☘عربیات☘
-
به نام خالق عشق
خب این تاپیک برا عشق ترین درس🥺
گویا خیلی مظلوم واقع شده داخل انجمن زیاد طرفدار نداره
اما زیاد اینطور نمیمونه
امیدوارم هر کسی نکته جالب و خاصی یا پی دی افی (البته اگه مالِ خودتون نیست با اجازه صاحبش به اشتراک بذارید) داره اینجا بذاره تا همه ازش بهره ببریم🧸 -
4_6038453774538769045.pdf
نمونه تست ثلاثی مجرد و مزیدبا پاسخ تشریحی
4_6038734996112409281.p df
نمونه تست جامع دهم -
4_6004939169770504798.pdf
تست محل اعرابی و فعل مجهول با پاسخ تشریحی
4_6045268255549948546.pdf
تست عدد و معدود با پاسخ تشریحی -
4_6036211123005424285.pdf
نمونه تست ترجمه -
4_6011343653203608172.pdf
تست اسم فاعل و مفعول
4_5869774865338204851.pdf
تست درس ۱ دوازدهم -
اینا هم نوشته خودماگه کسی نظر اضافه بر نظرات من داره یا جایی فکر میکنه اشتباه کردم(که البته بعید میدونم) تصحیح کنه خوشحال میشم
فعلِ بعد از اسم تنوین دار صفت است به شرطی که در ترجمه قبلش حرف که قرار بگیرد
مثال)لِسانُ القِط مملوء بغُدد تُفرِزُ سائلاً مُطَهِراًنقش ها به ترتیب
لسانمبتدا
قطمضاف الیه
مملوء خبر
بغددجار و مجرور
تُفرزصفت(همان فعلی است که بعد از اسم تنوین دار قرار گرفته و در ترجمع قبلش که آمده اینطورپر از غده هایی که مایع پاک کننده ای ترشح میکند...جالبه بدونید این فعل بر وزن افعال هست)
سائلامفعول
مطهراصفت -
اگر در جمله چند جار و مجرور داشته باشیم آن جار و مجروری خبر حساب میشود که با کَ باشد(البته به شرطی که داخل جمله چنین حرف جَری وجود داشته باشه)
مثال)العالمُ بلا عمل کَالشجر بلا ثمر (درسته اینجا بدون اینکه این نکته رو بدونیمم میتونیم بگیم کَالشجر خبره ولی خب شاید همیشه تشخیص برامون آسون نباشه)
العالم مبتدا
بلا عملجار و مجرور
کالشجرخبر
بلا ثمرجار و مجرور -
اگر فعل ناقصه در موقعیت خبر قرار بگیره همراه با اسم و خبرش ، خبر محسوب میشه
اول یه توضیحی درباره اسم و خبر فعل ناقصه بگم شاید کسی ندونه
خب میدونیم به افعالی مثل :
کانَ بود
مازالَهمیشه
صارَ شد
( با سار که به معنی حرکت کرد هست اشتباه نگیرید من خودم یه بار این اشتباه برام پیش اومد)
لیسنیست
مادامَهنگامی که
اصبحشد
که در ابتدای جمله ی اسمیه میان فعل ناقصه میگیم.....این فعل وقتی در جمله ظاهر میشه یه سری تغییرات رو ارکان از جمله همون مبتدا و خبر ایجاد میکنه
وقتی در جمله فعل ناقصه اومده دیگه به مبتدایی که داخل اون جمله است مبتدا گفته نمیشه و از اصطلاحِ اسمِ فعلِ ناقصه بجاش استفاده میشه و خبرم میشه خبرِ فعلِ ناقصه و جالب اینجاست که اعراب خبر منصوب(پس اگه جایی خبر اعرابش مرفوع نبود نگید خبر نیست) میشه اما مبتدا همون مرفوع باقی میمونه
حالا برگردیم عقب برسیم به موضوع اصلیمون(حوصله ام نیست دوباره بنویسمش خودتون برید خط اولو بخونید)
مثال)وَ یَقولُ الکافرُ یالَیتنی کنت تراباً
یقولفعل
الکافرفاعل
یا لیتَحرف مشبهه
ن (همون که به یا لیت چسبیده)نون وقایه
ی(باز اونی که به یا لیت چسبیده) اسمِ برا لَیتَ
کَن(کانش بوده برا اول شخص به صورت کنت در اومده) فعل ناقصه
تُ(به کن چسبیده که شده کنت)اسمِ فعل ناقصه ی کان است
تراباًخبرِ فعل ناقصه (اعرابشم منصوب هست)
و الان یه سوال براتون پیش نیومد؟معلومه که نه
ولی خب خودِ کنتُ تراباً خبرِ برا جمله یالیتنی کنت ترابا
الان با توجه به اولین جمله که گفتم فعل ناقصه تو جمله داریم که در جایگاهِ خبر قرار گرفته بود و ما باید اون فعله به همراهِ اسم و خبرشو خبر در نظر بگیریم
پس الان این جور شد که کنت ترابا خبره و این خبر خودش یه جمله است که هر کدوم از اجزاش باز یه نقش دارن خودشون
تو در تو شد -
-
لطفا متن کوتاه تر بنویسید تا بتونیموقت بزاریم برا مطالعه️
-
Abolfazl Mousavi سلامچشم ببخشید گفتم مطالب پیوسته باشه شاید بهتر باشه️
خیلی ممنون که گفتید -
ظرفِ اول جمله مانند جارو مجرورِ اولِ جمله نقش خبر میگیرد
ظرف چیه؟به قید زمان یا مکان در جمله اسمیه ظرف گفته میشه
پس الان فهمیدیم اگه اولِ یه جمله ی اسمیه یا ظرف بیاد یا جار و مجرور ، دوتاشون خبر مقدم حساب میشن که قبل از مبتدا اومده
مثال)
لَدَینا زَمیلُ ذَکیُ جِداً .........
لَدَا (ظرف) خبر (چرا ظرفه؟ چون قید مکانه...یعنی نزد ما)
زمیلمبتدا
ذکیصفت
جِدَّاً مفعول مطلق
مثال) لِلبَطَّه غُدَّهُ طَبیعیَّه بالقُربِ مِن ذَنبِها تحتوی زَیتاً خاصّاً تَنشُرُهُ علی جسمها فلا یَتَاثَّرُ جِسمُها بِالماءِ
للبطه(جار و مجرور)خبره (دلیلشو گفتم که جار و مجرور اول جمله خبره)
غدهمبتدا
طبیعیهصفت
بالقربجار و مجرور
من ذنبجار ومجرور
هامضاف الیه
تحتویصفت
زیتامفعول
خاصاصفت
تنشرصفت
ه (که همون هو هست به معنی آن) مفعول
علی جسمجار و مجرور
هامضاف الیه
فَحرف عطف
لایتاثرمعطوف
جسمفاعل
هامضاف الیه
بالماء جار و مجرور
مثال)للزرافه صوت یحذر الحیوانات حتی تَبتَعِدَ عن الخطر
للزرافهخبر
صوتمبتدا
الحیواناتمفعول
حتیحرف ناصبه
تبتعدَفعل(بر وزن افتعال)
عن الخطرجار و مجرور -
انواع حتی
حتی حرف ناصبه:بر سر فعل مضارع می آید و اعراب آن فعل مضارع را منصوب میکند(مثل مثال آخر پست قبل که تبتعدُ تبدیل شده بود به تبتعدَ)
حتی حرف جار: بر سر اسم می آید و یکی از حروف جر است که اسم بعد از خودش را تبدید به مجرور میکند
حتیحرف عطف:در بقیه جاها بجز قبل اسم و فعل مضارع حرف عطف به حساب میاد
(حروف عطف همون حرفای ربط داخل فارسی خودمونه مثل ، وَ ، فَ ثم و ....) -
فاطمه خلیلی سلام وقت بخیر ممنونم که وقت گذاشتی و تایپ کردی این همه
یه نکته ای دیدم که خوب یه خورده ناقصه
اگر جار ومجرور ابتدای جمله بیاد الزاما خبر مقدم نیست باید بعدش اسم نکره به عنوان مبتدا بیاد،
ولی اگر بعدش فعل اینا بیاد دیگه جمله فعلیه میشه.
باز هم مچکر -
zoohre hocini سلااام🥺خیلی خیلی ذوق کردم من🥺مرسی اصلا فکرشم نمیکردم یه همچین اشتباهی پیدا شه....حس میکنم این نکته رو داخل کتابم نوشتم خوب شد گفتید که اشتباه نشه
-
فاطمه خلیلی در عربیات گفته است:
ظرفِ اول جمله مانند جارو مجرورِ اولِ جمله نقش خبر میگیرد
ظرف چیه؟به قید زمان یا مکان در جمله اسمیه ظرف گفته میشه
پس الان فهمیدیم اگه اولِ یه جمله ی اسمیه یا ظرف بیاد یا جار و مجرور ، دوتاشون خبر مقدم حساب میشن که قبل از مبتدا اومده
مثال)
لَدَینا زَمیلُ ذَکیُ جِداً .........
لَدَا (ظرف) خبر (چرا ظرفه؟ چون قید مکانه...یعنی نزد ما)
زمیلمبتدا
ذکیصفت
جِدَّاً مفعول مطلق
مثال) لِلبَطَّه غُدَّهُ طَبیعیَّه بالقُربِ مِن ذَنبِها تحتوی زَیتاً خاصّاً تَنشُرُهُ علی جسمها فلا یَتَاثَّرُ جِسمُها بِالماءِ
للبطه(جار و مجرور)خبره (دلیلشو گفتم که جار و مجرور اول جمله خبره)
غدهمبتدا
طبیعیهصفت
بالقربجار و مجرور
من ذنبجار ومجرور
هامضاف الیه
تحتویصفت
زیتامفعول
خاصاصفت
تنشرصفت
ه (که همون هو هست به معنی آن) مفعول
علی جسمجار و مجرور
هامضاف الیه
فَحرف عطف
لایتاثرمعطوف
جسمفاعل
هامضاف الیه
بالماء جار و مجرور
مثال)للزرافه صوت یحذر الحیوانات حتی تَبتَعِدَ عن الخطر
للزرافهخبر
صوتمبتدا
الحیواناتمفعول
حتیحرف ناصبه
تبتعدَفعل(بر وزن افتعال)
عن الخطرجار و مجروردوستان من اینو اصلاح میکنم......اگر بعد از جار و مجرور وظرفِ ابتدای جمله و همچنین حرفِ هناکَ اسم نکره بیاد ما خبر مقدم در نظرش میگیریم (در حد ماها ... شاید مثال نقضم وجود داشته باشه که ظرف و ... اول جمله خبر نشه)
-
-
نواسخ
داخل درس ۱ عربی دوازدهم با انواع نواسخ آشنا میشیم البته بعضیاشو قبلا هم خوندیم
نواسخ به گروهی از واژه ها میگن که در جمله اسمیه ظاهر شده و تغییراتی بوجود میارن ... از جمله اینکه مبتدا و خبر جمله رو به ترتیب به اسم و خبر خودشونحروف مشبهه بالفعل---->لیت(ای کاش)، لعلَّ(شاید)، اِنَّ(قطعا) ، اَنَّ(که، اینکه) ،کانَّ (گویا) ، لکِنَّ(ولی)،
مثال)اِنَّ الله لا یضیعُ اجرَ المحسنین
قطعا(بی گمان) خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند
کانَّهُنَّ الیاقوت و المرجان
گویا آنان یاقوت و مرجانند.
و یقول الکافر یالیتنی کنت تراباً
و کافر میگوید: ای کاش من خاک بودمفعل های ناقصه---->مادامَ(هنگامی که) ،مازالَ(همیشه) ،اَصبَحَ(گردید)،صارَ(شد) لیسَ(نیست) ، کانَ (بود)
مثال)کان بینهم طبیب حاذق
در میان آنها پزشک ماهری بود.اَ لیس الله بکافُ علی عبده
آبا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟لای نفی جنس---> یکی از انواع لا است که قبل از اسم قرار میگیرد و معنی (هیچ .... نیست)میدهد و حتما اعراب اسم را به منصوب تبدیل میکند
مثال)لا کنزَ اَغنَی القَناعه
هیچ گنجی مانند قناعت نیستلا خیرَ فی قولِ الا مع الفعل
هیچ خیری در گفتاری نیست مگراینکه با عمل باشد -
خب گفتیم نواسخ روی اعراب اسم و خبرشون تغییراتی اعمال میکنند
العان میخوایم بگیم هر کدوم از نواسخ چه تغییری ایجاد میکنه(میدونیم در حالت عادی اعراب مبتدا و خبر باید مرفوع باشه)
حرف مشبهه بالفعل--------->
مبتدای جمله را تبدیل به اسم خودش با اعرابِ منصوب
خبر جمله را تبدیل به خبرِ خودش با اعراب مرفوع میکند
مثال)
کانَّ المسلمینَ بُنیانُ مرصوصُ
کانحرف مشبهه
المسلمینَاسمِ کَانَّ (اعرابش منصوبه)
بنیانُخبرِ کانَّ(اعراب مرفوع)
مرصوصصفت(اعرابش تابعِ اعرابِ موصوفشه)لای نفی جنس-------->
مبتدای جمله را تبدیل به اسم خودش با اعرابِ منصوب
خبر جمله را تبدیل به خبر خودش با اعراب مرفوع
مثال)
لا لباسَ اجملُ من العافیه
لالای نفی جنس
لباسَاسمِ لای نفی جنس(اعرابش منصوبه)
اجملُخبر لای نفی جنس(اعرابش مرفوعه)
من العافیهجار و مجرورفعل ناقصه------------>
مبتدای جمله را تبدیل به اسم خودش با اعرابِ مرفوع
خبر جمله را تبدیل به خبر خودش با اعراب منصوب میکند
مثال)
کانَ الایمانُ مظهرَ المومنِ الحقیقیِّ
کانفعل ناقصه
الایمانُاسمِ کانَ(اعرابش مرفوعه)
مظهرَخبرِ کانَ(اعرابش منصوبه)
المومنمضاف الیه
الحقیقیصفت -
انواع لا
لای نافیه--->این لا قبل از فعل *مضاع *قرار میگیرد و به هنگام اضافه شدن هیچ تغییری در ساختارِ عربیِ فعل ایجاد نمیکند ولی در ترجمه فعل حالتِ منفی میگیرد
مثال)
یَکتُبُ (مینویسد) -------》 [لا یَکتُبُ (نمینویسد)
یَجعَلُ (قرار می دهد) ----------》 لا یَجعَلُ (قرار نمی دهد)
تَذهَبنَ(می روید)------》لا تَذهَبنَ(نمی روید)لای ناهیه--->این لا هم مثل لای قبلی پیش از فعل مضارع قرار میگیرد با این تفاوت که این لا در ساختارِ عربیِ فعل تغییراتی بوجود میاره(فعلو مجزوم میکنه) و در ترجمه هم حالتِ نهی دارد (یعنی دستور میده که فلان کارو نکن)
حالا تغییری که رو فعل ایجاد میکنه رو بگیم شاید کسی یادش رفته باشه--->
ضمه(اُ) رو از آخر فعل حذف میکنه و بجاش ساکن میاد و همچنین اگر فعلمون جمع یا مثنی و یا مفردِ مونثِ دوم شخص بود که آخر فعل (ن) باشه اون نون رو حذف کرده....البته بگم که بر رویِ فعلِ دوم شخصِ جمعِ مونث تغییری ایجاد نمیکنه(زورش به دخترا نمیرسه)
مثال)تَذهَبانِ (میروید)--->لاتَذهَبا (نروید)
(خب این ضمه نداره در انتهاش که حذف شه پس فقط ن آخرشو حذف میکنیم میشه تذهبا بعد یه لا میذاریم پشتش تا نهی بشه)
تَعبُدُ(عبادت میکنی)-----> لا تَعبُد(عبادت نکن)
تَذهَبنَ(می روید)----->لا تَذهَبنَ(نرو)
یه چیزی شبیه نبود؟
فعلِ نفی و نهیِ مضارعِ دوم شخص جمع یه جور نوشته میشه و ما برا تشخیصش باید به بقیه جمله توجه کنیم
لای نفی جنس--->اینو بالا گفتیملا---> به معنی نه در پاسخ جملات سوالی که با اَ و هَل (یا هر کلمه دیگه ای که معنای آیا رو برسونه)آغاز میشه
مثال) اَ اَنتِ من قم؟ لا ؛ انا من اصفحانلای عطف------>این لا بین ۲ عبارت قرار گرفته و اولی را تایید و دومی را تکذیب میکند و مانند لای نفی روی اعراب عبارت بعد از خودش تغییری ایجاد نمیکنه
مثال)هو صادقُ و لا کاذبُ
او راستگو است نه دروغگو