کافــه میـــم♡
-
خاطرات
چه شیرین
چه تلخ
همیشه منبع عذاب هستند ... -
دلم گاهی یه کلبه میخواهد
یه کلبه چوبی کنار دریا...
شاید هم وسط جنگل
دلم بوی چوب باران خوردهی
نم گرفته میخواهد
دلم یک دنیا ....
سکوت میخواهد
یه دنیا
ارامش .... -
چرا فقط مرگ حقه
چرا زندگی نه
چرا عشق نه
چرا ارامش نه
چرا ارزو نه ..... -
ادم خسته هیچ نمیخواهد
فقط دلش میخواهد
دست خودش را بگیرد
فقط برود ....
جایی که قرار نیست
هیچ وقت
هیچ کس
هیچ کجا
پیدایش کنند .... -
هیچ شک می نکنم کاهوی مشکین تتار
شرم دارد ز تو مشکین خط آهو گردن
-
گفتی میام گریه میکنی
میرم گریه میکنی
بارون میاد گریه میکنی
چرا همیشه گریه میکنی
اشکمو پاک کردمو و نگفتم بهت که احساسی که نشه تبدیل کرد به کلمات میشه اشکیه سوال ادبی
چه حسی دارین تودلی بسته اس و اینجا مجبورین زورکی متن ادبی بفرستین
بچه های شیلوغ -
اشک کلمه عجیبیست
ان را که میریزی به هم
میشود کاش...
(حس اجبار به ورزش سر صف صبگاهیmarylb )
-
-
-
تو
اصلا نیامدهای که بِروی
تو
همیشه اینجا بودی
همینجا
مدفون پشتِ پلکهایم
قدم میزنی خیابانهای خیسِ این شهرِ غمگینِ دوست داشتنی را
میایستی رویِ پلِ عابر
غرق میشوی در ترافیکِ این شهرِ بی عابر
فکر میکنی به آن آمبولانسی که
گیر کرده در انتهایِ ترافیک
و کسی خواهد مُرد
تو
اصلا نیامدهای که بِروی
تو
روزی “خواهی” آمد، در ۱۰ ثانیهی آخر عمر
و من
کافر میمیرم…
#
.