هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نمیدونم چه حکایتیه
انگار باید حتما یچیزیو از دست بدی تا به خودت بیای
یعنی ارزشمند ترین وقت هارو به مزخرف ترین کارها تلف کردم
کاش میشد فقط حس سرت به سنگ خوردن رو بگیری ولی تاوانش رو ندی.!
ولی آخرش که چی شاید باید درس میگرفتم و صلاحم بوده
توکلت علی الله... دلخوشی و امیدم این روزا فقط خودتی
وگرنه من بدون تو از هیچی هم تهی ترم فقط خودتی که باعث شدی دووم بیارم -
@mk-mahdi
همه اینایی که میگی درسته ها
ولی درست تو همین نقطه ، همین جایی که آدم به خودش همین حرفارو میزنه به نقطه عطف زندگیش میرسه
خیلی تعیین کنندست بعدازین حرفا خودتم پشت خودتو خالی کنی یا نه.
ببخشید ریپ زدم. -
JuDi ممنون از ریپ
میدونی من دارم به تغییر آدما فکر میکنم
و تنها فرقشون همین تلاشه بود
میدونی غفلت غفلته ولی
بعضی دوران تو زندگی هست که غفلتش چیزایی که لیاقتته رو تغییر میدن ، چیزایی که میتونستی راحت بهشون برسی ولی تو غفلت کردی ... -
بعضی اوقات دیدی داری مثلا بازی میکنی همون اول بازی باگ میخوری و الکی دمیج میخوری و حتی اگه بتونی اوضاع رو درست کنی و برنده بشی هم میگی این من واقعی نبود ، اگه باگ نمیخوردم میتونستم درست بازی کنم خیلی بهتر این حرفا بازی میکردم
الان دقیقا تو یه همچنین بحرانیم...
ولی این بازی نیست واقعیته و نمیدونم آخرش چی میشه
ولی الان داخل مرحله مقایسه با کسایی ام که از اول بازی خوب رفتن جلو باگ نخوردن ، اون باگ دست تو نیست ولی این غفلته چرا و اینکه دست خودت بوده دردش خیلی بیشتره -
حاجی الکی دور و ور زندگیتو تار نکن که غم وجودتو بگیره و دست از تلاش اینم تو روزای سر نوشت ساز اونم تو رشته تو که تو همین روزای باقیمونده میشه نشست بهترین رشته پیش بهترینا
منم نهم بودم از اینا داشتم میشستم از روش میخوندم نمیفهمیدم
چون اون موقع وقتش نبود
مث این میمونه که بری یه به یه بچه ده ساله بگی میدونستی زمان کش میاد؟
و اون بگه یعنی چی یعنی عقربه ساعت بلندتر میشه
کسایی هم که از نهم هشتم به فکر این چیزان یه چیزی تو این مایه هاست
به جز بعضیا که همیشه بودن و خواهند بود
حتی رتبه یک 400 رتبه یک 99 این شکلی نبودن که تو میخوای برگردی عقب اینجوری باشه
خلاصه نا امید نشو
بترکون -
فکر من عجیبه پس؟
من حس میکنم تو متوسطه ی 1 باید خیلی خوب درس خوند اما نه بیش از حدش
متوسطه ی 1 فکر میکنم زمانیه که میشه تو یه زبون به خصوص به یه سطح فوق العاده بالا رسید(از همه لحاظ هاش)
به اضافه ی مثلا زمانیه که یه مهارتی رو خیلی تخصصی تر میشه ادامه داد
نمیدونم -
شاید چون هشتم اونطوری بهم گذشته اینطوری فکر میکنم
حسی که اگه درسمو تو هشتم مچ نباشم کنکور رو نمیشه به جایی رسوند -
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردم
چرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعا@f-nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردمحالا در خصوص مطالعات اینطوری نبودم خصوصا که هشتمم کامل غیر حضوری بود و یه طوری بودم سرش که فقط جواب کجاست؟
اون موقع هنوز عمومیا تو کنکور بودن سر سوالاشون اذیت میشدم یا کلا علوم و هر درسی که میدونستم واسه کنکورم اهمیت داره دنیا واسم سیاه میشد
سال سختی بود واسم هیچوقت یادم نمیرهچرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعامن و Nasrinsani ایشونو همین سال هشتم دبیر علوم اومد تو چت بدون اجازمون بهمون گفت اسماتونو دادم واسه خوارزمی علوم
واقعا ای کاش یه سریایی باشن که بدونی تو یه تایمی از زندگیت چطوری باشی بهتره -
Narges_
من واقعا نمیفهمم چرا انقدر تباه بودم که باید میشستم 24 درس مطالعات رو مث بلبل حفظ میکردم
چرا ی کسی نبود بگه بشین جاش علوم بخون بشین ویدیو های علمی ببین
واقعا@f-nalist ولی بنظر من همین که به فکر درس بودی کافیه
اگه ریاضی و نگارش نبود من هیچ ساعت مطالعه ای غیر شب امتحانا نداشتم ، میدونی یکی از بزرگ ترین چالشای زندگی من این بود واقعا ۱۵ فصل علوم رو نمیشه تازه خرداد برای اولین بار خوند یا من خنگم ؟ یعنی به طرز بدی کاملا شب امتحانی بودم ، ولی خیلی عجیبه چون غیر از علوم همه درسارو ۲۰ میگرفتم خودمم نمیدونم چرا و چجوری ولی ۲ ماه رو فقط میخوندم و تمام دی و خرداد ، ریاضی هم معمولا اصلا احتیاجی به خوندن نداشتم ولی طول ترم کلی مسئله حل میکردم همینجوری الکی از هر جا گیرم میومد میرفتم حل میکردم -
برق یه سمت خوابگاه رفته
بعد همکلاسیم ۲تا گوشی رو آورده اتاق ما بزنه به شارژ
هم اتاقیممیخنده میگه وقتی اومده تو اتاق چراغ قوه گوشیش روشن بوده
خودمم تو سالن دید
میگه داشتیم تو تاریکی شام می خوردیم
کارامونو میکردیم
#اون بچه سمِ و باید شخصیتشو شناخت تا فقط با بردن اسمش خندید
#ناراحت نمیشه و خودشو قبول داره -
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
هاااا جالبه
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
حقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسه
تو چه خبر؟Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
moBn منم که نگفتم من باب غریبه بودنه، اشاره ام به دوتا حالت متفاوت تو یه جملت بود
تازه، جمله بالاییه رو کلا جمع گفتم/ کلا این مدت رو زیاد بهم سخت نگیر تا وقتی کنکورا تموم میشه
هاااا جالبه
اصلا هم جالب نیست
خبرکه درگیری، زندگی نگرانی
نگرانی های عادی یا نگرانی های غیر عادی؟(و خب قطعا امیدوارم که دومی نباشه)
حقیقتا تنها خبری که ندارم خبرای مربوط به درسهکنکوری محسوب میشی دیگه؟
تو چه خبر؟
مننننننننن خبرای جالبی دارم
مثلا اینکه با نوشیدن آب، تازگیا بیشتر لذت میبرم
یا اینکه توان دویدن بیشتر از اندازه یه پادری رو ندارم
و اینکه مدت تقریبا زیادیه که از خونه بیرون نرفتم
و جالبتر اینکه چاق هم نشدم(اینجا میتونی فشار بخوری)
همینا تقریبا -
من آدم خوبی نیستم ولی سعی کردم باشم
درسته باورهای قشنگی دارم
و خیلی چیزای خوبی تو زندگی برام ارزشمندن
اما واقعا اینکه چقدر تلاش کردم و بهشون رسیدم رو فقط خدا میدونه. حرفم اینه که اگه ایرادی هست از خودمه نه از باورام.
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
#تودلی -
من آدم خوبی نیستم ولی سعی کردم باشم
درسته باورهای قشنگی دارم
و خیلی چیزای خوبی تو زندگی برام ارزشمندن
اما واقعا اینکه چقدر تلاش کردم و بهشون رسیدم رو فقط خدا میدونه. حرفم اینه که اگه ایرادی هست از خودمه نه از باورام.
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
#تودلیMehrsa 14 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خودمونیما ولی گاهی هممون عجیب از ستارالعیوب بودن خدا خجالت میکشیم:)
چقد قشنگ بود