-
تو از این لباس میترسی؟؟؟
من ی بار تراش ازاین بزرگا هستا...؟ رومیزی فلزیاا
ازارتفاع 1متری انداختم روگوشی داداشم..
پرس شد.
خوابیده بودش...ی جوری القاو صحنه سازی کردم ک خودش رفته روش لحیده شده
@m-bahrami1378نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهFlight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
تو از این لباس میترسی؟؟؟
من ی بار تراش ازاین بزرگا هستا...؟ رومیزی فلزیاا
ازارتفاع 1متری انداختم روگوشی داداشم..
پرس شد.
خوابیده بودش...ی جوری القاو صحنه سازی کردم ک خودش رفته روش لحیده شده
@m-bahrami1378وااااااههههیییییی
من فلفل میدم بهشون یا یسری کارای دیگه ولی اینکارا دیگه ن -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
صحیح
-
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378
مچاله کن...من بودم پاره میکردم
جرات ندارم خواهر
دلت میاد لباسای داداشتو پاره کنیاگ بم دستور بدن آره
اینا جرات ندارن به من دستور بدن ولی حرصمو در میارن با حرفا و کاراشون
توعم برای اینکه حرصشون رو درآری ی فندک بگیر زیر لباساشون..یاعم شیک ومجلسی و خیلی ریلکس و با لبخند ژکوند پارشون کن
عاقااااا میکشنم
بگو جرئتشو ندارم
شوخیاز جرعت گذشته خدایی دلم نمیاد
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-bahrami1378
مچاله کن...من بودم پاره میکردم
جرات ندارم خواهر
دلت میاد لباسای داداشتو پاره کنیاگ بم دستور بدن آره
اینا جرات ندارن به من دستور بدن ولی حرصمو در میارن با حرفا و کاراشون
توعم برای اینکه حرصشون رو درآری ی فندک بگیر زیر لباساشون..یاعم شیک ومجلسی و خیلی ریلکس و با لبخند ژکوند پارشون کن
عاقااااا میکشنم
بگو جرئتشو ندارم
شوخیاز جرعت گذشته خدایی دلم نمیاد
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگی یک چمدان است که می آوریش
بار و بندیل سبک می کنی و می بریش
خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم
دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم
گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
غیرت ورزی در غیر محل خود بپرهیز زیرا که چنین عملی موجب می شود زن مبرّا و پاک از معصیت، معیوب شود.
امام علی علیه السلام
:| -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۶ آخرین ویرایش توسط آسِمان آبی انجام شده
گفت
من تا تهشو دیدم
تهش هیچی نیس
پس بیخودی غصه نخور: ) -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مث مردای گلبی گارا
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش
قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم
طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم
مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش
شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش
مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن
هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن
مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز
مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز
من خرابم بنشین،زحمت آوار نکش
نفست باز گرفت،این همه سیگار نکش
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند، منم
آنقدر داغ به جانم ،که دماوند منم
توله گرگی ،که در اندیشه ی شریانِ منی
کاسه خونی،جگری سوخته مهمان منی
چَشم بادام،دهان پسته،زبان شیر و شکر
جام معجونِ مجسم شده این گرگ پدر
تا مرا می نگرد قافیه را می بازم
... بازی منتهی العافیه را می بازم
سیبِ سیب است تَن انگیزه ی هر آه منم
رطب عرشِ نخیل او قدِ کوتاه منم
ماده آهوی چمن،هوبره ی سینه بلور
قاب قوسِین دهن، شاپریه قلعه ی دور
مظهر جانِ پلنگم که به ماهی بندم
و به جز ماه دل از عالم و آدم کندم
ماهِ بیرون زده از کنگره ی پیرهنم
نکند خیز برم پنجه به خالی بزنم
خنده های نمکینت،تب دریاچه ی قم
بغض هایت رقمی سردتر از قرنِ اتم
مویِ بَرهم زده ات،جنگل انبوه از دود
و دو آتشکده در پیرهنت پنهان بود
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش روم میشد یبار پدرم رو بغل کنم:/
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۹ آخرین ویرایش توسط Blank انجام شده
@ali_soltanii پسرا ک عمرا روشون بشه
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@آسمون-آبی چون همینجوری
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ali_soltanii پسرا ک عمرا روشون بشه
مسخره میکنی؟
@آسمون-آبی
خب نمیشه ی طوریه:/ -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ali_soltanii ازدستت دلخوره؟
-
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ali_soltanii پسرا ک عمرا روشون بشه
مسخره میکنی؟
@آسمون-آبی
خب نمیشه ی طوریه:/نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ali_soltanii
چه طوریه
نمیفهمم اصن -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند
شاعران با لب تو قافیه پرداز شدند
هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد
یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بندِ توام آزادم
چشممان خورد به هم،صاعقه زد پلکم سوخت
نیزه ای جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت
سَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید
سرطانی شدم و مرگ لبم را بوسید
دوزخِ نی شدم و شعله دواندم به تنت
شعله پوشیدم و مشغولِ پدر سوختنت
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
پیش چشم همه از خویش یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
ناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشست
ماه من روی گرفت و سر مریخ نشست
آس ِ در مشتِ مرا لاشخوران قاپ زدند
کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند
چایِ داغی که دلم بود به دستت دادم
آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادم
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چَنبره زد کار به دستم بدهد
تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم
از خر زخمیِ ابلیس زمین گیر ترم
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم
شاید آخر سر ِ پاییز توافق کردیم
-
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@آسمون-آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@آسمون-آبی چون همینجوری
کاملا فهمیدم