سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یعنی من عاشق اینم هنو
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز ..مرده ان است که نامش به نکویی نبرند -
بسم رب الشهداء و الصديقين كه يقينا يكيشون جناب سعديه
سلام
باكمي تاخير روز بزرگداشت سعدي عزيز رو تبريك ميگم
@دانش-آموزان-آلاء
دعوتيد به اين تاپيك كه هركدومتون تاثيرگذار ترين بيتي كه از حضرت سعدي در خاطرتون هست بنويسين
به قول ملك الشعرا بهار:
عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند️
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@خانوم-وكيل
نظر آنان که نکردند درین مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرندسعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز،
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند..
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واي چه حس خوبيه بچه ها خوندن اشعار سعدي جان
همه ي بيتاتونو خوندم و افتخار كردم به ايراني بودنم
️
-
واي چه حس خوبيه بچه ها خوندن اشعار سعدي جان
همه ي بيتاتونو خوندم و افتخار كردم به ايراني بودنم
️
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@خانوم-وكيل هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منورست
چه ایده ای خوبی دادین خانوم وکیل -
واي چه حس خوبيه بچه ها خوندن اشعار سعدي جان
همه ي بيتاتونو خوندم و افتخار كردم به ايراني بودنم
️
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۴:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@خانوم-وكيل در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست
گفته است:
واي چه حس خوبيه بچه ها خوندن اشعار سعدي جان
همه ي بيتاتونو خوندم و افتخار كردم به ايراني بودنم
️
-
این بحث بین سعدی و شفیعی کدکنی هم جالبه
سعدی : سعدی ب روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمیتوان کرد الا ب روزگاران !
شفیعی کدکنی: گفتی ب روزگاران مهری نشسته گفتم/بیرون نمیتوان کرد حتی ب روزگاران...!!!!
-
این بحث بین سعدی و شفیعی کدکنی هم جالبه
سعدی : سعدی ب روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمیتوان کرد الا ب روزگاران !
شفیعی کدکنی: گفتی ب روزگاران مهری نشسته گفتم/بیرون نمیتوان کرد حتی ب روزگاران...!!!!
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۰۹ آخرین ویرایش توسط مليكابانو انجام شدهmy name من اولين بيتي كه اومد تو ذهنم همين بود ولي خب تاثيرگذارترين نبود
يه دونه ديگه هم بود تو ذهنم :
به جان زنده دلان سعديا كه ملك وجود / نيرزد انكه دلي را ز خود بيازاري
فكر ميكنم سردر خونه ي پروفسور حسابي هست اين بيت -
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب فراق نداند که تا %(#ff0000)[سحــر]چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است@Saahaar
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۱۹ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
مشنو ای %(#ff0000)[دوستــ] که غیر از تو مرا %(#ff0000)[یاری] هست
یا شب و روز بجزفکر توام کاری هست@sheyda-fkh
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق
که %(#7f88ff)[مـه] را بر زمین بینند و %(#7f88ff)[مه] بر آسمان باشد@miss-besharati
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
ای در %(#ff0000)[دل] من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست@خانوم-وكيل
-
ای در %(#ff0000)[دل] من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست@خانوم-وكيل
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۳۶ آخرین ویرایش توسط مليكابانو انجام شدهsandiiii در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست
گفته است:
ای در %(#ff0000)[دل] من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست@خانوم-وكيل
روا بود كه چنين بي حساب دل ببري؟
مكن كه مظلمه ي خلق را جزايي هست
️
️
️
️
️
️
️
️
️