هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
%(#10f000)[زندگی] ، %(#ff0000)[عشق] ، %(#000000)[اسارت] همه بی معنا بود ! .... -
@Hamed-s وقت نزار واسه خوندن پستم
نوشتم که نشانک بزنم
ولی خیلی حالمو خوب کرد دمت گرمواییییییییییی
فوتبال دستی با پسر خالهم بازی میکردیم
آخ لعنتی شیطونک ها🥺
هرکی بیشتر شار داشت انگار ثروت همه ی دنیا مال اون بود
یادش به خیر یه بار شامپو واسه داداشم خریده بودیم توش چنتا شار بود پسر عموم داشت براشون نقشه میکشید که ازم بگیرتشون
دومیتو با داداشم بازی میکردیم
شطرنج هم با بابام ولی هیچ وقت ماهر نشدم توش
این دستگاه بازیا اخیییییییی پسر خالهم داشتش یادش به خیر🥲
این بشقاب و توپ چسبونک رو هم تو کوچه بازی میکردیم
کارت بازییییییییهمیشه روشون عکس فوتبالیست یا ماشین بود
با اون تفنگا هم کلی رو مخ مامان بابا هم بودیم
وای لعنتی اون سرویس قابلمه رو دقیقا خودشو من داشتم🥲 از اردبیل خریده بودیمش یادش به خیر
تازگیا چند وقت بود یاد اون دوتا توپ که با یه نخ به هم وصل شدن افتاده بودم، ولی هرکی سرعت تر به هم میکوبید خفن تر بودصداش هنوز تو گوشمه ( تَق تَق تَق)
تفنگ های آب پاش و ماشین برقی ها هم که به سرعت نور خراب میشدن
خانه بازی ها فوق العاده بودن . اون توپ ها و میله های اهنربایی رو هنوز داریم🥺
وای خدا خونه ی عروسکیبا باربی ها و وسایل توش چه زندگی ای میکردیم🥲
( همیشه تو حوض اون خونه آب میریختم و بعد اون آبم میریخت رو فرش
)
اون چراغ هایی که پرواز میکردن و میچرخیدنم تو شب دنیایی بودا
وایییی اون مردعنکبوتی چسبناک بعد کهنه شدن چقد چندش میشدن کلی خاک و مو و ات و اشغال بهشون میچسبید
پسر خالهم هر بار با آدامس برقی گولم میزد و منم هربار برق میگرفت🥲
طناب و خمیر بازی و لیزر هم که جزو وسایل خفن و باحال اون زمان بودحکم آیفون امروزی رو داشت لیزر
-
سر درد ،بدن درد ،گلو درد ،تب و لرز
از ۲۴ ساعت امروز فک کنم ۱۷ ,۱۸ ساعتش رو خوابیدم فقط
خیلی این مریضی جدید بدههههلطفا مراقب خودتون باشید
پرستو بابایی ایشالا زود زود خوب میشی
سلامتیت از همه چیز مهم تره پس خوب خوب استراحت کن -
amir ahmadi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اینکه تو تاپیکای مذهبی حرف سیاسی زده میشه و پاک نمیشه هم جالبه
مگه نمیدونی مردم و مملکت ما دین و سیاستو قاطی میکنن و سواستفاده هم میکنن اکثرا از دین
@m-hmt
دین از سیاست جدا نیست -
بچه ها چرا تو ویندوز وقتی به وی پی ان وصل میشیم گوگل بالا نمیاد
mohammadhassan
ببخشید امکانش هست راهنمایی کنید من رو
ممنون@Farzam-Yousefi سلام
سوالتون مثل اینه که بپرسید چرا من مریض هستم.
گوگل رو باز کنید و اگر اروری دریافت میکنید اون رو اسکرین بگیرید و بذارید -
میشه 20 تا حقیقت جدید نوشت من کلا نصف داستانام تغییر کرده
-
-
-
@Hamed-s وقت نزار واسه خوندن پستم
نوشتم که نشانک بزنم
ولی خیلی حالمو خوب کرد دمت گرمواییییییییییی
فوتبال دستی با پسر خالهم بازی میکردیم
آخ لعنتی شیطونک ها🥺
هرکی بیشتر شار داشت انگار ثروت همه ی دنیا مال اون بود
یادش به خیر یه بار شامپو واسه داداشم خریده بودیم توش چنتا شار بود پسر عموم داشت براشون نقشه میکشید که ازم بگیرتشون
دومیتو با داداشم بازی میکردیم
شطرنج هم با بابام ولی هیچ وقت ماهر نشدم توش
این دستگاه بازیا اخیییییییی پسر خالهم داشتش یادش به خیر🥲
این بشقاب و توپ چسبونک رو هم تو کوچه بازی میکردیم
کارت بازییییییییهمیشه روشون عکس فوتبالیست یا ماشین بود
با اون تفنگا هم کلی رو مخ مامان بابا هم بودیم
وای لعنتی اون سرویس قابلمه رو دقیقا خودشو من داشتم🥲 از اردبیل خریده بودیمش یادش به خیر
تازگیا چند وقت بود یاد اون دوتا توپ که با یه نخ به هم وصل شدن افتاده بودم، ولی هرکی سرعت تر به هم میکوبید خفن تر بودصداش هنوز تو گوشمه ( تَق تَق تَق)
تفنگ های آب پاش و ماشین برقی ها هم که به سرعت نور خراب میشدن
خانه بازی ها فوق العاده بودن . اون توپ ها و میله های اهنربایی رو هنوز داریم🥺
وای خدا خونه ی عروسکیبا باربی ها و وسایل توش چه زندگی ای میکردیم🥲
( همیشه تو حوض اون خونه آب میریختم و بعد اون آبم میریخت رو فرش
)
اون چراغ هایی که پرواز میکردن و میچرخیدنم تو شب دنیایی بودا
وایییی اون مردعنکبوتی چسبناک بعد کهنه شدن چقد چندش میشدن کلی خاک و مو و ات و اشغال بهشون میچسبید
پسر خالهم هر بار با آدامس برقی گولم میزد و منم هربار برق میگرفت🥲
طناب و خمیر بازی و لیزر هم که جزو وسایل خفن و باحال اون زمان بودحکم آیفون امروزی رو داشت لیزر
@Zahra-Hamrang
یادش بخیر چه زود گذشت🥲🥲
چرا نخونم همشو خوندم 🥲