هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
-
@امیرمسعود-جعفری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@danial-hosseiny
از همون ابتدا تا اون انتها این آموزش پرورش ایران مشکل دارهاز همون ابتدا تا انتها این ایران مشکل داره
بهتر شد... -
@امیرمسعود-جعفری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@danial-hosseiny
از همون ابتدا تا اون انتها این آموزش پرورش ایران مشکل دارهاز همون ابتدا تا انتها این ایران مشکل داره
بهتر شد... -
ادم نمیتونه همهی چیزای دور و برشو درست کنه تا بعدا بتونه خوشحال زندگی کنه. چون هر آجری که رو آجر میذاری یکی دیگه از یه طرف دیگه فرو میریزه، هر رشته ای که میبافی رشتهای از یه طرف دیگه گسسته میشه، هر نقشی که میزنی نقش دیگهای پشت سرت پاک میشه. باید میدونستم که زندگی کنار همه این کجها و فرو ریختنیها و سستها و گسستهها و فانیها، خوشحال بودنه.
اما هنوز آجر رو آجر میذارم... -
تازمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست،بجز شب هایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است گر این شهر مسلمان دارد
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی،بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی
من به تو،او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
من از آن روز که در بند توام فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد -
Lams.mp3
Ho3ein - Khabe Rahat [128].mp3
http://www.coca.ir/wp-content/uploads/2019/04/babel-music.mp3
هیچ وقت نتونستم احساسات عمیقمو با کلمات بیان کنم..!
ولی این سه تا الان خیلی خوبه میتونن حالمو توصیف کنن(:
گذاشتم اینجا ک بمونه..بعدنا ک میام نگا کنم ببینم حالِ این روزام چطور بوده- لطفا ب این پستم ریپلی نزنین(:
گنجشک ترین آدم او من شده بودم
او دغدغه اش بود مرا باز بگیرد
حرصش که در آمد بدنم خون جگر شد
من سیب شدم بلکه مرا گاز بگیرد
می آمد و می دید مرا مثل دو تا دوست
من را به دلش یک سره نزدیک نمیکرد
در جوخه ی اعدام من بی همه چیزش
می آمد و پا می شد و شلیک نمیکرد
فک کنم دارم مسیرو اشتباه میرم
اینجا کجاست؟!
قرار نبود این شکلی باشه
قرار نبود حالم از روزام به هم بخوره
قرار نبود نتونم به چشای خودم تو آینه خیره شم
یه مدتیه ک دلم میخواد لز راهی ک رفتم برگردم
دلم میخواد برگردم به یه سال پیش
نه...عقب تر...دوسال...سه سال...پنج سال
دلم میخواد برگردم به ده سال پیشم و یه روز که منِ ده سال پیشم از خواب بیدار میشه و تو آینه به خودش نگاه میکنه بهش خیره شم و بگم نه! عزیزم...دنیا به اون قشنگی ای که فک میکنی نیست...آدما خوب نیستن...همه شون بَدَن مگه اینکه خلافش ثابت شه اونم اگه یه وقتی دیدی خلافش ثابت نشد بدون یارو زرنگه و بلده چجوری دروغ بگه...هع...دلم میخواد از تو آینه بهش خیره شم و بگم اما نترس من هستم هربار که زخمی شی هستم...هر بار که دلت بگیره هستم...اصلا از بین همه این آدما فقط منم که همیشه پا ب پای دل شکستنات هستم...پا به پای گریه کردنات هستم...وقتی تو خلوت خودت پتو رو میپیچی دورت و به صدای بارون برف...مگه برف صدا داره؟! هوم؟ آره صدا داره دونه های برف دونه های سفید و سبک برف هزارتا فریادن که دستاشونو محکم گذاشتن رو دهنشون که مبادا خلوت سرد زمستونی رو پریشون کنن...وقتی تو خلوت زمستونی خودت پتو رو دورت میپیچی و به صدای بارون به صدای دونه های برف گوش میدی من زل میزنم به بیرون پنجره و با انگشتام رو بخار شیشه مینویسم نترس..میدونم قراره بشکنی...قراره هزار بار بشکنی پشت هم..کسی قرار نیست دلش برات بسوزه...چون آدما فقط آدمن نه فرشته هایی که تو ذهنت ساختی...آدما دروغ میگن هزار مدل کثافط کاری در میارن فقط واسه اینکه به اون چیزی که میخوان برسن...براشون مهم نیست رو نعش قلب تو پا بذارن و حس قشنگتو زیر پوتینای گلیشون له کنن..آدما رذلن..عوضین..قراره دلت بشکنه..من بهت دروغ نمیگم...حتی دروغای رنگی و شاد...من اینجام که اون حقیقت لعنتی رو بکوبم تو صورتت و از خواب بیدارت کنم...تکونت بدم و زیرگوشت فریاد بزنم پاشو..پاشو احمق پاشو ببین دارن تیکه تیکه قلبتو از میون دستات میکنن دونه دونه خیالای قشنگتو به گند میکشن..دلم میخواد زیر گوشت فریاد بزنم..پاشو...برو پنجره رو باز کن و فریاد بزن جوری که سکوت این منظره ی زمستونی بشکنه جوری که دلم قرص شه راحت له نمیشی..جوری که خیالم راحت شه نمیشه تورو راحت زمین زد...شکست..اما میدونم قراره بشکنی...من اون ده سالو زندگی کردم...مچاله شدنتو تو خودت دیدم...تو خودم هزار بار شکستم..پاشدم و تیکه هامو جمع کردم و دوباره کنار هم چیدم..جوری دوباره قلب هزار پاره مو رفو کردم که اگه بدمش دست کسی تو ذوقش نخوره...حالا ولی برمیگردم به پشت سرم نگاه میکنم..میبینم کم گذاشتم..ن برا بقیه..برا خودم!..من یه دل شیر خوش بودن به خودم بدهکارم..من به خودم هزار تا بغل و مهربونی بدهکارم..تو خودم پنهون شدم با یه لبخند غمگین که انگار داره بهم فحش میده...اما وقتی عصبانیم از خودم بلد نیستم داد بزنم به خودم فحش بدم و حقمو از خودم بگیرم..من همیشه با خودم ظالم بودم...آره من با خودم عوضی بودم...خیلی بیشتر از با تو...من به خودم خیانت کردم...هربار که شکستم و بعدش یقه ی هیچ کیو نگرفتم به خودم خیانت کردم...هر بار که کل قلبمو خرج یکی دیگه کردم و اهمیت ندادم چقد دلش برام میزنه..کجای زندگیشم..هربار که این کارا رو کردم به خودم خیانت کردم...من همیشه حضور داشتم و لبریز بودم از دلواپسی برای بقیه..نه خودم!..من عوضیِ زندگی خودم بودم..هستم..به خودم بد کردم..هر بار که اوفتادم بالاسر خودم واستادم و داد زدم..پاشو..بچه بازی در نیار دنیا که به آخر نرسیده..پاشو این ادا اصولا چیه..جمع کن خودتو...حتی فرصت ندادم زخمام خوب شه..همه ش طلب کار بودم از خودم و به خودم سخت گرفتم...چون فکر میکردم باید کمک کنم...باید بجنگم برای حفظ کردن چیزی که بقیه راحت دورش انداختن..من جنگیدن بلد بودم..کم نیووردن...اما نذاشتم اون ترکای عمیق دلم هیچ وقت خوب شه..اونوقت اون ناامیدی ای که تو دلم ریشه کرد که پس کی قراره یکی حواسش به من باشه...اینجا کجاست؟! قرار نبود این شکلی باشه...قرار نبود حالم از روزام به هم بخوره...قرار نبود نتونم به چشای خودم تو آینه خیره شم...قرار نبود روزام بوی دود و خاکستر بگیره وقتی بهشون نگاه میکنم ببینم نمیشه هیچیو از تو این خرابه بیرون کشید...قرار نبود حس کنم زیر آوار موندم...قرار نبود مثه دونه های برف دو دستی جلو دهنمو بگیرم و اشکامو پنهون کنم...حالا اما اینجام تو خرابه هایی که برام ساختن...هر بار که شکستم و شکستنم تیکه تیکه ریختم تو خودمو حالا میون همون تیکه های پرحسرت تو خودم غرق شدم..آره...حقمه..حقمه...حقته..تویی که فکر میکردی آدما لیاقت مهربونی و لبخند و توجه کردنو دارن...حقته که از بالای خیالای مسخره ت با مغز بخوری زمین و ببینی آدمی زادو جون به جونش کنی یه جور جونوره پستِ حقیره که از آزار دیدن بقیه لذت میبره..تو ی عمر خودتو گول زدی..آره..گول زدم که هر جونور مریضی که پیداش میکنم با بقیه فرق داره..نداره...ینی هیچ وقت نداشته...همه شون شبیه هم بودن...دروغاشون کثافط کاریاشون...خودخواهیاشون همه درد و مرضشون یکی بوده...از قصه ساختن خوششون میومد اما قصه ای که خودشون نقش اولش باشن و بقیه فقط حاشیه باشن...و تو و من همیشه جزو بقیه بودیم...حتی تو زندگی خودمون...چون تو به همه غیر خودت اهمیت دادی...چرا؟! چرا خودتو انقدر آسون ندیده گرفتی؟! انقدر بیخیالی؟! بیخیال به دردای خودت...زخمای خودت...مگه تو احساس نداری؟! گریه ت نمیگیره..مگه تو آدم نیستی؟! تو خلوتت قلبت تو خودت مچاله نمیشه...مگه تو شبا وقتی تو تاریکی چشاتو رو هم میذاری و خوابت نمیبره به تک تک وقتایی که یکیو باور کردی و اون تورو بازی داد فک نمیکنی و از سادگی خودت عصبانی نمیشی؟! چجوریه؟! چجوریه که بلدی از خودت فقط خودت عصبانی شی اما از بقیه نه! دلم میخواد برات یه بار...فقط یه بار بقیه باشم..اونی باشم که میبخشیش..اونی باشم که بخاطرش از همه ی عالم میگذری...دلم میخواد یه بار پاشی از جات و بخاطر من پرده هارو بزنی کنار...بخاطر من پنجره رو واکنی که هوای پر دروغ اینجا هوای مونده و کثیف اینجا عوض شه...دلم میخواد یه بار حس کنم برات مهمم اونقدری که واسه خاطر من توروی همه واستی..اونقدری که به همه پشت میکنی فقط واسه من..اینو بهم بدهکاری...من همیشه پشتت بودم هیچ وقت تنهات نذاشتم تو غصه ها مشکلات همیشه شونه ت بودم...تکیه گاهت شدم...همیشه جمعت کردم...بهم بدهکاری این حقمه که این بار تو از زیر این خراب شده ها پاشی...همه چیو از سر راه بزنی کنار و صاف بیای بالاسر من دستتو دراز کنی دستمو بگیری بلندم کنی بگی بریم..من هزار بار بیشتر تا ته جهنم باهات اومدم...تا ته جهنم باهات موندم...تا ته جهنمی که ساختن برات و ساختی برا خودت...یه بار سر اون اسلحه رو سمت من نگیر..یه بار...چاقوتو تا دسته تو سینه ی من فرو نکن یه بار...یه بار زورت فقط به من نرسه...یه بار..دلم میخواد برگردم به ده سال پیشمو از خواب که بیدار شدی بهت بگم قراره خیلی بیوفتی...قراره خیلی اذیت شی...دروغ بشنوی...خیانت ببینی...قراره تو جمع شلوغ آدما تنها باشی...قراره روز تولدت بد بغض کنی...قراره وقت سال نو تو سرت پر سوال شه که اصلا مهمه امسال چجوری شروع شه؟! قراره تو بارون تو برف بهار پاییز توی گرمای تابستون یهو زل بزنی به یه نقطه و تو فکرات گم شی اما قرار نیست تموم شی...قرار نیست تموم شم...من هنوز به قصه مون امید دارم...باور دارم..من هنوز فکر میکنم تو..تویی که جنگیدن بلدی..سهمت از دنیا بیشتر از این حرفاست...من فک میکنم کسایی مثه تو مثه ما قراره برنده باشن اما ن خیلی راحت...قراره بعد کلی سختی لبخند بزنن میخوام بهت بگم یادت نره خندیدن نذار حتی یاد منم بره..مرتب یادم بنداز...یاد خودت..یاد من..یاد بقیه آدما..سختن...حتی خودشونم خودشونو نمیشناسن...قرار نیست شناخنشونم آسون باشه حق داریم بترسیم ازشون اما حق نداریم وقتی اشتباه کردیم با خودمون قهر کنیم...حق نداریم خودمونو نبخشیم..حق نداریم با اونی که تو آینه ست دشمن شیم..حق نداریم بهش لبخند نزنیم..میدونم تلخم...میدونم...برای تو که خیلی شیرینه..حتی نگاهت به همه..اما حق بده..همیشه همه ی دنیات سر من خراب شده...همیشه همه ی دنیای کوفتیت سر من خراب شده...تنم زخمیه..فقط فرصت میخوام پاشم..زخمامو ببندم اونوقت بازم لبخندمو پیدا میکنم..چون میدونی..من پاش بیوفته بازم باهات تا ته جهنم میام..اینو مطمئن باش..
|آریانفر|- سوی بی نهایت و فراتر از آن
خداحافظ همگی
-
@امیرمسعود-جعفری ۵ دقیقه تنفس
-
@Narjes-Hashemi
@ida-shateri
@Saghi-Mortazavi
@kosar-mottaghi
@kosar-mortazavi
Kosar A003
@Miss-Joker
@mitra-ism-rahmani
Sara_R
@roghayeh-eftekhari
romisa
Gharibe Gomnam
@m-naghavi
M Tg
نازنین جمالی 0
Maryam Nateghi
Tragic Girl
mahla bpz
@zahra-zahraii
@Felli
@F-Seif-0
@ftm-montazeri
0-0ftm
Sharllot
Yegane Dehqan
خانومِ_دوست_داشتنی
@Zahra-Hamrang
@سمیه-صادقلو
mahsaaa rezaeee
maryam111
معصومه منشن نشدی
روزتون مبارک باشه دخترای گل
یکمی دیر شد ولی دیگه مبارکه
اگر کسی جا موند ببخشید واقعا ذهنم یاری نکرد هر چقدر فکر کردم@sania-Andiravan
خو الان یعنی منم باید به تو تبریک بگم؟!
روزِ خودتم مبارک
نلغزی:|
به روح داروین اونروز، روز دختر بود چرا من باز باید تبریک بگم؟! -
@امیرمسعود-جعفری ۵ دقیقه تنفس
-
تو جذابیت فیلم و کتابو زمان امتحانا فقط کشف میکنی:|
-
@امیرمسعود-جعفری دیگه کارو زندگی داریم وقت نیست ما دست پایینش رو گرفتیم.
-
@امیرمسعود-جعفری دیگه کارو زندگی داریم وقت نیست ما دست پایینش رو گرفتیم.
-
@Narjes-Hashemi
@ida-shateri
@Saghi-Mortazavi
@kosar-mottaghi
@kosar-mortazavi
Kosar A003
@Miss-Joker
@mitra-ism-rahmani
Sara_R
@roghayeh-eftekhari
romisa
Gharibe Gomnam
@m-naghavi
M Tg
نازنین جمالی 0
Maryam Nateghi
Tragic Girl
mahla bpz
@zahra-zahraii
@Felli
@F-Seif-0
@ftm-montazeri
0-0ftm
Sharllot
Yegane Dehqan
خانومِ_دوست_داشتنی
@Zahra-Hamrang
@سمیه-صادقلو
mahsaaa rezaeee
maryam111
معصومه منشن نشدی
روزتون مبارک باشه دخترای گل
یکمی دیر شد ولی دیگه مبارکه
اگر کسی جا موند ببخشید واقعا ذهنم یاری نکرد هر چقدر فکر کردم