هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
سن بنیم شارکلاریم سن
ت: تو موسیقی منی -
@fatemeh-jk من؟
خودشون تورکن و استاد
.
چند معنی مختلف توی جمله های مختلف داره
مثلا سردی کردن و بد گوارش شدن،،، توضیح علمی با طب سنتی ؛ تغییر طبع لوله گوارش و دهان و تبدیل شدن به سرد و خشک یا همون بلغمی
که نشانه های آن در شدید بودن اسهال ، قار و قور روده ، چرخش و حرکات شدید روده ، تغییر طعم بزاق ،فسرده شدن حرکات جسمانی فرد و...
برای این معنی جملات مترادف ؛هر جمله معنی متفاوتدار ولی بسیار شبیه به هم رو داره
1.قارنیم تورشیب ( شکمم ترشیده )
2.تورشاماخ( مستر ترشیدن ،جسم و جان طبع سرد و خشک گرفته و شوق نداشتن)در معنی دیگر : به معنای ترشیدن و تبدیل به ترشی شدن که میتواند به عنوان اصطلاح هم کاربرد داشته باشد
دیگر: دل سرد شدن از امری و...
البته این موارد فقط برای کاربرد انسان بود ،کاربرد های دیگه هم داره
-
کشور مارو ع رو همون سازمان سنجشش میشد فمید چطوریه
خخخ
اول معنی آزادی رو برین قشنگ متوجه بشین چیه
آزادی ک فقد حجاب نی خب
ملت از درد دلشون میان میگن آزادی آزادی
وگرنه آدم بی حجاب رو هم کسی نمیتونه با حجاب کنه آدم با حجابم کسی نمیتونه بی حجاب کنه تا خودش نخاد -
-
اون جو بهت میگن خانم فلانی
ولی پریروز رفته بودیم یه کارگاه
پسره به دختره میگفت پوست کیکامونو جمع نمیکنی؟
با همین خنده
دلم میخواست پاشم بزنم تو دهنش
مگه خودت چته؟!
یا امروز یه دختر خانمی پشت در بود
هرکار میکرد در باز نمیشد
پسره از ور داد میزد که
هوووی درو کندی!
و بعدش که اون دختر خانم از او یکی در اومدن داخل
به جای عذرخواهی یا حداقل سکوت کردن
خندید!
همین قدر لوس و بی مصرف -
@Farhadd
CpR
فقط همین که براتون متاسفم انسان های بی خرد -
CpR ریتمش خداس
معنیشو که میفهمی خداتر میشه -
اون جو بهت میگن خانم فلانی
ولی پریروز رفته بودیم یه کارگاه
پسره به دختره میگفت پوست کیکامونو جمع نمیکنی؟
با همین خنده
دلم میخواست پاشم بزنم تو دهنش
مگه خودت چته؟!
یا امروز یه دختر خانمی پشت در بود
هرکار میکرد در باز نمیشد
پسره از ور داد میزد که
هوووی درو کندی!
و بعدش که اون دختر خانم از او یکی در اومدن داخل
به جای عذرخواهی یا حداقل سکوت کردن
خندید!
همین قدر لوس و بی مصرفاین پست پاک شده! -
من این مدتی که اومدم دانشگاه
تقریبا تو هیچی خیلی نظر ندادم
چون خودم دارم میگردم دنبال حقیقت...
فهمیدم آیین تقلیدی داشتن(هر آییینی)ضررش از بی آیینی بیشتره
این مدت
هم با بچه مذهبیا و انقلابیا حرف زدم
هم حرفای غیر مذهبیا و ضد انقلابی ها رو شنیدم
نه میخوام توهین کنم نه هیچی
ولی اون برخوردی که بچه مذهبیا باهام داشتن
و احترامی که بهم میزاشتن رو اون ور ندیدم
با یه سری از گروه دومیا اصلا حوصلهی بحث نداشتم...
و فقط ترجیح میدادم طی بحث هایی که با بقیه دارن
من فقط شنونده باشم
چرا؟(:
چون حرفاشون سراسر فحش به اون طرفیاست
آیدی یکی از بچه مذهبیای دانشگاه رو پیدا کردم و ناشناس ازش سوالامو میپرسیدم
یک ماه تمام وقت گذاشتن تا یه موضوعی رو بیابم
هنوز هم ادامه میدادن
دیگه خودم خجالت کشیدم از اون همه پیگیری و وقت گذاشتن
صبح کلهی سحر جواب سوالامو میدادن
آخر شب بیدار بودن و جواب میدادن
گاهی من خسته میشدم و میرفتم ولی ایشون هنوز بیدار بودن و جواب میدادن
تو جمع این مدل آدما هستم
صفا و صمیمیت بینشون خیلی قشنگه
احترامی که به هم میزارن
شوخیایی که بی احترامی نیست و همه میخندن نه یه نفر رو سوژه کنن
قضاوت یک طرفه نمیکنم
بچه های اون طرف هم خیلیاشون احترام میزارن به بقیه
من شده سوار اتوبوس شدم
چون چادر داشتم
یه دخترخانمی نشستن کنار شیشه که آفتاب بود
به من گفتن چادر داری گرمته(:
بماند که اصرار کردم نمیخواد ولی مهربونیش قشنگ بود(:
ولی جو اکثریت مذهبیا رو به این ور ترجیح میدم
گروه های فرهنگی که دارن
دختر و پسر قاطیه
تو جو مذهبیا که میری
واقعا حس آرامش داری
ولی شب شعر که بری
نگاه ها اون قدری اذیت کننده هست که دیگه آخرین بارت باشه رفتی...
صرفا چیزایی بود که دیدم
البته که دیدگاه ها و تجربیات متفاوتهزهرا بنده خدا 2 به فلسفه احتیاج داری
-
@Farhadd
CpR
فقط همین که براتون متاسفم انسان های بی خردamir ahmadi
از ما خوبتر هم جایی پیدا میشه مگ؟!
تحمیل نکن ویژگیتو -
اون جو بهت میگن خانم فلانی
ولی پریروز رفته بودیم یه کارگاه
پسره به دختره میگفت پوست کیکامونو جمع نمیکنی؟
با همین خنده
دلم میخواست پاشم بزنم تو دهنش
مگه خودت چته؟!
یا امروز یه دختر خانمی پشت در بود
هرکار میکرد در باز نمیشد
پسره از ور داد میزد که
هوووی درو کندی!
و بعدش که اون دختر خانم از او یکی در اومدن داخل
به جای عذرخواهی یا حداقل سکوت کردن
خندید!
همین قدر لوس و بی مصرفزهرا بنده خدا 2
امان از افرادی که به بهونه خوشمزه بودن هرجور دلشون میخواد بی احترامی میکنن(چه دختر چه پسر)
متاسفانه دانشگاه تعداد زیادی این مدلی داره
اگه هم از شوخی های مسخرشون ناراحت بشی میگن که جنبه نداری
اخه اول معنی جنبه رو بفهم بعد ازش حرف بزن -
Uranium
+++++به شدت حق -
جالبه یکی اینجوری نسبت به ایران فکر میکنه
استاد من که با پولش میتونه دبیرستان یک استانمون که سهله کنکور ریاضی کنکورو یه تنه جا به جا کنه
میره ته شهر تو مدرسه یاد میده به امید بهتر کردن ایرانعجیبهه خیلی عجیبه
واقعا دامنه نظرات هم R عه -
اون جو بهت میگن خانم فلانی
ولی پریروز رفته بودیم یه کارگاه
پسره به دختره میگفت پوست کیکامونو جمع نمیکنی؟
با همین خنده
دلم میخواست پاشم بزنم تو دهنش
مگه خودت چته؟!
یا امروز یه دختر خانمی پشت در بود
هرکار میکرد در باز نمیشد
پسره از ور داد میزد که
هوووی درو کندی!
و بعدش که اون دختر خانم از او یکی در اومدن داخل
به جای عذرخواهی یا حداقل سکوت کردن
خندید!
همین قدر لوس و بی مصرفزهرا بنده خدا 2 آدم خودش برا خودش شخصیت درست میکنه
ب جمع مذهبی و غیرمذهبی ربطی نداره عزیز -
یکی از استادامون که خیلی کشورای دیگه رفته و یه دوره از تحصیلشم آلمان بوده میگفت کشور ما مقتدر مظلومه
میگفت وقتی میری تازه میفهمی چخبره
همین ادم قصد داره کمک کنه برای مهاجرت به بچهایی که استعداد دارن و میخوان بعدا برگردن (اینو گفتم که فک نکنید از قشر و عقیده خاصی هست)Uranium
استاد ما...
واسمون کارگاه پژوهشی میزارن
واسه بچه هایی که میخوان برن
میگفت البته اگه مثل منید که عقیده دارید باید موند و ساخت
قضیه فرق میکنه
میگفت اولی که اومدم اینجا
خیلی هم واسه خودم هم واسه پسرم سخت بوده
ولی اومدم دانشگاه رو دیدم
دلم سوخته
گفتم میمونم و میسازم
میگفت همین کارگاهی که الان شما اومدین نشستین و حالا یه پذیرایی کوچیکی هم میشید
پارسال ما اصلا واسه کمیته تحقیقات یه اتاق نداشتیم
اتاق خودم بوده که بچه ها میخواستن بیان و فقط وایسن جاشون نمیشده...
کارگاه پژوهشی نداشتیم و نمیتونستیم بریم
الان همینکه یه کلاس داریم
یه پذیرایی کوچیک
میتونیم بریم جاهای دیگه و یاد بگیریم
طی این یک سال
پیشرفت خوبیه... -
Uranium
استاد ما...
واسمون کارگاه پژوهشی میزارن
واسه بچه هایی که میخوان برن
میگفت البته اگه مثل منید که عقیده دارید باید موند و ساخت
قضیه فرق میکنه
میگفت اولی که اومدم اینجا
خیلی هم واسه خودم هم واسه پسرم سخت بوده
ولی اومدم دانشگاه رو دیدم
دلم سوخته
گفتم میمونم و میسازم
میگفت همین کارگاهی که الان شما اومدین نشستین و حالا یه پذیرایی کوچیکی هم میشید
پارسال ما اصلا واسه کمیته تحقیقات یه اتاق نداشتیم
اتاق خودم بوده که بچه ها میخواستن بیان و فقط وایسن جاشون نمیشده...
کارگاه پژوهشی نداشتیم و نمیتونستیم بریم
الان همینکه یه کلاس داریم
یه پذیرایی کوچیک
میتونیم بریم جاهای دیگه و یاد بگیریم
طی این یک سال
پیشرفت خوبیه...زهرا بنده خدا 2 عمیقا به همچین ادمایی احترام میذارم
-
خسته ام....
از وادی اول
وادی دوم
وادی سوم
وادی چهارم
وادی پنجم
وادی ششم
و در نهایت وادی هفتم...