هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Fateme S 0]

Infinitie. A در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

Fateme S 0 اها اره
خوشحال شدم یکی اسم کاملمو صدا زد
همه نصف و نیمه مینویسن:/

[CpR]

سلام

[CpR]

نمیدونستم تولدتون کی بوده...

در کل تولدتون مبارک و به همه آرزوهایی ک دارین برسین

Infinitie. A

[MaryaM._.sh]

سال اولی بود ک‌پشت کنکوری شدم
سال چهارم تو اینستا بودم و خب ۲kفکر کنم فالوور داشتم و ب شدت وابسته
ی روز دیدم ی نفر پیام داد
سلام اگه ساعت مطالعه ت بالاهست ایدی تگرامشم نوشته بود ک بیا میخوایم باهم درس بخونیم
تو ی سایت بودم همون سال ب اسم نوعروس(ب اسمش نرید همه مجرد بودیم و میخندیدم فقط وجو خوبی داشت)
بای دختر آشنا شدم ب اسم نیلوفر
اونم مثل من از موسسه کنکور اسان است محصولات خریده بود
همون فردی ک تو اینستا پیام داد ی آدم کاملا جدی
خب منم شیطنت خودم داشتم و ی بار گروه ریختم بهم
هیچ وقت این بشر بهم امید و انگیزه نداد هیچ وقت
ی اقادکتری هم تو گروهمون بود ک واقعا کمکمون میکرد
من آدم کامل گرایی بودم و بهونه گیر
دوسال اخیر ک درگیر مشکلات شدم سعی کردم از خونه و درس دور بشم و بماند چقدر مامانم و مشاوره ها روم کار کردن و بازم نشد ک نشد
این بشر هروقت از یکی تعریف میکرد گاهی مستقیم گاهی غیر مستقیم ب من کنایه های بدی میزد
خیلی بد
کم آورده بودم و قید همه چیز رو زدم و اکانت تلگرامم حذف کردم
اما گوشیم خاموش نبود
ب نیلو هم نگفتم و رفتم

[M.an]

MaryaM._.sh

در دسته ها قابلیت جدیدی ایجاد کردیم به عنوان "عضویت" اون رو چک کنید اگر عضویت رو زده باشید نوتیف از تاپیک های اون دسته براتون ارسال میشه

[MaryaM._.sh]

MaryaM._.sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشد

[MaryaM._.sh]

M.an مچکرم حتما

[دختر پاییز]

@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@saghi-mortazavi بیاد با واکنش بدی ازش روبه‌رو میشم حتما
اما کارش دارم آخه از فردا هر چقدر می خواد نیاد درس بخونه اما الان پنج دقیقه فقط فقططط پنج دقیقه

دیگ حرفی ندارم
دیگ هیچی ندارم برا گفتن

[M.an]

MaryaM._.sh
خواهش می کنم

[Fateme S 0]

MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

MaryaM._.sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشد

چ جالب
اون یه نفر همونی بود که تو اینستا ایدی تل داد بهتون؟

[M.an]

2245Zahra
سلام
ممنون

[MaryaM._.sh]

MaryaM._.sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشن

[_Aram_]

دختر پاییز مهم نیست چی اما باید بگی

[MaryaM._.sh]

Fateme S 0 اره

[Potato]

@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@ermia-mirzakhani خا حله پس
نمیخواد عاقا بند و بساطتو جمع کن قضیه فیسله بدیم دیگه حوصلم نمی‌کشه بحث کنم
بزا نهالت درسشو بخونم
چی کارش داری اونو

برا اولین بار تو یه چیز هم نظریمآتش بس....عار نهالمم درسشو بخونه چیکارش دارم من
حالا این شعرارو میذارم برا آینده ای نه چندان دور که دعوامون شد

[MaryaM._.sh]

واکانت اینستا رو هم پاک کردم:)

[Fateme S 0]

MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

MaryaM._.sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشن

الان از چی ناراحتین مریم جانم؟

[Fateme S 0]

MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

Fateme S 0 اره

خب چرا این کارارو میکرد؟

[MaryaM._.sh]

Fateme S 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

MaryaM._.sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشن

الان از چی ناراحتین مریم جانم؟

ناراحت نیستم اصلا عزیزم
من زیاد گاهی خاطرات ک رودلم سنگینی میکنن رو اینجا مینوسم
گاهی خاطرات خوب
اما
بعدش دچار افسردگی بدی شدم
من اون زمان متوجه بیماری داداشم شده بودم و متوجه شده بودم میلیون ها پولم ب هدر رفت
هرچند این یکی مهم نبود
اما وقتی ک از دست رفت
اما حس شکست
و همه اینا وحرفای اون بشر
من وارد ی دوره افسردگی ب شدت بدی شدم
ب خودم آسیب میزدم
و حتی اجازه نمیدادم کسی کمکم کنه
حتی خانوادم متوجه نشدن
شاید ضربه آخر رو اون بشر نباید میزد ک زد

[MaryaM._.sh]

Fateme S 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

MaryaM._.sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

Fateme S 0 اره

خب چرا این کارارو میکرد؟

خیلی دلم میخواد بدونم چرا
جالبه اون بشر ایرانی نبود و من فقط اینو میدونستم
گاهی ی چیزای برام میگفت
ک ب هیچ کس نگفته بود
منم نگفتم
و جالب تر فکر نکنید اولش خوب بود واخرش بد
ن اون بشر همیشه ب من میگفت نمیتونی همیشه