هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Saghia]

@sania-Andiravan نهایی

[Infinitie. A]

باشه ببخشید

[M Tg]

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan من خودم شب امتحان شیمی خیلی حالم بد شد بابام اومد بالا سرم گفت ساعت چند میخای بری مدرسه بابا
گفتم توحید در ربوبیت‍️

یا خدااااا
من ترم اول حساسیت ریه ام عود کرد
یعنی سر جلسه خواب بودم خواببب
چرت و پرت می نوشتم تو برگه

اخی
شیمی ی روز بلافاصله بعد دینی بود
وای هی بابام‌میگفت ساعت چند؟
میگفتم توحیییید در ربوبییییت

[Saghia]

احسنتم

[Infinitie. A]

اون آفریییینیی که نوشت، توش پره فحش بود

[M Tg]

آفرین ننوشت
احسنت نوشت

[Infinitie. A]

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

وقتی پس از سالها استقلال ی بازیو درست میبره
واقعنم انقد خوشحالی داره

amir ahmadi نگا دارن به استقلالت چی میگننمیخوای دفاع کنی؟

[Succinate]

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan نهایی

نفهمیدم
خوبی عزیزم؟چه خبرا؟

[Infinitie. A]

نه افرین ماله قبلش

[Succinate]

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan من خودم شب امتحان شیمی خیلی حالم بد شد بابام اومد بالا سرم گفت ساعت چند میخای بری مدرسه بابا
گفتم توحید در ربوبیت‍️

یا خدااااا
من ترم اول حساسیت ریه ام عود کرد
یعنی سر جلسه خواب بودم خواببب
چرت و پرت می نوشتم تو برگه

اخی
شیمی ی روز بلافاصله بعد دینی بود
وای هی بابام‌میگفت ساعت چند؟
میگفتم توحیییید در ربوبییییت

میشه یه بطری آب برد سر جلسه؟
خیلی خسته بودی خب

[Saghia]

@sania-Andiravan میگم حوزه نهاییه یا زدم جاده خاکی؟
خوبم تو چطوری ؟
سلامتی ،یه نمور سر درد گرفتم باس بخوابم

[Infinitie. A]

رویا خانم از یه پیرمرد شکننده، ترسید و فرار کرد

[M Tg]

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan من خودم شب امتحان شیمی خیلی حالم بد شد بابام اومد بالا سرم گفت ساعت چند میخای بری مدرسه بابا
گفتم توحید در ربوبیت‍️

یا خدااااا
من ترم اول حساسیت ریه ام عود کرد
یعنی سر جلسه خواب بودم خواببب
چرت و پرت می نوشتم تو برگه

اخی
شیمی ی روز بلافاصله بعد دینی بود
وای هی بابام‌میگفت ساعت چند؟
میگفتم توحیییید در ربوبییییت

میشه یه بطری آب برد سر جلسه؟
خیلی خسته بودی خب

اره میشه
اگه اذیت میشی ماسک اضافم ببر
اره خیلی بد بود اونشب با مسکن و ارامش خوابیدم ساعت ۵ صبح
تازه جواب سوالای بعدشم سلول گلوانی بود

[Succinate]

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan میگم حوزه نهاییه یا زدم جاده خاکی؟
خوبم تو چطوری ؟
سلامتی ،یه نمور سر درد گرفتم بای بخوابم

اهاااآره نهایی
خداروشکر که خوبیمنم خوبم مرسی
اوه اوه بخواب که بیشتر نشه

[Saghia]

خیلی اوضاع خیطه:/

[amir ahmadi]

@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

وقتی پس از سالها استقلال ی بازیو درست میبره
واقعنم انقد خوشحالی داره

amir ahmadi نگا دارن به استقلالت چی میگننمیخوای دفاع کنی؟

لنگیهگوناه داره

[Saghia]

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan میگم حوزه نهاییه یا زدم جاده خاکی؟
خوبم تو چطوری ؟
سلامتی ،یه نمور سر درد گرفتم بای بخوابم

اهاااآره نهایی
خداروشکر که خوبیمنم خوبم مرسی
اوه اوه بخواب که بیشتر نشه

ان شاءالله که خوب بگذره
منون ،خداروشکر
اوهوم

[M Tg]

amir ahmadi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

وقتی پس از سالها استقلال ی بازیو درست میبره
واقعنم انقد خوشحالی داره

amir ahmadi نگا دارن به استقلالت چی میگننمیخوای دفاع کنی؟

لنگیهگوناه داره

احوالت دایی؟

[Infinitie. A]

@Saghi-Mortazavi چی شده؟

[Succinate]

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan من خودم شب امتحان شیمی خیلی حالم بد شد بابام اومد بالا سرم گفت ساعت چند میخای بری مدرسه بابا
گفتم توحید در ربوبیت‍️

یا خدااااا
من ترم اول حساسیت ریه ام عود کرد
یعنی سر جلسه خواب بودم خواببب
چرت و پرت می نوشتم تو برگه

اخی
شیمی ی روز بلافاصله بعد دینی بود
وای هی بابام‌میگفت ساعت چند؟
میگفتم توحیییید در ربوبییییت

میشه یه بطری آب برد سر جلسه؟
خیلی خسته بودی خب

اره میشه
اگه اذیت میشی ماسک اضافم ببر
اره خیلی بد بود اونشب با مسکن و ارامش خوابیدم ساعت ۵ صبح
تازه جواب سوالای بعدشم سلول گلوانی بود

خب خداروشکررر
نه یه شیرکاکائو ببرم فقط
یا خدا خیلی دیر شد که
من جدا شب نمیتونم بیدار بمونم حیف

از شیمی نهایی هم میترسم