هرچی تودلته بریز بیرون۶

[ari_14]

sina bigdeli غیر ممکن
دوقطبی مخالفین

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii حرص می قولی؟

[ari_14]

sina bigdeli نهههه نمیقولم دیگ عادی شد

[fateme.shafeie]

sina bigdeli
الام خراب شده
عصر میام بقیشو میزارم

[sina bigdeli]

@fargol-sh من خودم الان دلم کبابه تا 2 ماه دیگم نمی تونم سوار شم

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii ای بابا بد شد ک

[ari_14]

sina bigdeli بلههه

[sina bigdeli]

@fargol-sh منتظرم

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii هوووم

[ari_14]

sina bigdeli اهممممم

[Miss.Joker]

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Miss-Joker
آخرش منو دق میدین
این خطو و اینم نشون+
پرنقش تر از فرش دلم بافته ایی
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

سلامممم، خوبی؟!
چرا؟️ دلت میاد؟
بچها به این گلی

• بسی جذاب بود

[_Aram_]

@zahra-zahraii فدای شما
انشالله
موفق باشین

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii خب بازم این بازی تمیز رو شروع کنیم عایا

[ari_14]

@دختر-بهار نشی ک
مرسی تو هم همینطور

[ari_14]

sina bigdeli نخیررر برم درس بخونم
بعدازظهر

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii خو برو
منم میرم ب لج ت می خوابم

[ari_14]

sina bigdeli کوفتت شههه

[fateme.shafeie]

sina bigdeli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@fargol-sh من خودم الان دلم کبابه تا 2 ماه دیگم نمی تونم سوار شم

چرا؟

[sina bigdeli]

@zahra-zahraii ببین هوا سرده پتو گرم
اصلا نگم برات

[zeinab dehghani]

atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani سلاممم چطوری خوبی؟
اتفاقا باحال شده من هر دفعه غافلگیر میشم
دلیلی هم واسه شرمندگی وجود نداره دیگه

نمیدونم چرا هم مفهوم این بیت رو تازگیا زیاد میبینم ://
مثلا این یکی که خیلی یهویی در جایی که انتظار نداشتم بهش برخوردم:

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

قشنگ معلومه خدا میخواد یه چی بهم بفهمونه منم مقاومت میکنم

بگذریم.
این استراحتای بعد امتحان که به من خیلی میچسبیدن البته غیر از امسالولی امیدوارم به تو حال بدن

در جواب آخری هم راستشو بخوام بگم از غر زدن خوشم نمیاد بخاطر همین فقط میگم خوبم ممنون

آتنایِ عزیزممممممممم
سلااااااااامی مجدد
امروز دو دل بودم ک بیام؟نیام؟
که گفتم برو زینبی که حتمن آتنا بهت جواب داده!
که خب فکربه اینکه از تو تگ دارم،تکونی بود ک منو کشوند به اینجا و حرفامو زدم تا برسم به این ک بشینم دل سیر جواب بدم.
آتنا!
من این بیت رو قبلن دیدم.خیلی زیاد..ولی قشنگیش اونجاییه ک دیشب این شعری ک تو اینجا گفتی رو من رویِ تخته یِ رویِ اتاقم نوشتم:)))))
پ.ن1:نمیدونم حکمتش چیه؟! ولی حتمن چیز خوب و قشنگیه
عااااااا
اعتراف میکنم دیگه این استراحت برام کسل کننده شده.
دقیقن مثل سه روز بعد کنکور که تویِ تاپیکِ کنکوریون که قفلش کردن،با مشکین یا فکرکنم شماها باایدیِ انجمنش اینفینیتی بشناسینش،حرف میزدیم و میگفتم الان دلم میخاد برم شیمی بردارم بخونم (پ.ن2:وی خیلی شیمی رو دوست نداشت)
یعنی تا این حـــــدا
این چندروز دارم چارت درسیم رو برام خودم اوکی میکنم و برنامه ی ترم بعدم رو میچینم و خودمو آماده میکنم ک قراره انتخاب واحد کنم
فقط همینا رو میتونستم درجواب اون چطوری و چخبر بگم
اماخب تو!
گفتی دوست نداری غر بزنی..که خب خیلی خیلی خیلی رواله.
فقط حال احوال خودتو از زینبی بی خبر نزار:)
هرجاوهرجور که خودت خواستی.
همتت بلند آتنا