هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
امشب انقدری گریه کردم
که فردا همه میفهمن تو خونه
دو ساعت گریه کردم
ولی حسم میگه که دیگه تمومه
حالا مامانی بیا لالایی بخون مامان
بیا مامانم
لالای لای لای عزیزوم
بیا که اخریشه مامان -
دوست داشتم یه روزی وقتی به امروز میرسم ، بگم مامان نفر تموم شد بازم به هدفم رسیدم
اما هر بار میرسم خونه یه قدم دیگه دور میفتم
و این یعنی مرگ تدریجی من ......
میدونی ....شیرین ترین لحظه زندگی من یعنی استفاده از همین ثانیه ای که گذشت!!!! ..............
-
آی دل اِی دل........
ای خدا ایییی حبیب .......
آی امان........لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد وباران را چه شد....
ای دل ای دل ،آی دل چه شد؟.............
شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار ....
مهربانی کی سرآمد؟
شهریاران را چه شد؟.......صد هزاران گل شکفت
بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش امد
هزاران را چه شد..................یاری اندر کس نمیبینم
یاران را چه شد.......... -
خب
نمیخوام ناشکری کنم ها
ولی وجود یه خواهر یا برادر بزرگتر الان درکنارم خیلی حس میشد یعنی اصلا مهم هم نبود متاهل باشه دانشجو باشه
فقط خواهر یا برادر خوبی باشه که بهش حتی زنگ بزنم...
باهم حرف بزنیم حتی همین الان...
یا لااقل قبل امتحان باهام حرف بزنه و بهم بگه تو الان امتحان داری و سعی کن به چیزی فکرنکنی...
اگر شماها خواهر یا برادر بزرگتر از خودتون دارین خب؟
برین خیلی خداروشکر کنین البته به شرط اینکه خواهر برادر خوبی باشن
هرچند من این یه دونه کوچولو روهم خیلی دوسش دارم عزیز خواهرشه
ولی حتما حکمتی بوده دیگه -
@AMIR-MJ
شریک من و آیلین نشدی پس
ایلین حیدرزهی