Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کارزار
A
«۳۰ نفر تا الان " ۲۵ مهر ۱۴۰۴"از درخواست اصلاح آیین‌نامه حمایت کردن، شما نفر ۳۱ باشید» https://www.karzar.net/258938
بحث آزاد
کارزار
A
بچه‌ها یه کارزار راه انداختیم برای اصلاح بند تک‌ماده و آیین‌نامه‌های ارزشیابی مدارس کشور. موضوعش خیلی مهمه چون مستقیم به نمره و آینده تحصیلی خودمون مربوط میشه اگه موافقین، لطفاً برین امضا کنین تا صدامون بیشتر شنیده بشه ️https://www.karzar.net/258938
بحث آزاد
دسته گل💐
زهرا بنده خدا 2ز
Topic thumbnail image
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
A
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 82.7k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • ر آفلاین
    ر آفلاین
    رُزِعــآبیـ
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط رُزِعــآبیـ انجام شده
    #782

    امروز حالم خوب نبود
    ظهر مامانو بردم دکتر سه ساعتم پرید
    اونقدر خسته بودم که وقتی برگشتم خونه گرفتم خوابیدم
    بدون اینکه آلارم گوشی رو روشن کنم
    جوری خوابم برده بود انگار که قد هزار سال بیخوابی کشیده بودم
    چشامو باز کردم
    از کنار پرده مشخص بود که هوا کاملا تاریکه
    سرم....
    سرم داشت میترکید
    نشستم.
    دستامو گذاشتم رو چشام تا اشکی که توش حلقه زده بود نریزه 🙂
    نه این حال داغون قابل کنترل نبود
    تامیتونستم صدای گریمو تو سینه ام حبس کردم و گریه کردم
    نفسی که حبس شده بود بی هوا اومد بیرون
    صدای پاهای مامان از پله ها میومد
    که به خاطر کمر دردش آروم آروم به اتاقم نزدیک و نزدیکتر میشد
    نباید میفهمید ناراحتم
    چشامو زود با آستینام پاک کردم
    اومد تو اتاق...
    بیدار شدی؟
    نشست کنارم...
    زل زد تو چشام... چند روزه چشات قرمزه ها همه اش.
    نکنه چشات ضعیف شده؟
    نمیدونستم اگه حرف بزنم میتونم خودمو کنترل کنم یا نه.... بغضمو قورت دادم
    نمیدونم مامان فک نکنم
    تو خوبی مامان؟
    نمیدونم، الان یه ماهه که تورو هم اسیر این دکتر اون دکتر کردم
    این همه کارهای خونه... این چه آتیشی بود امسال افتاد به جونم
    یه ماهه خسته ات کردم، وقتتو گرفتم
    لبخند زدم، مامان چی داری میگی؟؟؟
    تو واسم از هر چیزی مهم تری... انگار که عذاب وجدان مامان هم دست کمی از عذاب های من نداشت.
    دستشو بوسیدم... باشه مامان جبران میکنم... تلاشمو بیشتر میکنم...
    از الان به بعد مهمتره.
    تو نگران نباش.... تو خوب شو... یکمم واسم دعا کن... امسال تمومش میکنم
    مامان من امسال قبولم
    تو فکر اینارو نکن
    بغلم کرد
    بغلش کردم 😞
    تو دلم گفتم
    خدایا کمکم کن
    کمکم کن.... 🦋

    پ. ن: الان مهر ماهه، به شرط اینکه از لحظه هامون نهایت استفاده رو بکنیم🦋
    ولش کن این چی میگه اون چی میگه🙃
    ولش کن صفر مطلقی یا هرچی🙃
    تو از همین فردا میتونی فرداهاتو تغییر بدی
    به شرط اینکه چشاتو رو همه چی ببندی و بی دغدغه تلاش کنی
    خودم الان در اوج ناراحتی و ناامیدی ام
    ولی اومدم امید بدم
    تا بازتابش حال منم خوب کنه

    #تا وقتی که خدا هست...
    امید هم هست من ننوشتم ولی قشنگ بود دقیقاً حس و حال من بود تو این روزا

    ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    13
    • N آفلاین
      N آفلاین
      No_one
      اخراج شده
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط No_one انجام شده
      #783
      این پست پاک شده!
      1 پاسخ آخرین پاسخ
      3
      • خانومخ آفلاین
        خانومخ آفلاین
        خانوم
        فارغ التحصیلان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط خانوم انجام شده
        #784

        Screenshot_۲۰۱۹۱۲۲۷_۱۳۵۸۳۴.jpg
        عطر نارنج آمد🍃🍊

        عشق در جانم ریخت✨

        ماه هم عاشق شد✨

        با زمینش آمیخت✨

        (خدایا شکرت✨🍊🍃)

        ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        13
        • ر آفلاین
          ر آفلاین
          رُزِعــآبیـ
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط رُزِعــآبیـ انجام شده
          #785

          | 0 پست

          خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
          بشنود یک نفر از نامزدش دل برده
          مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
          که به پرونده ی جرم پسرش برخورده
          خسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ
          بین دعوای پدر مادر خود گم شده است
          خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق
          که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است
          خسته مثل پدری که پسر معتادش
          غرق در درد خماری شده فریاد زده
          مثل یک پیرزنی که شده سرباز عروس
          پسرش پیش زنش بر سر او داد زده
          خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
          دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است
          مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند
          زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
          خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه
          که کسی غیر پرستار سراغش نرود
          خسته ام بیشتر از پیر زنی تنها که
          عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود
          خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید
          غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است
          شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید
          در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
          بخشیدم 🙂😍خودم

          ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          8
          • خانومخ آفلاین
            خانومخ آفلاین
            خانوم
            فارغ التحصیلان آلاء
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط خانوم انجام شده
            #786

            IMG_20191226_131628.jpg

            -بیا دیدی اومدیم دریا
            دیگ هی نگی من دلم دریا میخواد.. دلم شمال میخواد ها..
            🌊چه قدر تو قشنگی اخه 🌊✨
            چه قدر دلربایی اخه.. 🌊✨
            چی بگم جز این که بی نهایت دوست دارم دریا جانم 🌊✨

            ما به یَغما رفته‌ی نجوای لبخندِ توییم.

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            19
            • sandiiiiS آفلاین
              sandiiiiS آفلاین
              sandiiii
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #787

              ش‍ـــب ب‍ـود
              آس‍ــمون مس‍ــت کرد
              گفت : خورش‍ـــیدمو می خوام..!

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              12
              • L آفلاین
                L آفلاین
                Lotus
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #788

                20191228_153423.jpg
                ؛)

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                12
                • ر آفلاین
                  ر آفلاین
                  رُزِعــآبیـ
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #789

                  اولين كنكورم سال ود،مدت ها بود كه تنبلي ميكردم و تمام درسامو ديقه نود ميخوندم،شباي امتحان تا صب بيدار ميموندمو خودمو ب امتحان ميرسوندم،هزارتا عهد و پيمانو ميبستم و برنامه ميريختم كه از فلان تاريخ ديگه شروع ميكنم ب درس خوندن،اما هميشه همون آشو همون كاسه،معدل سوم دبيرستانم تقريبا خوب بود و شده بودم١٩/٣٧،ولي سال چهارم ديگ اين مدل درس خوندن جواب ندادو افت شديد معدل پيدا كردم،رتبه كنكورمم چنگي ب دل نميزد،به هيچكس رتبه كنكور واقعيمو نگفتم،تمام وجودم فرياد ميزد ك اين جايي ك هستي درست نيست ب خودت بيا،تصميم گرفتم بدون انتخاب رشته پشت كنكور بمونم،موقع تصميم سراسر شور و هيجان بودم ولي ب محض اينكه زمان عمل رسيد دوباره شونه خالي كردم،شايد واسه خيليا غيرقابل باور باشه كه بگم داستان كنكور من اينجا تموم نشد و اين چرخه معيوب هرسال تكرار شد تا الان ك داوطلب شركت در كنكور نوونهم،اينكه اين سالا چ اشتباهاتي كردم و چي ب من گذشت بماند،كه اگر بخوام بنويسم ي كتاب ميشه،اين كه چند بار دلم ترك برداشتو و روحم مچاله شدو تو خودم شكستم بماند،اينكه ب خاطر شرايط روحيم اضطرابو افسردگي اومد سراغم و باعث شد لبخند روي لبام تصنعي بشه بماند،الان ميخوام بگم اينبار اومدم ك تمام معادلات رو بهم بريزم اومدم بگم من همونيم ك تو نوجووني وقتي ميخواستم كاريو بكنم تا انجامش نميدادم اروم نميگرفتم،من همون ادمم درسته گردو خاك نشسته روم اما اومدم تا يه دستي ب سر روي دلم بكشم و گردوخاكشو بتكونم و دوباره خودم بشم،اومدم بيخيال اتفاقاي گذشته و استرس اينده و اينكه چندروز مونده و قراره چي بشه فقط برم جلو،هرصبح ب خودم بگم تمام هدف تو فقط يك چيزه:همين امروزو عالي باش
                  خدايا تو ميدوني دلم پر ميكشه واسه كلمه دكتر كنار اسمم،تمام نتيجه رو ب خودت ميسپرم بهترينشو برام بساز،ك اگ تو بسازي خيلي قشنگتره
                  منم قول ميدم از امروز كه اين پيجو زدم تا خود كنكور بي بهونه و بي حاشيه فقط درس بخونم و هركاري از دستم برمياد انجام بدم،من زورم تا همينجا ميرسه،بقيش با تو.
                  تو اين پيج قراره روزانه هاي كنكوري من ثبت بشه،تا امروز درس خوندنم تعريفي نداشته و راضي نبودم ازش،اما از امروز ب بعد همه چيز قراره فرق بكنه،من ٩دي ٩٨ قدم در مسير روياهام ميذارم،الهي ب اميد

                  ‏هر روزمون شده یه اتفاق تلخِ جدیدِ تکراری...!

                  bub boombB 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  21
                  • AbnormalA آفلاین
                    AbnormalA آفلاین
                    Abnormal
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Abnormal انجام شده
                    #790

                    IMG_20190421_170725.jpg
                    (:

                    مراقب ادمای اشتباه زندگیت باش ...🏴‍☠️

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    18
                    • samane.AS آفلاین
                      samane.AS آفلاین
                      samane.A
                      انسانی اخراج شده
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #791

                      IMG_20191231_155209.jpg
                      کیا اینجورین😁😁منننن☝☝

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      6
                      • samane.AS آفلاین
                        samane.AS آفلاین
                        samane.A
                        انسانی اخراج شده
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #792

                        IMG_20191231_155209.jpg فشار امتحانات😁😁

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        10
                        • I آفلاین
                          I آفلاین
                          iCy HeARt
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #793

                          IMG_۲۰۲۰۰۱۰۲_۲۰۲۵۳۲.jpg

                          رو نمایی از خط قشنگم🤦 😂 😂 😂

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          12
                          • S آفلاین
                            S آفلاین
                            sheyda.fkh
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط sheyda.fkh انجام شده
                            #794

                            new.jpg

                            حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
                            بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم 32.gif

                            • از جمله سرگرمی هام قبل کنکور 😃
                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            15
                            • samane.AS آفلاین
                              samane.AS آفلاین
                              samane.A
                              انسانی اخراج شده
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط samane.A انجام شده
                              #795

                              IMG_20200103_100719.jpg
                              یک روز سرد زمستانی 😁

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              8
                              • Deleted_accountD آفلاین
                                Deleted_accountD آفلاین
                                Deleted_account
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #796
                                این پست پاک شده!
                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                0
                                • S آفلاین
                                  S آفلاین
                                  sheyda.fkh
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #797

                                  new2.jpg

                                  یادش بخیر چقدر براش زحمت کشیدم 😃✨
                                  پ.ن : با آبرنگ 🖌

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  11
                                  • Deleted_accountD آفلاین
                                    Deleted_accountD آفلاین
                                    Deleted_account
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #798

                                    ﻣﯿﺸــــﻮﺩ

                                    ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﻣﻘﺼـــــــﺪ ﺭﺳﯿــــــــﺪ ...

                                    ﻣﯿﺸــــﻮﺩ

                                    ﺑﺎ ﺷﺘــــــﺎﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔــــﻞ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺟــــــﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ...

                                    ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ !

                                    ﺭﻫـــﮕﺬﺭ ﮐﻤﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...

                                    ﺍﯾﻨﺠـــــــﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿــــﺴﺖ !!

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • Deleted_accountD آفلاین
                                      Deleted_accountD آفلاین
                                      Deleted_account
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #799

                                      3bd04769-5647-4876-9130-bdf030f05cd9-image.png

                                      پدرم میگوید : مادربزرگت از دوران جوانی روی موهایش حساس بود روزی پنج بار شانه شان میکرد و از قدیم الایام هم دو گوش میبافت ،
                                      موهای پُری داشت و مانند چشم هایش از موهایش مراقبت میکرد هنوز هم همینطور است...
                                      وقتی شانه شان میزد و میریختند ، پریشان و ناراحت میشد و سریع میبافتشان
                                      وقتی موهایش شروع به سپید شدن کرد حنا گذاشت تا سپیدیِ موهایش نمایان نشود
                                      چند روز است مادر بزرگم بدحال است
                                      امروز شکرالله کمی بهتر بود
                                      سر جایش نشست و شانه ی سبز رنگِ کوچکش را از جیبِ کناریِ کیفش در اورد و بافتِ موهایش راباز کرد و شروع کرد به شانه زدنشان
                                      از دور نگاهش میکردم
                                      پیشِ خودم گفتم ، نگاه کن ، همین که اندکی حالش بهتر شد شروع کرد به شانه زدن موهایش
                                      داشتم میدیدم که دستانش توانِ نگه داشتنِ شانه را ندارند
                                      جلو رفتم ، گفتم : اجازه میدهی برایت شانه شان کنم؟!؟
                                      شانه را دستم داد و شروع کردم با ملایمت موهای نارجی اش را شانه زدن
                                      از او پرسیدم آخرین بار کِی حنا زدی؟
                                      کمی فکر کرد و گفت : خیلی سال پیش شاید بیست سال پیش
                                      بیست سال پیش حنا زده است اما هنوز هم موهایش آن رنگِ نارنجیِ پاییزی را دارد.
                                      شانه زدنِ موهایش که تمام شد پرسیدم : ببافمشان؟؟
                                      جواب داد : بباف مادر بباف
                                      بافتم و با آن کِش های ریزِ مشکی ام پایینِ موهایش را بستم
                                      وقتی تمام شد خوشنودی از چهره اش تماماً مشخص بود
                                      لبخندی نثارم کرد و گفت:
                                      « اگه خودم شونه کرده بودم ، همه ی موهامو میکَندَم.»
                                      روسری اش را برداشت که سرش کند ، برایش گره زدم و گفتم : « چقدر خوشگل شدی »
                                      لبخند تمسخر آمیزی به رویم زد و با طعنه گفت :« آررره، خیییلی»
                                      مادربزرگم هنوز هم زیباست ، چون قلبِ زیبایی دارد❤️

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      10
                                      • Deleted_accountD آفلاین
                                        Deleted_accountD آفلاین
                                        Deleted_account
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #800

                                        b3490e9b-f36e-469f-9662-cd573f71c517-image.png

                                        آدما وقتی بزرگ میشن ، که یاد بگیرن تنها زندگی کنن..

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        13
                                        • SharllotS آفلاین
                                          SharllotS آفلاین
                                          Sharllot
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Sharllot انجام شده
                                          #801

                                          735a217b-f3c1-48da-b27f-daf269842a17-image.png


                                          وقتی یار ، در غیاب من احساس غربت میکنه 😂
                                          از انصاف نگذریم خوب دلداری میدم 😂 🕶
                                          ای یار ؛
                                          ای هانی ؛
                                          من میسرایم تو بخوان 🌈 🌱

                                          1.gif

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          10
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 38
                                          • 39
                                          • 40
                                          • 41
                                          • 42
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع