
خودتو به حالِ خودش رها نکن.
زندگی خیلی وقتها به سازت نمیرقصه اما دلیل نمیشه توام بندازی رو دنده لج و به سازش نرقصی!
یه رقصندهی ماهر باش که روزگار هر سازی زد، برقصی باهاش.
اصلا سازم نزد تو برقصی!
هرجا دیدی رو پاهات بند نمیشی دستِ خودتو بگیر و امیدو عصای دستت کن و با تکیه بهش بازم قدم بردار و جلو برو..
اما نشین ...
وانستا ...
از رویاها و اهدافت دست نکش!
اونجا که مایوس و زمین خورده چشماتو از اشک بستی، قبل اینکه چشماتو وا کنی رویاتو بغل کن.
با رویات برقص ...
هر روز بگیرش تو آغوشت و باهاش برقص!
زندگی نمیتونه رقصِ تو و رویاهاتو تماشا کنه و پانشه برات دست بزنه.
نمیتونه دیگه سازشو برات کوک نکنه. دلِ زندگیو ببر! مخشو بزن با لبخند و حرفای قشنگ و بذار عاشقت شه.
زندگیتو اهلی کن.
باهاش طرحِ رفاقت بریز.
بهش وعده بده که باهاش میرقصی.. اونوقت مجبوره دستاتو بگیره و باهات راه بیاد و بهت لبخند بزنه و با آهنگِ دلت هماهنگ شه. رقصنده باش!
زندگی یه رقص شاد و طولانی میتونه باشه جای یه جنگِ نابرابر و بیپایان! نه؟