جهاد مغنیه
-
نوشتهشده در ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۱۸:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شهید مدافع حرم شهید رسول خلیلی:
خدایا میدانم که کمکاری از من است. خدایا میدانم که من بیتوجهم. خدایا میدانم که من بیهمّتم. خدایا میدانم که من قلب امام زمان را رنجاندهام. امّا خود میگویی که به سمت من بازآیید. آمدهام خدا کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم.
-
نوشتهشده در ۲ آذر ۱۴۰۳، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۴۰۳، ۲۰:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم
عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله.
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان...بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
شهید محمد حسین محمدخانی...
یکی از بیسیمهای تکفیریها افتاد دست ما. سریع بیسیم را برداشتم. میخواستم بد و بیراه بگم
عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن.
گفتم پس چی بگم به اینا؟!
گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلولههایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...»
سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما میجنگید؟
گفت: «به اونها بگو ما همونهایی هستیم که صهیونیستها رو از لبنان بیرون کردیم.
ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.
ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله.
هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیستها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...
بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان...بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیریها تسلیم ما شدند. میگفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.»
شهید محمد حسین محمدخانی..
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۱۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
طوری تلاش کنـید که اگر روزی امام زمـان(عج) فرمــودند: یک سربازِ مـتخصص میخواهم بفرمایند،
فلانــی بیاید..
سربازی که هیچ کارایــی نداشته باشه ،
به درد آقا نمـیخوره..!شهـید_حسـین_معزغلامـی
-
نوشتهشده در ۵ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم برات تنگ شده
میخوام بیام پیشت -
نوشتهشده در ۶ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ دی ۱۴۰۳، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از آن زمستان سرد در بلندی های جولان ده سال میگذرد.
ده سال پیش در قنیطریه خودرویی هدف پهباد ها قرار گرفت . چند روز بعد رژیم صهیونسیتی اعتراف کرد که حمله کار آن ها بوده و تنها هدفشان جوانی ۲۳ ساله بود.
جوانی که با آن سن و سال کمش فرمانده و پا در جای پای پدر گذاشته بود. جوانی که اگر چه ۲۳ سال سن داشت اما راه عارفان هفتاد ساله را طی کرده بود.
جوانی که در آن بلندی جولان به دیدار معشوق شتافت سال ها بود که در نماز شب هایش با امام عصر خود پیمان میبست . سر بر ضریح عمه سادات اشک میریخت و عبد شدن را میخواست. او که مرگ را وسیله ای برای صعود در راه خدا میدانست و میگفت : ما در مواجه با مرگ، رسیدن به شهادت و بزرگی را انتخاب کرده ایم، ما فرزندان کسانی هستیم که مرگ، راه آنها را نمی شناسد.
حال همانطور که سردار دل ها در وصف او گفته بود جهاد نه تنها فقط الگوی جوانان عرب که الگوی هرکسی که راه آزادی را انتخاب میکند ، شد. او از آزادی چنان میگفت که ما فرزندان مدرسه ای هستیم که در آنجا یادگرفته ایم آزاد زندگی کنیم امنیت را از دشمن التماس و گدایی نمی کنیم؛ما حق خود را با خون هایمان که برای سربلندی نذر شده و برآزادگی ایستاده است، باز پس می گیریم.
گویا اکنون این جملات بر لوح وجود جوانان لبنانی و فلسطینی حک شده است و زیر بمب و باروت و تانک، خانه هایشان ویران کودکانشان کشته و مردمانشان آواره میشوند اما سر تسلیم فرود نمی آورند و آزادی را در گوش جهانیان فریاد میکشند. امنیت را گدایی نمیکنند و زیر بار این همه ظلم و جور بر لب هایشان و کفی بالله حسیبا جاری میشود .
آن جوان ۲۳ ساله ده سال قبل به این سوالی که اکنون ورد زبان ها شده که چرا مردم فلسطین علیه رژیم صهیونسیتی به پا خواستند و خودشان و دیگران را به خطر انداختند جواب داده است؛ او میگوید که یاد گرفته است که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، برده ای خواهی شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست.
آرمانِ جهاد آزادی قدس و فلسطین بود آرمانی که فریاد میزند اگر خونی را از این خون ها ریختی این خون ها جویی میشود در مسیر قدس و فلسطین. این نهالِ مقاومت و آزادی با خون های ارزشمندی همچون جهاد ها سلیمانی ها نصر الله ها و سنوار ها و هنیئه ها آبیاری شده و اکنون به درختی تنومند تبدیل شده . همانطور که سید عزیز ما گفت قطعا سننصر قطعا ما پیروزیم ، ان شاالله و به یاری خدا!️