|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
0-0ftm خدا رو شکر خوبی...
منم هی خدا رو شکر خوبم
فاطیا نمیتونی بیای اون ور!؟
همون ور ک ساقیا رو اذیت میکنم
-
H_R در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm خدا رو شکر خوبی...
منم هی خدا رو شکر خوبم
فاطیا نمیتونی بیای اون ور!؟
همون ور ک ساقیا رو اذیت میکنمتل؟
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
H_R در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm خدا رو شکر خوبی...
منم هی خدا رو شکر خوبم
فاطیا نمیتونی بیای اون ور!؟
همون ور ک ساقیا رو اذیت میکنمتل؟
هوم
-
0-0ftm خدا رو شکر خوبی...
منم هی خدا رو شکر خوبم
فاطیا نمیتونی بیای اون ور!؟
همون ور ک ساقیا رو اذیت میکنم -
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
H_R در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm خدا رو شکر خوبی...
منم هی خدا رو شکر خوبم
فاطیا نمیتونی بیای اون ور!؟
همون ور ک ساقیا رو اذیت میکنمتل؟
هوم
-
@saghi-mortazavi خوبم تو خوبی؟
-
@Saghi-Mortazavi
به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تــو با من باشى!
همین و بس...!
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |در گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند.. -
H_R اوه نه
بعد کنکور میام اونورا
فعلا هر چی میبینم سریع جذبم میکنه .بیام تل بیرون رفتنم با خداست0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
H_R اوه نه
بعد کنکور میام اونورا
فعلا هر چی میبینم سریع جذبم میکنه .بیام تل بیرون رفتنم با خداست
اوه
پس نیا دختر
بعدش بیا تا صبح بعد کنکور چت میکنیم
-
-
@Saghi-Mortazavi
به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تــو با من باشى!
همین و بس...!
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو | -
این پست پاک شده!
-
@Saghi-Mortazavi
به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تــو با من باشى!
همین و بس...!
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi
به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تــو با من باشى!
همین و بس...!
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |من میگم ساقی رو کی گردنش رو بار میکنه نگو تویی
-
-
@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi
به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تــو با من باشى!
همین و بس...!
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |من میگم ساقی رو کی گردنش رو بار میکنه نگو تویی
