تجربه ی روز
-
اسمش با خودشه،سعی کنید اخر شب حداقل از 24ساعتی ک گذشت،ی چیزی یادگرفته باشید واسه ی زندگی بهتر و به اشتراک بذارید
این کار چند خاصیت داره:
اینک واقعا فک کنی امروزی ک گذشت چ چیزی خواست بهت یاد بده،و اینک با نوشتن و اشتراکش هم واسه خودت تثبیت شع
میتونه درمورد نحوه ی درس خوندن،تست زدن،،خواب،حرف زدن،ی نکته توی ی رابطه ی اجتماعی مثل بیرون،فامیل و....،باشه
تذکر 1:اینجا جای تیکه پرونی های عاشقانه و... نیست.ک همش بشه :«یاد گرفتم ک ادما ....(فلانن و غیره)»
تذکر2:سعی کنید نهایتا هر شخصی روزی ی پست بذاره و واقعا اونی ک امروز یادگرفته از زندگی بگه
تذکر3:کسایی ک پست های این تاپیک رو میخونن،بدونن صرفا هرشخصی با دیدگاه ، تجربه ای ک تا الان کسب کرده،عوامل محیطی و عقاید خودش به زندگی نگاه میکنه و واسه اون روز نتیجه میگیره،این یعنی صرفا بیان من نوعی بعنوان پست گذارنده درست مطلق واسه زندگی تو نیست،پس بشنو به عقل و شرایط زندگیت رجوعش بده بدردت خورد استفادع کن
تذکر4:ریپلای کرده روی پستای دیگ ک «بنظر من نه درستش این نیست بلکه ...»اینجا توی این تاپیک ممنوعه،تفکرا آزاده و دیدگاه ها،دوست داشتی مثبت میدی،نداشتی منفی.فقط همین...خواستی تودلی و... تگ کن منطقی و با احترام بحث کنید(اما اینجا نه!) -
هوم خوشحالم این تاپیک زده شد به نظرم مفیدع
سعی میکنم کوتاه بگم:
تجربه امروز من ای بود که بیشتر صبور باشم درمواجه با مشکلات.
یعنی فهمیدم نباید سریع واکنش بدم چون هرچیزی خیلی مهم نیست
(این واکنش ندادن منظورم خارج ار محیط مجازی هست)
و این صبر رو حفظ کنم وقتی اوضاع خوب پیش نمیره وقتی عصبانی و دلخورم یا وقتی لغت های زبان رو میخونم ولی تو تست ها از ده تا 9 تاش رو غلط میزنم
صبرم بهم کمک کرد
لغات رو بیشتر خوندم و غلط هامو علامت زدم باز بخونم
صبر امروز خیلی خوب بود سردردم کمتر شد. -
سه شنبه 11/29
وقتی ی تصمیم میگیری دنیا انگار امتحانت میکنه ببینم چقدر جدی هستی،اینع ک از شروع مسیر بدترینا اتفاق میفته واسه اون راه،اغلب با این دید ک
اره تازه اولش اینطوریه ببین مابقیش چیه ازپسش برنمیام و...،کنار میکشن
ولی فقط کسی ک ردش میکنه میفهمه همه ی قدرتش همون اول مسیر بود و دیگ چیزی تو دست نداره...
«سماجت و اصرار»کلید موفییته -
تجربه ی دیروز جمعه:
من اصولا به حرف ادم ها گوش نمیدم.
یعنی از 100 درصد ادما 99 درصد رو سرسری رد میکنم
برای همین اصولا به مشکل میخورم چون یادم میره گاهی ی سری حرف های مهم رو
مگه این که اون شخص مهم باشه خیلی.یاد گرفتم به حرف طرفم گوش بدم حتی اگه مخالف بودم یا حوصلشو نداشتم
چون امروز خیلی بهم کمک کردتجربه ی درسی هم من هرسال اون بخش الدهید و کتون الکتروشیمی رو میزدم میرفت دیروز گفتم بزار بخونم ببینم چیه اصلا
و دیدم خدایا چ مبحث اسون و راحتی رو داشتم حذف میکردم
نتیجه گرفتم که گاهی وقتا برخلاف غریزه ام عمل کنمی تجربه ی دیگه هم تنها بودن خودمه
یعنی تنهایی رو انتخاب کردم و ازش خوشحالم
ی سری هم هدف جدید ساختم که نمیدونم بهش برسم ولی فک کنم صبر و تلاش بهم کمک کنه -
1)دروغ گفتن مثل پول نزوله،تو فک میکنی درست میشه ولی درواقع هی میندازی عقب تا جاییکه ی دفعه نابودت میکنه،اقای خامنهای جمله ی قشنگی دارند:
هزینه ی سازش بیشتر از مقاومته.
هرچی از زیربار فشارش در بری بدتر میشه،عقب نشینی بدتر میشه،فرار از نخواندن و بیداری کشیدن و تلاش ب مراتب میفهمی داغون کننده تر میشه
2)نماز توی زندگی حذف شه،شاکله ی زندگی بهم میخوره،از آرامش تا نظم...هرچی ک بودین نماز رو قطع نکنید... -
تجربه ي ديروزمه حالا
ياد گرفتم فكر كردن به كنكور سال بعد يه بهونه ي بزرگه واسه فرار از درس خوندن و سختي كشيدن. ياد گرفتم تو نيكي مي كن و در دجله انداز كاملا درسته و وقتي با تمام وجودم وقت ميذاشتم واسه كمك به دوستام ، نتيجه اين شد كه زماني كه داشتم به ورطه ي نااميدي ميفتادم همون ادما دست منو گرفتن و نذاشتن كم بيارم و اين يعني خدا جاي حق نشسته. به نظرم از الان دارم تلاش ميكنم واسه ياد گرفتن اين نكته كه حساب كتاباي دنيايي رو بايد كگذاشت كنار و همه چيو سپرد دست خدا️
-
ی کاری که خیلی دوس دارم بکنم اینه که ی مدت نسبتا طولانی نباشم
کلا مجازی رو ببندم بزارم ی گوشه
خب خیلی امروز روز خوبی بودفهمیدم که ادما وقتی داری خم میشی و میشکنی بی توجه به حالت حرفشون رو میزنن
اونقدم براشون مهم نیست که ببینن حالت چ جوریه اصلا
خب یعنی ی جورایی مهم نیستی کلا براشون
معنی خانواده روهم امروز فهمیدم معنی خیلی جذابی داره
هیچکسم وظیفه نداره حواسش به حالت باشه
فهمیدم که کسایی رو دوس دارم که براشون اندازع مگس هم ارزش نداری
چ تجربه ی خفنی
اینم فهمیدم که مهم نیست چقدر از بقیه طرفداری کنی یا هواشون رو داشته باشی تهش تنهایی
اینم فهمیدم که نباید اینا رو گفتچون میشه منت و ارزشش از بین میره البته از اولم ارزشی نداشته کارای من