|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
این حق نبوده درسته ازش خیلی کم استفاده می کردم یا میشه گفت 99 درصد نمی کردم
ولی حالا نمیشه گرفتش تو دست از کنارش می ریزه.
واقعااااان که خوده پروییی هستی تو
-
آرگو نصب کردم کمک لازم اس :|
-
باورم نمیشه وصل شد:|
-
گوشه کتابش غلط گیری ریختم
سفیدم بودحالا تهدید می کنه یکی کتبام خودکار می کشه
جرعت داری سمت شیمی هام بیا.
زندگی تو سیاه می منم همه چیزتو نابود می کنم تمام کتاب و دفتر هاتوبقیقه کتابام خیلی مهم نیس
-
به به بعد از مدت ها تودلی
-
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تورا می‌بوسند، در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند...!- فروغ فرخزاد
ی بخشی از ایدولوژی من از زندگی همین چند جمله اس
-
@Farzam-Yousefi این از اشعار خیامه. چون دقیقا همون حرف و افکار خیام رو داره میگه
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نآیند دگراین شعر خیام ۹۵ درصد همینی هست که شما فرستادید
اینکه خیام از آمدن به این دنیا گله داره و میگه که نه آمدنم و نه رفتنم در اختیار خودم نیست و اختیاری بابت آمدن در دنیا نداشتم
Matin Mousavi 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Farzam-Yousefi این از اشعار خیامه. چون دقیقا همون حرف و افکار خیام رو داره میگه
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نآیند دگراین شعر خیام ۹۵ درصد همینی هست که شما فرستادید
اینکه خیام از آمدن به این دنیا گله داره و میگه که نه آمدنم و نه رفتنم در اختیار خودم نیست و اختیاری بابت آمدن در دنیا نداشتم
خیلی ممنون از اینکه به سوالم جواب دادین
چون معلمم یه حرفی زد ذهنم رو درگیر کرد در موردش الان اوکی شدم -
این پست پاک شده!
-
بالاخره هر کی طاووس خواهد جور هندوستان کشد..🥲
-
Matin Mousavi 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Farzam-Yousefi این از اشعار خیامه. چون دقیقا همون حرف و افکار خیام رو داره میگه
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نآیند دگراین شعر خیام ۹۵ درصد همینی هست که شما فرستادید
اینکه خیام از آمدن به این دنیا گله داره و میگه که نه آمدنم و نه رفتنم در اختیار خودم نیست و اختیاری بابت آمدن در دنیا نداشتم
خیلی ممنون از اینکه به سوالم جواب دادین
چون معلمم یه حرفی زد ذهنم رو درگیر کرد در موردش الان اوکی شدم@Farzam-Yousefi خواهش میکنم
-
آن شب را به خاطرآور
ان شب صبح فام، شبی که روشنایی اش چشم را خیره میکرد
نه، شب نبود...
روز ترین شب عمرم در کنار تنها تسکین دردهایم
هم او که مرا با خود به سرزمینی ناشناخته برد
هم او که همانند قیس مجنون مرا به وادی کوه و بیابان کشید
آری، او بود و من بودم، شب بود و روز بود
آسمان پر از خورشید و ستاره
همه بودند و من و او نیز......
️️️️️ح.کاشانی
-
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که تورا می‌بوسند، در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند...!- فروغ فرخزاد
ی بخشی از ایدولوژی من از زندگی همین چند جمله اس
-
اگه میتونستم روز جمعه رو از تقویم و زندگی دانشجوی خوابگاهی حذف میکردم
-
خانوم چه ترسناک
-
-
حس میکنم خودشی
