ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
شعردانه
کاف‍ــه می‍ـــم♡
-
مَنوعِشقَم‌یِح‌تیمیم‌بِدونِ‌هَم‌یَتیمیم
[M] -
آخــه مــیــدونــے چــیــه؟منــ حــتــے حــســودیــم مــیــشــه بــه مــادرت ڪــه تــو رو هر روز پــیــش خــودش داره
-
تن به بازی زندگی بده و سعی نکن از قانون هاش سردربیاری، زندگی رو قضاوت نکن،فکر انتقام نباش،
یادت باشه آدم‌های روزه دار زنده میمونن ولی آدم‌های گرسنه میمیرن،
موقعی که خیالاتت فرو میریزن بخند،
و از همه مهم تر، همیشه قدر لحظه لحظه ی این اقامت مضحکت رو تو این جهنم بدون.
کتاب "جزء از کل"
نوشته ی "استیو تولتز"
-
خنده‌داره که باید برای دکتر و وکیل شدن آموزش ببینن ولی برای پدر و مادر شدن، نه.
هر هالویی میتونه پدر و مادر بشه حتما لازم نیست توی سمینار یه روزه شرکت کنه. تو سایمون، تو هم اگه بخوای می‌تونی فردا بابا بشی.
کتاب "جزء از کل"
نوشته ی "استیو تولتز"
-
به نظرم بی‌خدایی بدترین ظلمی است که می‌توانم در حق خودم روا دارم.
-
دیروز زنی را دیدم که مُرده بود
و مثل ما نفس می‌کشید،راستی مگر یک زن چطور می‌میرد
مرگش چگونه است؟یا لبخند به لب ندارد
یا آرایش نمی‌کند
یا دست کسی را نمی‌فشارد
یا منتظر آغوشی نیست
یا حرف عشق که می‌شود پوزخند می‌زند...آری زن‌ها اینگونه می‌میرند...
پابلو نرودا -
-
تازگی ها ک %(#ed1717)[دلم] میگیرد
شال وکلاه میکنمو
دست تنهایی را میگیرم...
ب خیابان میرمو تا مقصد
ارامش و رهایی
قدم میزنم.....
خیلی حس خوبیه از اینکه بدونی
خودتو ب کسی %(#ed1717)[تحمیل] نکردی :))#
-
Deal with your problems before they deal with your happiness.
با مشكلاتت روبرو شو، قبل از اينكه اونها بخوان با خوشبختيت روبرو بشن!
-
لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت
سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید!! ..ولی دلهره را دوست نداشت
تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد
گفت یک..گفت دو ..افسوس سه را دوست نداشت
من تو خط موازی ؟..نرسیدن..؟ هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت
-
#بمب ـ انرژی
-
هیچ وقت رنگین کمان را نمی بینی! اگر به پایین نگاه کنی -
از ڪسانے ڪہ از من متنفرند،ممنونم آنہا مرا قوےتر مےڪنند|از ڪسانے ڪہ مرا دوست دارند،ممنونم آنان قلب مرا بزرگتر مےڪنند|از ڪسانے ڪہ مرا ترڪ مےڪنند،ممنونم آنان بہ من مےآموزند|از ڪسانے کہ با من مےمانند،ممنونم آنان بہ من معناے واقعے دوست را نشان مےدهند!
️ -
-
مشودرپیچ وتاب رنج وغم ؛گم ...به هرحالت تبسم
️کن ؛تبسم️ -
موقعی
️که تو داشتی
بال در میاوردی. من داشتم
تو ارتفاع
پرواز میکردم -
هر چه که.آید به سرم ، باز بگوید گذرم،وای از این عمر ، که هی میگذرد میگذرد
|
