تست قرابت
-
️زیست شناسی ادبی
یار من آنکه به دنیا ژنوتیپش یکتاست
فنوتیپ خوش او چون فنوتیپ گلهاست
هست در هر نگهش رمز هزاران ژن عشق
که همه، ترجمهی رشتهای از «دی ان آ»ست
دوش از بهر دلم عشوه چنان سنتز کرد
که فغان از همهژنهای وجودم برخاست
این یکی کرد جهش وان دگری شد معیوب
کُدون زندگیَم گشت دچار کم و کاست
گشت مغلوب مرا هر چه ژن غالب بود
حالیا! کار منِ سوختهدل واویلاست
کاریوتیپ منِ زار، چنان قاطی کرد
که گمانم اثرش تا به ابد پابرجاست
گفتم ای یار مکن، شد ژنوتیپم بر باد
خندهای کرد و بگفت از فنوتیپت پیداست (باحال ترین بیت شعر!)
گفتم آخر تو مرا آلل صبری بفرست
که ز عصیان جهش، بند جنونم برپاست
ژن امید مرا نوکلئوتیدیست حقیر
ژن جور تو، ولی نوکلئوتیدش صد تاست
پلیپپتید غمت بس که دراز است ای دوست
بهر آن جان نبود در دلِ تنگی که مراست
️گفت باید که به راهم هموزیگوت گردی
هتروزیگوت، تو مباش، ار به دلت الفت ماست
گفتمش من هموزیگوت نتوانم گشتن
چون نماندهست مرا یک آتوزوم، سالم و راست
عاشقی را که چنان سندرم عشق دهند
تو تعجب مکن ار اشک غمش چون دریاست
حالیا! زین ژنوتیپی که نصیبم گشته
فنوتیپم به میانِ همه، انگشتنماست
من ندانم که چنین سنگدلی، بی انصافی
از کجا آمده و اصل و تبارش ز کجاست
بهر سلول حیات اینهمه،پپتید بلاست
همه زیر سر یک رشته "ام ار ان آ" ست
آری! آخر به یکی دام بلا می افتد
هر که چون مستی ما سر به هواست
ای خدا یار مرا سندرم مرگ بده
که چنین با من عاجز به سر جور وجفاست
همولوگ نیست چو هرگز دل من با دل او
این دو را دادن پیوند فقط کارخداستبرگرفته از شعر سپهر طباطبایی
-
️زیست شناسی ادبی
یار من آنکه به دنیا ژنوتیپش یکتاست
فنوتیپ خوش او چون فنوتیپ گلهاست
هست در هر نگهش رمز هزاران ژن عشق
که همه، ترجمهی رشتهای از «دی ان آ»ست
دوش از بهر دلم عشوه چنان سنتز کرد
که فغان از همهژنهای وجودم برخاست
این یکی کرد جهش وان دگری شد معیوب
کُدون زندگیَم گشت دچار کم و کاست
گشت مغلوب مرا هر چه ژن غالب بود
حالیا! کار منِ سوختهدل واویلاست
کاریوتیپ منِ زار، چنان قاطی کرد
که گمانم اثرش تا به ابد پابرجاست
گفتم ای یار مکن، شد ژنوتیپم بر باد
خندهای کرد و بگفت از فنوتیپت پیداست (باحال ترین بیت شعر!)
گفتم آخر تو مرا آلل صبری بفرست
که ز عصیان جهش، بند جنونم برپاست
ژن امید مرا نوکلئوتیدیست حقیر
ژن جور تو، ولی نوکلئوتیدش صد تاست
پلیپپتید غمت بس که دراز است ای دوست
بهر آن جان نبود در دلِ تنگی که مراست
️گفت باید که به راهم هموزیگوت گردی
هتروزیگوت، تو مباش، ار به دلت الفت ماست
گفتمش من هموزیگوت نتوانم گشتن
چون نماندهست مرا یک آتوزوم، سالم و راست
عاشقی را که چنان سندرم عشق دهند
تو تعجب مکن ار اشک غمش چون دریاست
حالیا! زین ژنوتیپی که نصیبم گشته
فنوتیپم به میانِ همه، انگشتنماست
من ندانم که چنین سنگدلی، بی انصافی
از کجا آمده و اصل و تبارش ز کجاست
بهر سلول حیات اینهمه،پپتید بلاست
همه زیر سر یک رشته "ام ار ان آ" ست
آری! آخر به یکی دام بلا می افتد
هر که چون مستی ما سر به هواست
ای خدا یار مرا سندرم مرگ بده
که چنین با من عاجز به سر جور وجفاست
همولوگ نیست چو هرگز دل من با دل او
این دو را دادن پیوند فقط کارخداستبرگرفته از شعر سپهر طباطبایی
-
️زیست شناسی ادبی
یار من آنکه به دنیا ژنوتیپش یکتاست
فنوتیپ خوش او چون فنوتیپ گلهاست
هست در هر نگهش رمز هزاران ژن عشق
که همه، ترجمهی رشتهای از «دی ان آ»ست
دوش از بهر دلم عشوه چنان سنتز کرد
که فغان از همهژنهای وجودم برخاست
این یکی کرد جهش وان دگری شد معیوب
کُدون زندگیَم گشت دچار کم و کاست
گشت مغلوب مرا هر چه ژن غالب بود
حالیا! کار منِ سوختهدل واویلاست
کاریوتیپ منِ زار، چنان قاطی کرد
که گمانم اثرش تا به ابد پابرجاست
گفتم ای یار مکن، شد ژنوتیپم بر باد
خندهای کرد و بگفت از فنوتیپت پیداست (باحال ترین بیت شعر!)
گفتم آخر تو مرا آلل صبری بفرست
که ز عصیان جهش، بند جنونم برپاست
ژن امید مرا نوکلئوتیدیست حقیر
ژن جور تو، ولی نوکلئوتیدش صد تاست
پلیپپتید غمت بس که دراز است ای دوست
بهر آن جان نبود در دلِ تنگی که مراست
️گفت باید که به راهم هموزیگوت گردی
هتروزیگوت، تو مباش، ار به دلت الفت ماست
گفتمش من هموزیگوت نتوانم گشتن
چون نماندهست مرا یک آتوزوم، سالم و راست
عاشقی را که چنان سندرم عشق دهند
تو تعجب مکن ار اشک غمش چون دریاست
حالیا! زین ژنوتیپی که نصیبم گشته
فنوتیپم به میانِ همه، انگشتنماست
من ندانم که چنین سنگدلی، بی انصافی
از کجا آمده و اصل و تبارش ز کجاست
بهر سلول حیات اینهمه،پپتید بلاست
همه زیر سر یک رشته "ام ار ان آ" ست
آری! آخر به یکی دام بلا می افتد
هر که چون مستی ما سر به هواست
ای خدا یار مرا سندرم مرگ بده
که چنین با من عاجز به سر جور وجفاست
همولوگ نیست چو هرگز دل من با دل او
این دو را دادن پیوند فقط کارخداستبرگرفته از شعر سپهر طباطبایی
-
بچها ها نظرتونو در مورد آزمون قلم چی امروز بگین لطفا
من برای اولین بار آزمون قلم چی دادم. به نظرم عمومی هاش مخصوصا دین و زندگیش خیلی متفاوته با کنکور.
نظرتونو درمورد عمومی ها و اختصاصیهاش بگین -
بچها ها نظرتونو در مورد آزمون قلم چی امروز بگین لطفا
من برای اولین بار آزمون قلم چی دادم. به نظرم عمومی هاش مخصوصا دین و زندگیش خیلی متفاوته با کنکور.
نظرتونو درمورد عمومی ها و اختصاصیهاش بگین -
jelve44 http://forum.alaatv.com/topic/882/هرچی-تو-دلته-بریز-بیرون/97732
سوالتونو اینجا بپرسیدjelve44 http://forum.alaatv.com/topic/882/هرچی-تو-دلته-بریز-بیرون/97732
سوالتونو اینجا بپرسید -
-
آخرین شعر مولانا در حین وفات
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کنماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کناز من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کنماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کنخیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کنبرشا خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کندردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد رادواکندر خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کنگر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد
از برق این زمرد هین دفع اژدها کن -
آخرین شعر مولانا در حین وفات
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کنماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کناز من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کنماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کنخیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا
بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کنبرشا خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کندردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد رادواکندر خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کنگر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد
از برق این زمرد هین دفع اژدها کن -
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز استامروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست
#مولانای-عزیز
................................................................................
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیستهر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیستبر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیستخشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیستجایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیستصد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست(این شعر به مولانا نسبت داده شده اما با چون با بقیه اشعارش تناسبی نداره نمیشه گفت واسه مولانا هس :hand:
)
-
غزل سرودم و گفتی که شاعری آری / بگو بگو تو به من هر چه در دلت داری
به خاطر تو به سیگار لب زدم گفتی / بدم می آید از این شاعران سیگاری
چه صادقانه برایت غزل سرودم و تو / چه بی ملاحظه گفتی: چقدر بیکاری!
ولی دوباره برایت غزل سرودم من / ولی دوباره بر آن وزن های تکراری
مفاعلن فعلاتن مفاعلن گریه / مفاعلن فعلاتن مفاعلن زاری
"حسین زحمتکش"
-
-
دوستان دیگه هر شعری رو قرار ندین
سعی کنین از بزرگان باشه و مفاهیم ((چیپی ))نداشته باشه
چیپ بودن یک شعر به شاعر یا محتوی اون نیست به نحوه ی خوندن اونه
شعر شعره بستگی داره که تو اونو همونطور که هست بخوای یا نهدرسته که تاپیک قرابتِ و من گفتم که شعر هم بذاریم
اما سعی کنیم توی انتخاب شعرامون نزدیکی با ابیات کتابِ درسی مون رو هم در نظر بگیریم و شعرایی بذاریم که قرابت مون رو خوب کنه
وقتی از سعدی یا مولوی یا بقیه ی بزرگان چه معاصر چه قدیم شعر انتخاب میکنیم راحت تر میشه به این مفاهیم دست پیدا کرد.
به هر حال دوست دارم تاپیکم تاپیکِ آزادی باشه اما حداقل توی این برهه به شعرایی که مفاهیم غنی تری دارن احساس نیاز بیشتری میبینم -
دوستان دیگه هر شعری رو قرار ندین
سعی کنین از بزرگان باشه و مفاهیم ((چیپی ))نداشته باشه
چیپ بودن یک شعر به شاعر یا محتوی اون نیست به نحوه ی خوندن اونه
شعر شعره بستگی داره که تو اونو همونطور که هست بخوای یا نهدرسته که تاپیک قرابتِ و من گفتم که شعر هم بذاریم
اما سعی کنیم توی انتخاب شعرامون نزدیکی با ابیات کتابِ درسی مون رو هم در نظر بگیریم و شعرایی بذاریم که قرابت مون رو خوب کنه
وقتی از سعدی یا مولوی یا بقیه ی بزرگان چه معاصر چه قدیم شعر انتخاب میکنیم راحت تر میشه به این مفاهیم دست پیدا کرد.
به هر حال دوست دارم تاپیکم تاپیکِ آزادی باشه اما حداقل توی این برهه به شعرایی که مفاهیم غنی تری دارن احساس نیاز بیشتری میبینمدوستان دیگه هر شعری رو قرار ندین
سعی کنین از بزرگان باشه و مفاهیم ((چیپی ))نداشته باشه
چیپ بودن یک شعر به شاعر یا محتوی اون نیست به نحوه ی خوندن اونه
شعر شعره بستگی داره که تو اونو همونطور که هست بخوای یا نهدرسته که تاپیک قرابتِ و من گفتم که شعر هم بذاریم
اما سعی کنیم توی انتخاب شعرامون نزدیکی با ابیات کتابِ درسی مون رو هم در نظر بگیریم و شعرایی بذاریم که قرابت مون رو خوب کنه
وقتی از سعدی یا مولوی یا بقیه ی بزرگان چه معاصر چه قدیم شعر انتخاب میکنیم راحت تر میشه به این مفاهیم دست پیدا کرد.
به هر حال دوست دارم تاپیکم تاپیکِ آزادی باشه اما حداقل توی این برهه به شعرایی که مفاهیم غنی تری دارن احساس نیاز بیشتری میبینمچه رسمی