هرچی تودلته بریز بیرون۶

[اهورا]

بلاخره نرمال شدم ‍️

[MohsenTaheri]

از پشت شیشه فر
نگام میکرد بر و بر

[lO_Ol]

MohsenTaheri
آها فک کردم دارید شیرینی میپزید جدی
چن روزه اینجا بحث آشپزی رونق داره

[Galadriel]

پسرا دیدن ما دخترا اشپزی بلد نیستیم خودشون رفتن تو کارش

[Saghia]

ریپلای
صرفنظر
ریپلای
صرفنظر

[MohsenTaheri]

@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

MohsenTaheri
آها فک کردم دارید شیرینی میپزید جدی
چن روزه اینجا بحث آشپزی رونق داره

ن ن...
هر وخت دلوم شیرینی خواست میرم قنادی میخرو...

[lO_Ol]

MohsenTaheri
منطقیه

[MohsenTaheri]

@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

پسرا دیدن ما دخترا اشپزی بلد نیستیم خودشون رفتن تو کارش

ب نکته باریکی اشاره کردی

[Galadriel]

ولی من میدونستم بعد اون اتفاق هیچی مث قبل نمیشه

[MohsenTaheri]

زندگی
پختن کیک سیب است
کار دشواری نیست...
حاصل ساده ترررین ترکیب است...

[MohsenTaheri]

@Soniaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

MohsenTaheri
منطقیه

بیشتر منطقییه...

[MohsenTaheri]

@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

ولی من میدونستم بعد اون اتفاق هیچی مث قبل نمیشه

بیخیالش... بالاخره ی روز رها میشی...
مثل من...
من هودم ی روز رها بودم الان محسنم

[Hamid.s]

حسین نعمتی
معافیت تحصیلی مدارج بالاتر
بزن
اینو از کافی نت پرسیدم گفت

[Galadriel]

MohsenTaheri
ننوووو موشولااااا نوم‌خدا نمک داری
اسپند دود کن‌چش نخوری

[MohsenTaheri]

@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

MohsenTaheri
ننوووو موشولااااا نوم‌خدا نمک داری
اسپند دود کن‌چش نخوری

چشم جناب سروان...

[Saghia]

ای بابا حالا اگه وصل شد ،تف توت ://////

[MohsenTaheri]

ی جوک بگم...
ی روز داشتم میرفتم ب طرف سلف دانشگاه...
دوتا دانشجو دیدم سازاشون پشت سرشون بود...
از کنارشون ک رد شدم گفتم داداش این چیه رو کولتون...؟
اسنایپره؟؟؟
بعد چن قدم دور شدن ازم ...
یکیشون برگشت گفت: داداش پینوکیو آدم شد تو نشدی هنوززز...
بخندید شرمنده نشم...

[Saghia]

MohsenTaheri جدی بامزه بود

[MohsenTaheri]

@Señorita در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

MohsenTaheri جدی بامزه بود

جدی جدی ؟؟؟
خوشحال شودم...
من کلن مسئولم تو سلف پرسنل کم دارن...
هر روز ک دوغ میدن کنار غذا یا زیتون اینقدر دستو دل بازم ب همشون دوتا دوغ میدم زیتون ک اوووه...
یا مثلن دو تا قاشق بشون میدن...
ی روزم منو گذاشتن سر قابلمه برنج اینقدر زیاد میریختم هر ی ربع قابلمه ب اون بزرگی تموم میشد داد میزدم حاجی تموم شد برنجااا دوباره بیارید...
بعدش دیگه منو از اونجا برداشتنم

[Galadriel]

چرا توییترمو حذف کردم واقعا
اه