|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Sachli باشه همراش نیتروژن هم میدم، بس که سخاوتمندم
-
بدان مَثَل که شب آبستن است روز از تو
ستاره می‌شِمُرَم تا که شب چه زاید باز
️ -
آنلاین شدن هیچکس اینجوری بهم تپش قلب نمیده
-
چرا یهو بهم برق وصل میکنن چته اروم باش
-
··• خدایا رسیدن به آنچه آرزومندیم را برای ما آسان کن
··• اللهُمَّ یَسِّر لَنا بُلوغَ ما نَتَمَنّی -
Abnormal در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
شب تولدمه
نمیخای کنار دخترت باشی؟ :)))
نمیخای بهش تبریک بگی یا هنوزم غرورت نمیذاره ؟:)))با تاخیر
تولد مبروک
-
این سوال چرت چیه.
اگه نبود چی بود این همه نوشتن و خوندن -
حالا هم اف شو منو بزار تو خماری
-
romisa مشخصه
عخییییی....میگذره خوب میشین
دلوخ میگم خوب بشو بودین تاحالا میشدین...
ولی خلاصه درست میشه..اگه نشدم امیدوار باش که بشه
همکلاسی بد درد بی درمونه الان چی بگم خبمهشید حسن زاده 0 حالا همشونم افتضاح نیستن بنده خداها
-
romisa توهم توبیوت بزن جواهری درقصر
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
romisa توهم توبیوت بزن جواهری درقصر
اخ خیلی فیلمشو دوس داشتم
-
romisa آخ آخ دقیقا
کسایی که جلوت خوب نقش بازی میکنن بعد یهو یه اتفاقی که میافته اصلا شک نمی کنی که اونا بوده باشن بعد که گند ماجرا در میاد میفهمی اونا بودن بلا نسبت شما آدم از نفهمی خودش بیشتر عصبی میشه@nazanin-mirzai در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
romisa آخ آخ دقیقا
کسایی که جلوت خوب نقش بازی میکنن بعد یهو یه اتفاقی که میافته اصلا شک نمی کنی که اونا بوده باشن بعد که گند ماجرا در میاد میفهمی اونا بودن بلا نسبت شما آدم از نفهمی خودش بیشتر عصبی میشههی
ترجیح میدم ب پستم آدمای بد بخوره
تا آدمای خوبی ک تهش توزرد از آب درمیان. -
آسِمان آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
کاش الان بودین و مثه قدیما
اینجا ازون بحثای جذاب راه مینداختین
ک بعدش عذاب وجدان جا موندن از برنامه خفمون میکرد:|
romisa
@Dr-agon
_F_SSU_
_____
Acola
@D-fateme-r
ali soltani
@M-ba78
@Amir-Bernousi
ققنوس
Brilliant
اکالیپتوس
@M-an
dlrm
و خیلیای دیگه که آیدیشونو پیدا نمیکنمجاشون خالی
-
اونجایی که محمود درویش میگه:
"احساس میکنم مدتی است که
با چیزی بیش از توانم درگیر بوده‌ام" -
دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکاراکشتیشکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز
باشد که باز بینم دیدار آشنا رادهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارادر حلقهٔ گل و مُل خوش خواند دوش بلبل
هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکاراای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت
روزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا راآسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارادر کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا راآن تلخ‌وَش که صوفی ام‌ُّالخَبائِثَش خواند
اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذاراهنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا راسرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خاراآیینهٔ سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک داراخوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا راحافظ به خود نپوشید این خرقهٔ مِی‌ْآلود
ای شیخ پاک‌دامن معذور دار ما را
