جهاد مغنیه
-
نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پدر جهاد دیگه
-
نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Махса حاج عماد مغنیه
-
Bio خب ما تو ی اون تاپیک درباره همه شهدا میگیم از این به بعد سعی میکنیم درباره شهید عماد مغنیه هم بیشتر بگیم
نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20 در جهاد یه رفیق خوب گفته است:
Bio خب ما تو ی اون تاپیک درباره همه شهدا میگیم از این به بعد سعی میکنیم درباره شهید عماد مغنیه هم بیشتر بگیم
-
@Махса حاج عماد مغنیه
@زینب-صادقی عاهاا
-
نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
https://www.aparat.com/v/bJXu7
کجا میخوای بری...
"اولین شهید دهه هشتادی"نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGole Narges در جهاد مغنیه گفته است:
https://www.aparat.com/v/bJXu7
کجا میخوای بری...
"اولین شهید دهه هشتادی"ماهم یه شهید داریم متولد 83 دخترم هستن
-
Gole Narges در جهاد مغنیه گفته است:
https://www.aparat.com/v/bJXu7
کجا میخوای بری...
"اولین شهید دهه هشتادی"ماهم یه شهید داریم متولد 83 دخترم هستن
نوشتهشده در ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۲۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@jahad-20 واقعا؟ كي؟
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رقص مرگ !
متن زير ، آخرين نوشتة دكتر چمران مي باشد كه چند دقيقه قبل از شهادت آن را نگاشته است .
« اي حيات ! با تو وداع مي كنم ، با همة مظاهر و جبروتت . اي پاهاي من ! مي دانم كه فداكاريد ، و به فرمان من مشتاقانه به سوي شهادت صاعقه وار به حركت در مي آييد ؛ اما من آرزويي بزرگتر دارم . به قدرت آهنينم محكم باشيد. اين پيكر كوچك ؛ ولي سنگين از آرزوها و نقشه ها و اميدها و مسئوليتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانيد . دراين لحظات آخر عمر ، آبروي مرا حفظ كنيد . شما سالهاي دراز به من خدمت ها كرده ايد . از شما آرزو مي كنم كه اين آخرين لحظه را به بهترين وجه ، ادا كنيد . اي دست هاي من ! قوي و دقيق باشيد . اي چشمان من ! تيزبين باشيد . اي قلب من ! اين لحظات آخرين را تحمل كن . به شما قول مي دهم كه پس از چند لحظه همة شما در استراحتي عميق و ابدي آرامش خود را براي هميشه بيابيد . من چند لحظة بعد به شما آرامش مي دهم ؛ آرامشي ابدي . چه ، اين لحظات حساس وداع با زندگي و عالم ، لحظات لقاي پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد »
در راه تو
من مسئوليت تام دارم كه در مقابل شدايد و بلايا بايستم ، تمام ناراحتي ها را تحمل كنم رنج ها را بپذيرم ، چون شمع بسوزم و راه را براي ديگران روشن كنم . اي خدا ، من بايد از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان ، مرا از اين راه طعنه زنند . بايد به آن سنگدلاني كه علم را بهانه كرده و به ديگران فخر مي فروشند ثابت كنم كه خاك پاي من هم نخواهند شد . بايد همة آن تيره دلان مغرور و متكبر را به زانو درآورم ، آنگاه خود خاضعترين و افتاده ترين فرد روي زمين باشم .
اي خداي بزرگ ، اين ها كه از تو مي خواهم چيزهائيست كه فقط
مي خواهم در راه تو به كار اندازم و تو خوب مي داني كه استعداد آن را داشته ام . تو اي خداي من ، مي داني كه جز راه تو و كمال و جمال تو آرزويي ندارم ، آنچه مي خواهم آن چيزي است كه تو دستور داده اي و ميداني كه عزت و ذلت به دست توست و مي دانم كه بي تو هيچم و خالصانه از تو تقاضاي كمك و دستگيري دارم .حتي يك لحظه
اي مادر هنگامي كه فرودگاه تهران را ترك مي گفتم و تو حاضر شدي و هنگام خداحافظي گفتي: « اي مصطفي ، من تو را بزرگ كردم ، با جان و شيرة خود تو را پرورش دادم و اكنون كه مي روي از تو هيچ نمي خواهم و هيچ انتظاري از تو ندارم ، فقط يك وصيت مي كنم و آن اين كه خداي بزرگ را فراموش نكني »
اي مادر، بعد از بيست و دو سال به ميهن عزيز خود باز مي گردم و به تو اطمينان مي دهم كه در اين مدت دراز حتي يك لحظه خدا را فراموش نكردم ، عشق او آن قدر با تار و پود وجودم آميخته بود كه يك لحظه حيات من بدون حضور او ميسر نبود .به امام موسي صدر
وصيت مي كنم به كسي كه او را بيش از حد دوست مي دارم . به معشوقم ، به امام موسي صدر، كسي كه او را مظهر علي مي دانم ، او را وارث حسين مي خوانم ، كسي كه ... از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتي سخت دست به گريبان بوده ام متأسف نيستم . از اين كه امريكا را ترك گفته ام ، از اينكه دنياي لذت و راحتي را پشت سرگذاشتم ، از اينكه دنياي علم را فراموش كردم ، از اين كه از همه زيبايي ها و خاطرة زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته ام متأسف نيستم ....
تو اي محبوب من ، دنيايي جديد به من گشودي كه خداي بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمايش كند . تو به من مجال دادي تا پروانه شوم ، تا بسوزم ، تانور برسانم ، تا عشق بورزم ، تا قدرتهاي بي نظير انساني خود را به ظهور برسانم ....
اما من ، مني كه وصيت مي كنم ، مني كه تو را دو ست مي دارم ... آدم ساده اي نيستم . من خداي عشق و پرستشم ، من نماينده حق ، مظهر فداكاري و گذشت ، تواضع ، فعاليت و مبارزه ام . آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيايي را بسوزاند ، آتش عشق من به حدي است كه قادر است هر دل سنگي را آب كند ، فداكاري من به اندازه ايست كه كمتر كسي در زندگي به آن درجه رسيده است .... كسي كه وصيت مي كند آدم ساده اي نيست ، بزرگترين مقامات علمي را گذرانده ، سردي و گرمي روزگار را چشيده ، از زيباترين و شديدترين عشق ها برخوردار شده ، از درخت لذات زندگي ميوه ها چيده ، از هرچه زيبا و دوست داشتني است برخوردار شده و در اوج كمال و دارايي ، همه چيز را رها كرده و به خاطر هدفي مقدس ، زندگي دردآلود و اشك بار و شهادت را قبول كرده است . آري اي محبوب من ، يك چنين كسي با تو وصيت مي كند...شادی روح شهدا صلوات
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۲:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@jahad-20 نظرت چيه هفته ي بعد در مورد امام موسي صدر مطلب بذاريم
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۲:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@خانوم-وكيل یکی از فامیلای یکی از دوستام
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@خانوم-وكيل در جهاد مغنیه گفته است:
@jahad-20 نظرت چيه هفته ي بعد در مورد امام موسي صدر مطلب بذاريم
خوبه
-
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۱۵:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
كشتين منو شماها با اين كامنتاتون
روي قبر من بنويسيد شهدا هم نامحرمن -
-
نوشتهشده در ۲۸ فروردین ۱۳۹۹، ۱۵:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@خانوم-وكيل
بنده خدا گفته دلم برات تنگ شده رفیق چیه مگه
منکر شهدا نامحرمن نیستم ها ولی رفیقمه دیگه -
@خانوم-وكيل قابل بیان نیست مقداری که من به شهید جهاد مدیونم