هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خلاصه که همهی همتون
مهربونای پشتیبان️
وایب خیلی خوبی بهم میدی
🫂
جز اولین دوستای انجمنمم هستی🥹
دختر خوش قلب من🤍
@ariii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خلاصه که همهی همتون
مهربونای پشتیبان️
وایب خیلی خوبی بهم میدی
🫂
جز اولین دوستای انجمنمم هستی🥹
دختر خوش قلب من🤍
این پیامت اینقدر حالمو خوب کرد که نتونم توصیفش کنم🥺
️
از اونجایی شدیم دوست که تاپیک زدیم تا همه به اعتبار درسی لازم برای چت برسن:_)
خوشحالم که باهات آشنا شدم🫂
-
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونیدهیچجا نیستییی؟
-
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونیدSachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونیدخلاصه که حال دلتون خوب
یاعلی -
@ariii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خلاصه که همهی همتون
مهربونای پشتیبان️
وایب خیلی خوبی بهم میدی
🫂
جز اولین دوستای انجمنمم هستی🥹
دختر خوش قلب من🤍
این پیامت اینقدر حالمو خوب کرد که نتونم توصیفش کنم🥺
️
از اونجایی شدیم دوست که تاپیک زدیم تا همه به اعتبار درسی لازم برای چت برسن:_)
خوشحالم که باهات آشنا شدم🫂
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خلاصه که همهی همتون
مهربونای پشتیبان️
وایب خیلی خوبی بهم میدی
🫂
جز اولین دوستای انجمنمم هستی🥹
دختر خوش قلب من🤍
این پیامت اینقدر حالمو خوب کرد که نتونم توصیفش کنم🥺
️
از اونجایی شدیم دوست که تاپیک زدیم تا همه به اعتبار درسی لازم برای چت برسن:_)
خوشحالم که باهات آشنا شدم🫂
اره ک بعدش برای همه باز کردن
منم همینطور 🫂️
-
9
حرف می زنند خب.
نیازی به زمزمه نیست.
اصلان چرا؟!
مهم نیست.
ولی زمان و از دست دادم.
ارزشش و داشت؟
کاش هیچ وقت متوجه نمی شدم هیچ وقت.
مصداق اون قسمت دعا کمیل منم خود الانم خودم.
ظلمت نفسیچرا چرا چرا.
حالا حتی نگاه م نمی کنم چون می ترسم.
چون شرمنده شدم.
چون حکم منطق و عقل ه.
کاش هیچ وقت متوجه نمی شدم هیچ وقت.
عمری رو از دست دادم و اینده رو که به دست این عمر بود سرگردان. -
Gharibe Gomnam در خاطره
اول از انجمن
گفته است:
آقا ابوالفضل از اقا سهراب یه پک راه ابریشم رایگان گرفتن @Infinitie-A
منم تو اون لحظه با خودم میگفتم عجب آدم رو داریه این بشراگه یادتون باشه تاپیک شب یلدای اون سال رو من زدم و اون شب بین من و ابوالفضل و آقل سهراب بحث بود که کی پک راه ابریشم بگیره
خیلی هاهم اینجا بزرگ میشن که چطور باید تو یه جامعه بزرگ رفتار کنن با آدمای مختلف با تفکرات مختلف و...
منم اینجوری بودم و هستم
مثلا اوایل که عضو شدم یه چند باری بخاطر اینکه با قدیمی تر ها شوخی های خوبی نمیکردم بحث پیش اومد و بعدش سعی میکردم اون حرفی که قراره بزنم رو چند بار با خودم مرورش کنم که یه موقع باعث ایجاد سوءتفاهم نشه -
Sachli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونیدخلاصه که حال دلتون خوب
یاعلی -
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونید -
مهشید حسن زاده 0
تمام طول روز ذهنم درگیر بود که ناراحت شده و چطور باید این سوتفاهم رو حل کرد
هرچند بااینکه دیگه برام محترم بود هنوزم یه بخشی ازم دلش نمیخواست جلوش کم بیارم و بااین منطق که خب من باهاش صادق بودم!قبول کنه یا نکنه
️ سعی کردم ذهنمو جمع کنم و برم پی امتحان بعدی یعنی بیوشیمی
️🧪
استاد بزرگوار بیوشیمیمون هم بعنوان اسطوره شانه خالی کردن از هرآنچه اسمش مسئولیته بهمون همه چی گفته بود بجززز بیوشیمی🤌
️
نمیدونم شایدم زیادی قبولمون داشت باید تو اون سن به مقام وحی و نبوت میرسیدیم و کم کاری ازخودمون بوده
️
علی ای حال؛تدریس نکردن بیوشیمی یعنی تلاش های ناکام دانشجو برای یادگیری...وطبیعتا قسمت هایی وجود داشتن که اساسی میلنگیدیم!
خلاصه که حسابی مشغول سرگرم جزوه تجویزی استاد بودم کع حتی همونم از خودش نبود واصلا اساسا بعید میدونم جز در ورزشش که اسناد حقیقی و بین المللی وجود داشت درمورد رشتش همونقدر بوده باشه که ادعا میکرد...
تو همین بین سروکله ش بازم پیدا شد!
لحنش که خوب و همیشگی بنظرمیرسید؛
وهمین مکالمه ای تو سرم شکل گرفت که:
_اخیشششپس لابد سوتفاهمش حل ش...
+کوفتبشه یا نشه!مگه مهمه!؟
به کارت برس!!
جواب دادم و همزمان که میخوندیم ریز ریز صحبت های محدودی هم درمورد مباحث میکردیم.
نمونه سوال حل میکردیم و رفع اشکال میکردیم
تااینکه رسید به یه مبحث که اساسی میلنگیدم
و قطعا هم ازش مسئله میومد
نتیجتا به اون بخش که رسیدیم گفتم که نمیتونم و لنگم این قسمتو
وبطرز عجیبی کلا ول کرد پیشروی رو(البته توفازمرور شب امتحان بودیم) وخیلی باحوصله و گویا شروع کرد برام بحث رو باز کردن و درس دادن!واینقدر تمرین کردیم که مطمئن شد خیلی خوووب یادش گرفتم!!
حسابی ازش تشکر کردم و بازم قرار تقلب رو باهم بستیم
️(چراادم نمیشدیم نمیدونم...خیلیم توان و مهارتشو داشتیم!قرارم میزاشتیم
️)
بازم زودتراز حدانتظارمون صبح امتحان رسید و تابه خودمون بیایم سر جلسه نشسته بودیم
قبل جلسه رفته بودم یه روان نویس پررنگ هم خریده بودم که دیگه مشکل امتحان قبلی پیش نیاد
اینبار اما تو یه کلاس بزرگ و من جلوی ایشون افتاده بود جام
وچون به برگم مسلط بود قرارشد اول ایشون بزنه و چک کنه بعد اگه منم مونده بودم یا غلطی بود بم برسونه
مراقب برگه هارو داد و مشغول شدیم
اول طبق قرار صبر کردیم که هرچی بلدیم بزنیم و برگمو باز گذاشتم که ببینه
وبعد هم برگشتم که جواب سوالمو ببینم که خیلی شیک و مجلسی پاشد برگه شو داد رفت!!!🤌
مهشید حسن زاده 0
خب تااونجایی تعریف کردم که برگشو داد و رفت
وبنابراین من موندم و تستی که نمیدونستم باید چکارش کنم و موج حرص و خشم از کاری که باهام کرده بود🤌
️
اول سعی کردم آرامشم رو برای چنددقیقه دیگه فقط حفظ کنم.اون زمان همکلاسی ای داشتیم که بعدازون ترم هم انتقالی گرفت و رفت شهر خودشون اما اونروز جاش کنار من افتاده بود و متوجه شده بود که رو کدوم سوال موندم و بهم رسوند و منم درازاش نشستم تا باخیال راحت سوالات خودشو از رو پاسخبرگ من بزنه
زمان امتحان تمام شد و با تحویل دادن برگم دوباره اون موج خشم وعصبانبت برگشت بهم
به این نیت رفتم بیرون که حسابی دعوا کنم و گویا خودشم منتظر بود
چون تااز در ساختمون اومدم بیرون سریع رفت تو جمعیت پسرای کلاس و منم منصرف شدم و برگشتم خوابگاه...
توراه همینجور سیل دعای خیرررررر🤌بود که روونش میکردم!
وارد اتاق که شدم از حجم عصبانیتم هم اتاقی هام جویا شدن که چی شده و منم که تعریف کردم اونام انگار جوشی شدن که عجب آدمیه!
بهرحال این تازه دومین امتحان بود و هنوز امتحان داشتم و نباید تمرکزم رو بابت این اتفاق ازدست میدادم...
دراز کشیده بودم روتختم وموسیقی تو گوشم بود و مشغول ریلکس کردن بودم که دینگ دینگ نوتیف پیامش اومد...
سعی داشت ازم خبر بگیره و اینطور بنظرم اومد که درواقع اومده بود ببینه تیرش چقدر خوب به هدف نشست و باز ازش عصبی شدم بااینحال سعی کردم کوتاه اما محترمانه جواب بدم
چون برخورد تند تو اون مکالمه نشونه پیروزی اون بود و منم نمیخواستم هیچجوره باخت بدم
اما خب حقیقت غیرقابل انکاراین بود که آدم باهوشی بود و متوجه میشد که عصبی هستم و نهایت اون گفتگو رفت به این سمت که خیلی جدی و شفاف درمورد اتفاق این دوتا امتحان صحبت کنیم... -
مهشید حسن زاده 0
شنوندهیِ همدل️
Sachli شیطون تودل برو
-
Sachli
دور نیستیم تو همیشه تو ذهن من هستی
خیلی اوقات با خیلی چیزا یاده تو میفتم مثلا انیشتین خدابیامرز
و اینکه هرکدوممون یه دغدغه ای داریم الان که خیلی نمیتونیم مثل قبل باهم چت کنیم ولی هروقت چیزی اذیتت کرد ناراحت بودی غمی تو دلت بود یا حتی اگه خیلی خوشحال بودی و ذوق داشتی بابت چیزی منم بات شریکم و بیا بگو اگه نتونم کمکی بهت کنم حداقل یه گوشم برات تا تو دلت چیزی نمونه️
و اینکه امیدوارم تو این روزای خسته کننده یه امید و ذوقی داشته باشی که نگهت داره و از این مسیر لذت ببری خیلی الان به مقصد فکر نکن هرچی باشه تو هنوزم باهوش و با استعدادی -
@danial-hosseiny
نمیدونم چیشد که یهو دلخور و دور شدی و هرچی منتظر شدم نیومدی صحبت کنی...
اما معلمِ جدیِ دلسوزSachli
نمیدونم چی شده که فکر میکنی دلخور شدم و نیازی به صحبت بوده... کاش جای منتظر بودن، زودتر مطرح میکردی. -
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوعشمایل باشی
دی شد و بهمن گذشت و فصل بهاران رسید
جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسید
عیدتونو خیلی پیشاپیش تبریک میگم️
متاسفم که مجبورم مدتی رو اینجا نباشم
طرفای تیر بعد کنکور امیدوارم که با حال خوب ببینمتون دوباره
مواظب حال دلتون باشید، سبز بمونید