هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
شایع توی یه اهنگش میگه:
مگه من خواستم آوردیم منو!
...
خیلی ها مون..یا حتی هممون...همینیم.
محکوم شدیم به خواسته ی دیگری شاید!!!...
(نمیدونم چقدر درسته و چقدر اشتباه)
اما ..
بیخیال.
همیشه نباید همه ی حرفاتو بگی:) -
ولی ماجرایِ درس خوندن اونجاییش قشنگه ک یه اتفاق باتمام بدی و عذابش داره تو رو خفه میکنه.
و تو خودت رو پناه میدی به کتاب تست هات و مطالب درسی...و یه جوری خودت رو گول میزنی ک الان این درس و نطلب چی میگه؛ک به خودت میلی و میبینی ای جان یه پارت کامل درس خوندی و حتی موجب شده ک از اون اتفاق مزخرف و سخت لحظه ایی غافل بشی.
و این حالت جواب مخالف تمام اونایی هست ک میگن:اینقده مشکل و دغدغه دارم ک نمیتونم درس بخونم.
فقط بخواه ک خودت رو ..ذهنت رو تغییر بدی!
سخته..خیلی سخت..خیلی خیلی سخت...اما شدنیه...نشدنی نیست. -
یکی از دلایل زیباییِ ریاضیات همینه.
اینکه اون تست و سوال لعنتی اینقده میتونه تو رو به خودش مشغول کنه ک به خودت بیای و ببینی یه پارت کامل،فقط و فقط رویِ یه سوال داشتی فکر میکردی و هی امتحان و خطا کردی تا بلاخره به نتیجه برسی.
ریاضیات میتونه ادمی رو نجات بده.
از اون فکرایِ بیهوده ایی ک مثل خوره میفته به جونِ مغزت و هی به دورت میچرخه...
فقط باید با صبر امتحانش کنی. -
مریم میرزاخانیِ عزیز میگفت:
ریاضیات زیباییِ خود را به دانش اموزانِ صبور نشان خواهد داد.
... -
خرم آن روز که زینبی صبور و صبورتر بشه!
-
@fargol-sh این جا -25 درجس
sina bigdeli اونجا کجاس
-
خرم آن روز که زینبی صبور و صبورتر بشه!
zeinab dehghani
خوبی زینب جان؟ -
زینبی ذهنش بشدت درگیره چارتا مساله ی مهمِ زندگیِ کوچیکِ خودش شده.
جدایِ اینکه اون چار مورد اصلی رو داره؛ده ها مورد فرعی دیگه رو هم داره.
مثل همه ی ادمای دیگه..
اما این درگیری هاش نظم ندارن و موجب میشن اذیت بشه!موجب میشن زود خسته بشه!
نیاز داره به اینکه ذهنش رو در بیاره و بزاره جلوی خودش و بادست یکی یکی اون درگیری هارو برداره خاک و غبار های اضافش رو بگیره و تمیز کنه و به ترتیب بچینه توی ذهنش و بعد ذهنش رو بزاره توی سر خودش و به زندگیش بپردازه.
شاید اینجوری تونست بیشتر به خودش کمک کنه. -
zeinab dehghani
خوبی زینب جان؟@fargol-sh سلام فاطمه
صبحت بخیر.
اره خوبم.
تودلی رو خلوت گیر اورده بودمداشتم پرش میکردم
چطوری!؟
احوال شریفت!؟ -
نه در برابر چشمی،نه غایب از نظر
نه یادمیکنی از ما،نه میروی از یاد
|سعدی|
Kosar A003 -
دوست داشتن خداییِ که منزه و بی نقص است،کارِ آسانی است.آنچه بسیار سخت است،دوست داشتن همنوعانِ پر از عیب و نقص است.به یاد داشته باش هرکس خود می داند لایقِ چه دوست داشتنی است.اگر عشق درمیان نباشد،حکمت و درایتی هم درمیان نیست.نمیتوانی حقیقتن خدا را بشناسی و دوست داشته باشی مگر اینکه مخلوقاتش را دوست داشته باشی.
|قاعده یِ شانزدهمِ شمس تبریزی| -
••هرکس خود می داند لایق چه دوست داشتنی است••
-
دلش میخواست وسیله ایی پیداکند که جلویِ گذرِ زمان را بگیرد.
در زمانِ کودکی یک بعدازظهرِ ساده به نظرش بسیار طولانی می آمد.اما پس از بلوغ،زندگی به سرعت سپری میشد.
هرسال از سالِ پیش،کوتاه تر به نظر میرسید.
°°لوران گونل/روزی که زندگی کردن آموختم°° -
هرسال از سال پیش کوتاه تر به نظر می آید!
-
توی اون کتاب هم یه جاییش بود ک خاله مارجی میگفت:
خوب زندگی کردن یعنی بدون افسوس مُردن.
... -
جاناتان:آره دیگه.وقتی آدم بخواد مشکل ببینه؛مشکل می آفرینه!
-
درصلح باخود،در ارتباط با دیگران
....
عاخ ک من نقص کامل این جمله یِ چرت ولی خوب هستم
درجنگ باخود،در انزوا از دیگران
..
ولی انصافن زینبیِ سیزده ساله به فکرش حتی یه درصد هم خطور نمیکرد که هیجده سالگیش بتونه تا این حد خاکستری باشه.
خاکستری خاکستری خاکستری -
حق داری که نفهمی!
من تمامِ عمرم نفهمیدم و پنداشتم که می فهمم!
هیچ چیز ترسناک تر از پندارِ فهمیدن نیست!
تو از من پیش تری که می فهمی که نمی فهمی!
کتابِ مخفی/مجید پور ولی -
خیلی ریز متمایل میشم به جواب دادن پست نرجس
-
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani
زینب!
ای پلشتِ پاکدامن!
آقا من یادم باشه ازت این طرفندی که باعث میشه بیای ۸ صفحه تودلی بنویسی و درست اون لحظه همه رو فرستادی رفته ، بدون حضور کسی، رو ازت بپرسم...به یه دردی باید بخوری دیگه نه؟!
اینقدر من خوبی درحد شما کردم،بزرگتون کردم،ولا بخدا بنزین خو الکی نیست،گرونه...
شمام که یکی دوتا نیستید کل اکیپتون ریخته تو پیکان ما
حالا هرچند که این از خوبیِ منه ولا غیر
نچ
ریا شد دوباره:|خانمِ نرجسِ هاشمی!
ای بانویِ پلشتِ پاکدامن!
من با دیدن این تگ واقعن خندیدممممم
اون بند اول پیامت رو نمیفهمم یا ازم تقدیر کردی بابت این ویژگیم؟یا با خاک یکسانم کردی!؟
دیگه دیگه هرچی باشه منم دیگه
انصافن تاحالا به ۸تاصفحه نرسیده حرفام
مگر اینکه تو شماره پستای توی هرصفحت رو از تنظیماتت کم کرده باشی
والا من برا خودم تو بیشترین حالت گذاشتم و نهایت قُرُق کردن تودلیم سه چارتاصفحه شده
حاجی اون پیکانت بنزینیه!؟
خب خداروشکر من فکر کردم گازسوزه و داشتم نذر و نیاز میکردم ک تو راه مشهد یهو نپوکه بریم روهوا جزغاله بشیم
یکم خیالم اسوده تر شد
از احوالاتت بهم بگو پلشتِ اعظم.
اینقده نبودم ک از هیچکی خبر ندارم!(":خانم زینبِ دهقانی،
بله؟!
اختیار داری شما شکست نفسی نفرما پلشتیَت رو درس پس میدیم،نفرما
عااا حقیقتا نیتم تشویق و رجوع به امورت بود که متاسفانه یکسان با خاک درومدحال نداشتم پاک کنم دیگه همونو گرفتم ادامه دادم
ببین این تنظیماتی که ذکر کردی من از هیچ کودوم سر درنمیارم تنها کاری که کردم ایمیل و شماره وارد کردم همین
زینب(
)
به همین سوی چراغ،به ریش داروین قسم،به همین نون و نمکی که باهم خوردیم
یه بار دیگه پیکان نازنین منو تمسخر بگیرید خودتو و میترا و اون فاطمه دوصفر رو میذارم پیش هم تَش ایلوم بِتون!!
مشهد میخوام ببرمشون قر میان
نهههه آسوده کنبیمه ابولفضل کردم،ساقی هم تسبیح میاره ذکر میگید تا برسیم
احوالات که،
میگذره ولی نه اونقدر بر وفق مراد،یه جورایی زیاد جا داره تا بهتر شدن،یا شاید حتی عالی شدن
جمع بندی استانی المپیاد دادم و نشسته ام به در نگاه میکنم
سایت آه میکشد،نتایج با کدام زهر می آید؟!
اگوخب دارم کم کم به این نتیجه میرسم چه قبول شدم چه نشدم دیگه ادامه ندم،یه جورایی طرح ۴۰۲داره میگه رو کنکور باید فوکوس تر شد،نه؟!
آره نیستی ،درجریان جزئیات حضورت هستیم
درکل!!
بسی خرسند گشتیم دیدیمت@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani
زینب!
ای پلشتِ پاکدامن!
آقا من یادم باشه ازت این طرفندی که باعث میشه بیای ۸ صفحه تودلی بنویسی و درست اون لحظه همه رو فرستادی رفته ، بدون حضور کسی، رو ازت بپرسم...به یه دردی باید بخوری دیگه نه؟!
اینقدر من خوبی درحد شما کردم،بزرگتون کردم،ولا بخدا بنزین خو الکی نیست،گرونه...
شمام که یکی دوتا نیستید کل اکیپتون ریخته تو پیکان ما
حالا هرچند که این از خوبیِ منه ولا غیر
نچ
ریا شد دوباره:|خانمِ نرجسِ هاشمی!
ای بانویِ پلشتِ پاکدامن!
من با دیدن این تگ واقعن خندیدممممم
اون بند اول پیامت رو نمیفهمم یا ازم تقدیر کردی بابت این ویژگیم؟یا با خاک یکسانم کردی!؟
دیگه دیگه هرچی باشه منم دیگه
انصافن تاحالا به ۸تاصفحه نرسیده حرفام
مگر اینکه تو شماره پستای توی هرصفحت رو از تنظیماتت کم کرده باشی
والا من برا خودم تو بیشترین حالت گذاشتم و نهایت قُرُق کردن تودلیم سه چارتاصفحه شده
حاجی اون پیکانت بنزینیه!؟
خب خداروشکر من فکر کردم گازسوزه و داشتم نذر و نیاز میکردم ک تو راه مشهد یهو نپوکه بریم روهوا جزغاله بشیم
یکم خیالم اسوده تر شد
از احوالاتت بهم بگو پلشتِ اعظم.
اینقده نبودم ک از هیچکی خبر ندارم!(":خانم زینبِ دهقانی،
بله؟!
اختیار داری شما شکست نفسی نفرما پلشتیَت رو درس پس میدیم،نفرما
عااا حقیقتا نیتم تشویق و رجوع به امورت بود که متاسفانه یکسان با خاک درومدحال نداشتم پاک کنم دیگه همونو گرفتم ادامه دادم
ببین این تنظیماتی که ذکر کردی من از هیچ کودوم سر درنمیارم تنها کاری که کردم ایمیل و شماره وارد کردم همین
زینب(
)
به همین سوی چراغ،به ریش داروین قسم،به همین نون و نمکی که باهم خوردیم
یه بار دیگه پیکان نازنین منو تمسخر بگیرید خودتو و میترا و اون فاطمه دوصفر رو میذارم پیش هم تَش ایلوم بِتون!!
مشهد میخوام ببرمشون قر میان
نهههه آسوده کنبیمه ابولفضل کردم،ساقی هم تسبیح میاره ذکر میگید تا برسیم
احوالات که،
میگذره ولی نه اونقدر بر وفق مراد،یه جورایی زیاد جا داره تا بهتر شدن،یا شاید حتی عالی شدن
جمع بندی استانی المپیاد دادم و نشسته ام به در نگاه میکنم
سایت آه میکشد،نتایج با کدام زهر می آید؟!
اگوخب دارم کم کم به این نتیجه میرسم چه قبول شدم چه نشدم دیگه ادامه ندم،یه جورایی طرح ۴۰۲داره میگه رو کنکور باید فوکوس تر شد،نه؟!
آره نیستی ،درجریان جزئیات حضورت هستیم
درکل!!
بسی خرسند گشتیم دیدیمتخانومِ نرجسِ هاشمی
جات خالی صبح اومدم در خلوتیِ تمام تودلی رو قرق کردم و الان هم دارم جمع میکنم ک برم
پلشتیت از من میباره اصن
ولی جانِ من بیاو جلو بقیه پشت هم باشیم..
این مدت ک نبودم ۵تا تگ از ذوالفقاری داشتم و از ۵تاپست توی ۷تاش به من گفته پلشت
اون تنظیمات هم ک نفهمیدی؛رواله
آخه تو اصن چیزی رو نمی فهمی..
اگه میفهمیدی جایِ تعجب داشت
نرجس
به همین نورافتاب که افتاده تو اتاقبه استخونایِ تجزیه شده و نشده ی داروین
به مویِ ریخته شده یِ تویِ شونه یِ دخترِ داروین
من ارادت دارم به خودت و پیکانت
اصن تمام مشهد رفتنایِ زندگیم یه طرف،مشهد رفتن با پیکان تو و اکیپی ک چیدی هم یه طرف
تش ایلوم بتون هم معنی کن خاهرتن و بدن فردوسی رو تو گور نلرزون
بدبخت با اون سن و سالش نمیتونه بندری برقصه
بیمه ابالفضل و تسبیح ساقیبح بح.
حتی اگه بمب هم بندازن رومون..پا بازهم زنده میمونیم با این اوصاف
احوالاتت منو احوال در احوال کرد نرجس!
میدونم...جا داره برا بهتر شدن یا حتی عالی شدن..
نمیدونم چرا نمیشه. ولی نرجسِ ما باهمه یِ پلشت بازیش این روز گار رو درست میکنه
وضعیتم به حالتی رسیده ک کاری از دستم برنمیاد و فقط میتونم به حرف و ناراحتیِ بقیه گوش بدم.که بدونن یکی به حرفاشون گوش میده!تو هم همینطور نرجس:)
المپیاد!
اول بگم ک هروقتی هرخبری از اون سایت کوفتی بیاد،چیزی از ارزش تو کم نمیکنه.
و میگم ک انشالله خبرای خوبی بیاد و اندرونِ دلت رو اونجوری شادکنه بخاطرش بخای تمام ملت رو خبردار کنی
و نظر خودم اینکه...فارغ از نتیجش برو جلو اینه و از طرف زینبی به خودت ایول بگو.
ایول بگو چون کمتر کسی حتی میره سراغ المپیاد.
ولی تو تمام سختی هاشو به دوش کشیدی و رفتی سراغش..حتی اگه یه تجربه ی عادی باشه.
ولی بازهم تو به نسبت اونی ک تجربش نکرده،جلوتری
پ.ن:ممنونم ک میدونی ک نیستم و درک میکنی.
و بگم ک ما بیشتر تر تر خوشحال و خرسندیم از دیدن پیام و پست از پلشت پاکدامنِ مون