هرچی تودلته بریز بیرون۶

[romisa]

@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

romisa دختره خیلی بیشعور بوده ک نیومده بشینه
البت ببشخیدا

اره تازه بهم گفت به خاطر هیچکس توو دانشگاه با کسی دعوا نکن
ولی الان اونم دوستیم باهم هنوز(نمی دونم اون لحظه چرا نیومد)

[romisa]

@FatiJoooooni
هرچی فک می کنم همش دعوا بوده
یه دفه هم با یکی از پسرا توو گروه ۱۰۰ نفرمون دعوام شد که چرا به جای خانوم بهم گفت خانوم دکتر

[Dr.agon]

romisa شرمنده |:

[آسمان ِ آبی]

رومیس
امروز‌ دل یک کلاسو شاد کردی
romisa

[romisa]

آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

رومیس
امروز‌ دل یک کلاسو شاد کردی
romisa

[romisa]

بنده خداها
الان که فک می کنم چه شکلی تحملم می کردن تا الان

[آسمان ِ آبی]

romisa
وقتی بهشون گفتم میخواستن از فرط ذوق جامه ها بدرند
اوناییم ک مثه من تموم کردن قصد ِکوبیدن سر بر دیوار داشتن

[romisa]

آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

romisa
وقتی بهشون گفتم میخواستن از فرط ذوق جامه ها بدرند
اوناییم ک مثه من تموم کردن قصد ِکوبیدن سر بر دیوار داشتن

ولی بچه های کلاس ما کاملا بی ذوق
مثل همیشه ساکت:/

[آسمان ِ آبی]

romisa
اونا دارن مثه اسب درس میخونن لابد ک ساکتن

[romisa]

آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

romisa
اونا دارن مثه اسب درس میخونن لابد ک ساکتن

همیشه همینطورن

[Dr.agon]

romisa یبار مدیر اموزشگا ی خانوم حدودا 30 ساله بم گف میری مغازه واسه منم خرید میکنی پلیز ؟ منم گفتم باشه و خلاصه ی دهی بم داد منم با رفیقام رفتیم (ما حدودا 8/5 شب بود )بعد همین ک می رفتیم میگفتیم و بلند بلند می خندیدیم یهو یکی از دوستام گف بابا یکم یواش برو دختر باس اروم بره و اینا .منم ی چپی نگاش کردم و گف بابا خو استایل رارفتنم خراب میشه منو میگی ؟ اووق. بعد گفتم بش بابا استااااااااایل من ت از درخت بالا می رم باو.
همون لحظه وارد مغازه شدیم . یکی از پسرای کلاسمون با چشای وق زده نگام می کرد .ینی شرفم رفت کف پام سارا
حالا ما خرید کردیمو همرو ریختیم ت ی کیسه . متصدی اموزشگام ی مدت ی پسره چیتان میتان بیشور بود .برگشت گف

[romisa]

ادمای ساکت و اروم خیلی مرموزن

[آسمان ِ آبی]

romisa
دقیقا

[Dr.agon]

romisa ادامه
برگشت پسره گفت :
نمی دونستم با ده تومن انقد چیز میز می دن :|
منم کلا زبونم اینور جاها درازه دستمو بردم گوشمو خاروندم و ب مدیره گفتم ی صدای ویز ویز نمی شنوی؟
بعد اون موقع ابدارخونه رو از دست اکیپ ما بسته بودن ب زنه گفتم حالا مزدمو ی لیوان بده اب بخورم .ی لیوان نشون داد گف اون تمیزه. نگاش ک کردم توش اب نصفه بود و کلی چرب با ی حالت چندشی گفتم اون تمیزه ؟
پسره گف برو ت روشویی بشور. لحظه اول نفمیدم چی میگه . گفتم نمی بینی درش بستس؟ بعد یهو دوزاریم افتاد . مشمبای خوراکیارو زدم ت سرش گفتم خودت ت دشوری لیوان می شوری ...... ؟خودت خوارمادر نداری؟بعد ازونجای ک خوب بلدم مثلوم نمایی کنم اشک ت چشام جم شد و مث گربه شرک زل زدم بش اخر سر رفت واسم اب معدنی خرید بنده خدای بی تربیت :|

[M.ba78]

حماسو در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@M-bahrami1378
هشت نفرو تو بیشترین فرستنده طی کردی به جایگاه دهم رسیدی
یکم بعد که بیام فک کنم تو جایگاه اولی

از کجا معلوم میشه این؟

[ramses kabir]

سلام

[M.ba78]

ramses kabir سلام
بای

[romisa]

@FatiJoooooni خوب شد فقط باید محکم تر جوابشو می دادی تا حقشو میذاشتی کف دستش

[Dr.agon]

romisa اخه مثلومم مثلا اونجابعدم هیچی ب صورتم نمی مالم ک راحت اشک بجوشه

[romisa]

@FatiJoooooni در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

romisa اخه مثلومم مثلا اونجابعدم هیچی ب صورتم نمی مالم ک راحت اشک بجوشه