هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Infinitie-A وقتی ذهن ادم درگیر میشه،حتما چیز خاصی براشه ،هرچند کوچیک باشه
با حرف زدن بهتر نمیشه؟@Saghi-Mortazavi هومم صحیح
فکر نکنم -
arthur morgan من زندم هنوز باو
اشتباهی یکی از فرمانده های خودتو کشتی
ایح ایح
@Saghi-Mortazavi
اه راست میگی بدبخت روز اول خدمتش بود
-
arthur morgan من زندم هنوز باو
اشتباهی یکی از فرمانده های خودتو کشتی
ایح ایح
بله درسته
طبق جاسوسی که داشتیم فرماندشون زنده است متاسفانه -
@Saghi-Mortazavi
اه راست میگی بدبخت روز اول خدمتش بود
arthur morgan ببین ینی فرمانده خودتم نمیشناسی ،چجور ژنرالی هستی تو
-
بله درسته
طبق جاسوسی که داشتیم فرماندشون زنده است متاسفانه@farzam-yousefi
-
arthur morgan ببین ینی فرمانده خودتم نمیشناسی ،چجور ژنرالی هستی تو
@Saghi-Mortazavi نه بابا اشتباه تایپی شد مرحوم اخر عمری خیلی توی رکابم نبود
-
ولی من نوشتم کار ساده رو انجام نده
کار درست رو انجام بده!
پس چرا دارم کار ساده رو انجام میدم خودم؟!
جوابش واضحه -
@Saghi-Mortazavi نه بابا اشتباه تایپی شد مرحوم اخر عمری خیلی توی رکابم نبود
arthur morgan چون تو رکابت نبود باس میکشتیش ،سیت متاسفم
-
@mitra-ism-rahmani
واللا راستش من نمیدونم ادبیات از کجا برام شروع شد...
ولی میدونم که هیچوقت تا قبل سال دهم، برای امتحان فارسیا در کتابم باز نکردم.
نوشتن به صورت جدی رو میدونم از کجا برام شروع شد...
اولین باری که توی زندگیم واقعا یادمه یه متنی رو نوشتم، جلسۀ سوم ادبیات، سال هفتم دبیرستان بود.
کتاب یه موضوعی داشت تحت عنوان «روزی که دوست دارم دوباره تکرار شود». تکلیف جلسۀ دوم بود. من اینو ننوشتم.
جلسۀ سوم موضوع آزاد بود و من با این موضوع نوشتم : «روزی که دوست ندارم دوباره تکرار شود»
و درمورد فوت پدربزرگم نوشته بودم.
موقع خوندن اون انشا سر کلاس مثه ابر بهار گریهم گرفته بود.
هم از استرس اولین بار حرف زدن جلوی جمع بود، هم دیگه خودش میطلبید.
وقتی انشام تموم شد و سرم رو از دفترم آوردم بالا، یه نگاه به بچههای کلاس کردم
و همه از دم بدون هییییییییییییییچ استثنائی چشماشون سرخ بود و داشتن گریه میکردن
اونجا بود که شروع شدم...
و خیلی خیلی اتفاقا و انگیزههای دیگه توی مسیر... -
arthur morgan چون تو رکابت نبود باس میکشتیش ،سیت متاسفم
@Saghi-Mortazavi
اقا سه شد فرار کنیم الان میان میبرنمون اسارت درحد مرگ ازمون کار میکشن
-
بییار نماند هرکه با یار بساخت
مفلس نشد آنکه با خریدار بساختمه نور از آن گرفت کز شب نرمید
گل بوی از آن یافت که با خار بساخت@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مه نور از آن گرفت کز شب نرمید
گل بوی از آن یافت که با خار بساختبیت زیبا و پرمفهومی بود
️
-
@Saghi-Mortazavi
اقا سه شد فرار کنیم الان میان میبرنمون اسارت درحد مرگ ازمون کار میکشن
به نظرم زیادی مووندی ژنرال بهتره بری اتاق فرماندهی و کمی تحقیقات داشته باشی
-
ولی من نوشتم کار ساده رو انجام نده
کار درست رو انجام بده!
پس چرا دارم کار ساده رو انجام میدم خودم؟!
جوابش واضحه@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من نوشتم کار ساده رو انجام نده
کار درست رو انجام بده!
پس چرا دارم کار ساده رو انجام میدم خودم؟!
جوابش واضحهچون تنبلی!
-
به نظرم زیادی مووندی ژنرال بهتره بری اتاق فرماندهی و کمی تحقیقات داشته باشی
@farzam-yousefi
یکمی پشت میز نشین بشم کارای اداری کنم
-
@farzam-yousefi
یکمی پشت میز نشین بشم کارای اداری کنم
دقیقا زیادی تو صحنه بودی
این برای شما خوب نیست ژنرال -
دقیقا زیادی تو صحنه بودی
این برای شما خوب نیست ژنرال@farzam-yousefi
-
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من نوشتم کار ساده رو انجام نده
کار درست رو انجام بده!
پس چرا دارم کار ساده رو انجام میدم خودم؟!
جوابش واضحهچون تنبلی!
@mitra-ism-rahmani
Wrong!
همه کنکوریا، هم دم کنکور تنبل میشن ولی تنبلیشون جسمی نیست
تنبلی جسمی با استراحت حل میشه
مشکل چیز دیگریست