-
@maryam-_-sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشدنوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشدچ جالب
اون یه نفر همونی بود که تو اینستا ایدی تل داد بهتون؟ -
سلام خسته نباشید فیلم جلسه دوازده پایه یازدهم از سری تدریس های آقای پویان نظر تیکه اول حذف شده
نمیدونم اطلاع داده شده یا نه
خواستم اطلاع بدم
M.an -
@maryam-_-sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشدنوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@maryam-_-sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشن -
@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@saghi-mortazavi بیاد با واکنش بدی ازش روبهرو میشم حتما
اما کارش دارم آخه از فردا هر چقدر می خواد نیاد درس بخونه اما الان پنج دقیقه فقط فقططط پنج دقیقهدیگ حرفی ندارم
دیگ هیچی ندارم برا گفتندختر پاییز مهم نیست چی اما باید بگی
-
@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh ی روز زد ب سرم ودوباره تلگرامم وصل کردم
دیدم ی نفر پیام داد
خوبی مریم؟
گفتم خیلی وقته کسی حالمو نپرسیده اما اره خوبم
گفت حیلی خوبه ک اینقدر از همه دور شدی ک هیچ کس حالت نمیپرسه
شناختمش
خودش مثل ی آهن ربا بود ک حتی قلب هم نداشت از نظر من
فقط ی جسم بود
فکر میکردم واسه همه اینه
زنگ زد
شروع کردیم حرف زدن
برگشت گفت دیگه کم میخندی مریم
گفتم حیلی چیزا عوض شده دیگه
گفت نیلو ازت ناراحته ک چرا رفتی بی خبر
گفت
چندباری ناامید شد اما من بهش امید دادم ک کم نیاره
ی لحظه زمان متوقف شد برام
مرور گذشته
ناخودآگاه تن صدام رفت بالا
مگه توهم امید میدی ب کسی
مگه تو بلدی از این کارا
مریم
مریم
مریم
ومن بی توجه ب حرفاش میگفتم
هرچی صدام کرداهمیتی ندادم
فقط تا تونستم حرف زدم و تهش گفتم ازت متنفرم
ودیگه نمیخوام هیچ وقت صدات بشنوم
وسیم کارتم رو همون لحظه شکوندم
وهیچ وقت دلم واسه اون گروه تنگ نشدچ جالب
اون یه نفر همونی بود که تو اینستا ایدی تل داد بهتون؟نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهFateme S 0 اره
-
@ermia-mirzakhani خا حله پس
نمیخواد عاقا بند و بساطتو جمع کن قضیه فیسله بدیم دیگه حوصلم نمیکشه بحث کنم
بزا نهالت درسشو بخونم
چی کارش داری اونونوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@ermia-mirzakhani خا حله پس
نمیخواد عاقا بند و بساطتو جمع کن قضیه فیسله بدیم دیگه حوصلم نمیکشه بحث کنم
بزا نهالت درسشو بخونم
چی کارش داری اونوبرا اولین بار تو یه چیز هم نظریم
آتش بس....عار نهالمم درسشو بخونه چیکارش دارم من
حالا این شعرارو میذارم برا آینده ای نه چندان دور که دعوامون شد -
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واکانت اینستا رو هم پاک کردم:)
-
@maryam-_-sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشننوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشنالان از چی ناراحتین مریم جانم؟
-
Fateme S 0 اره
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشنالان از چی ناراحتین مریم جانم؟
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهFateme S 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh
وموهام رو کامل کوتاه کردم
دیگه بیرون رفتن با دوستام رو کنسل و رابطه بادوستام تموم شد
با راضیه قهر کردم و دیگه قطع ارتباط
شدم ی آدم آهنی
درست مثل خودش
میدونی من از چی ناداحت بودم
من نمیخواستم کسی بهم انگیزه بده
اما چرا ناامیدم میکرد
اما چرا کاری میکرد ک ازخودم متنفر بشم
اسمش یادمه و میدونم بچه یکی از شهرستان های اصفهان بود
از نیلو متنفر شدم
ار اون بشر متنفر تر
زمان میگذره
یکسال یا دوسال میگذره
اما من همه حرفاش یادمه
خیلی خوب یادمه
چقدر بعضی حرفا برات موندگار میشنالان از چی ناراحتین مریم جانم؟
ناراحت نیستم اصلا عزیزم
من زیاد گاهی خاطرات ک رودلم سنگینی میکنن رو اینجا مینوسم
گاهی خاطرات خوب
اما
بعدش دچار افسردگی بدی شدم
من اون زمان متوجه بیماری داداشم شده بودم و متوجه شده بودم میلیون ها پولم ب هدر رفت
هرچند این یکی مهم نبود
اما وقتی ک از دست رفت
اما حس شکست
و همه اینا وحرفای اون بشر
من وارد ی دوره افسردگی ب شدت بدی شدم
ب خودم آسیب میزدم
و حتی اجازه نمیدادم کسی کمکم کنه
حتی خانوادم متوجه نشدن
شاید ضربه آخر رو اون بشر نباید میزد ک زد -
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Fateme S 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@maryam-_-sh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Fateme S 0 اره
خب چرا این کارارو میکرد؟
خیلی دلم میخواد بدونم چرا
جالبه اون بشر ایرانی نبود و من فقط اینو میدونستم
گاهی ی چیزای برام میگفت
ک ب هیچ کس نگفته بود
منم نگفتم
و جالب تر فکر نکنید اولش خوب بود واخرش بد
ن اون بشر همیشه ب من میگفت نمیتونی همیشه -
@m-ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@m-ba78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@miss-besharati الان دمپایی لازمی
کاش رویاهم بود باهم میزدیمترویا سهم خودشو میزنه نگران نباش
ارههه اون منم میزنه🥺
مظلوم گیر آورده
RMoiylaadای نامرد ای دیشو تغییر داده
همیشه در حال تغییره
خوبه تنوع میشه واسش
منم که تنوع طلب
تاجایی یادمه همیشه ایدیت همین بوده
الکی نگو
نه منظورم این بود تنوع رویا رو دوس دارم
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-besharati
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گاها به این فک میکنم که چقدر اون خوبِ!
و چقدر با بقیه فرق داره و
فاصلهها ، حریمها و حد و حدود رو رعایت میکنه
حتی اگه هربار تبر میزنه به روحم و خلاصهش میکنم توی متنایی که مینویسم (:
ولی یه سری آدما رو نمیشه فراموش کرد- هرچه مرا تبر زدی زخم نشد جوانه شد
#تودلی
- هرچه مرا تبر زدی زخم نشد جوانه شد
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@dr-mahh متشکرم
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@dr-mahh سلام خبی
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دل شکستهٔ ما همچو آیــنه پاک است
بهای دُر، نشود گُم اگرچه در خاک استز چاک پیرهن یوسف آشکارا شد
که دست و دیدهٔ پاکیزه دامنان پاک استقصورِ عقل کجا و قیاسِ قامت عشق
تو هرقبا که بدوزی به قدر ادراک است#هوشنگ_ابتهاج
: )
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@dr-mahh سلام خبی
-
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مثلِ دیوارِ ترک خورده
پس از زلزلهها
گاه دلها
زِ سخن هایِ کسی
میشکند:) -
نوشتهشده در ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۶:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مثل اینکه هربار ینفر باید باشه حرفتو یادم بیاره تا دوباره دلم بشکنه