش به دنیا میاره.
یکی بیست و پنج سالگی فارغ التحصیل میشه ولی پنج سال بعدش کار پیدا میکنه
اون یکی بیست و نه سالگی مدرکش رو میگیره و بالافاصله کار مورد علاقهش رو پیدا میکنه...
این متن رو که نمیدونم اولین بار کی نوشته ادامه داشت نیاوردم اما.
شاید قبلا متن رو خوندین یا شنیدین اما یه بار دیگه بخونید ببینید چی میگهکسی با بی ارزش کردن ارزش های(هدف های) اون یکی ارزشمند نمیشه و در همون حال در واقع ارزشی که در حال بی ارزش کردن هست هم بی ارزش نمیشه!
چرا؟ چون ارزش یه چیز نسبی هست
همین طور که موفقیت چیز نسبی هست
همون طور که خیلی چیزها نسبی هست!
و این درست نیست بیایم چیزی که کسی برای خودش ارزش قرار داده رو تمسخر کنیم چرا؟ چون نه تو شرایط اون طرف مقابلمون هستیم نه از تفکر و دیدگاه درونیش خبر داریم
وقتی هم کسی هدف و ارزشی برای خودش تعیین کرد تلاشش رو می کنه در راستای همون هدف و یا هرچی که خودش میدونه
حالا بگذریم .در هر حال رو بیاریم به دو بیت شعر از حافظ بزرگ:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشتمن اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشتشاید بیشترین دلیل نوشته شدن این متن شما @acb@ Acola باشین
پ ن: تگ کردن هم به ترتیب حرف الفبا بود:/
پ ن: کسی هم به این پست جواب نده فقط خوب بهش فکر کنید همین!
پ ن: وقتی بحث های این شکلی دارین برین پی وی حرفتون رو بزنید بقیه چه گناهی کردن که انقد تنش رو ببینن:/ -
سلام،صب بخیر
صحیح
کلا سرمون تو لاک خودمون باشه و فضولی نکنیم و به کسی کار نداشته باشیمو الکی تیکه نندازیم خیلی خوبه،چون مطمئنن اینا جواب داره و تهش جو متشنج میشه و.. و اینکه پستی که تو دلی فرستاده بود رو باید تو همون تودلی جواب میدادم:)))
این از این
من abc ام نه acb فک کنم بخاطر همین درست تگ نمیشه -
یک لحظه ســـــــکوت ... برای لحظه هایی که خودمان نیستیم
لحظه هایی هستند که هستیم
اما خودمان نیستیم
انگار روحمان می رود
همان جا که می خواهد
بی صدا ... بی هیاهو ...
همان لحظه هایی که راننده آژانس می گوید : " رسیدین خانم "
فروشنده می گوید : " باقی پول را نمی خواهی ؟ "
راننده تاکسی می گوید : " صدای بوق را نمی شنوی ؟ "
و مادر صدا می کند : " حواست کجاست ؟ "
ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم خواندیم و نفهمیدیم
دیدیم و نفهمیدیم
و تلویزیون خودش خاموش شد
آهنگ بار دهم تکرار شد
هوا روشن شد ... تاریک شد ...
چایی سرد شد ... غذا یخ کرد ...
در یخچال باز ماند و در خانه را قفل نکردیم
و نفهمیدیم کی رسیدیم خانه
و کی گریه هامان بند آمد
و کی عوض شدیم
کی دیگر نترسیدیم
از ته دل نخندیدیم
و دل نبستیم
و چطور یکباره آنقدر بزرگ شدیم
و موهای سرمان سفید
و از آرزوهایمان کی گذشتیم ؟ !
" یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که ... -
@ali_soltany در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
تودلی
ی مدت چقدر انیمیشن این مدلی میساختم یاذش بخیر:/
https://forum.alaatv.com/post/491047
6شهریور 97:/