هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@_Mahdieh
ببین منو همیشه خدا پیام نورم -
من تقریبا نیم ساعت زودتر برگشتم=)
jahad_121 -
یه حس عجیبی دارم
-
@_Mahdieh
چقدر ش و پ -
دو ساعته دارم کتابامو جمع میکنم ...ی یخچال داریم واسه ترشی ایناست خالی کردم تمیزش کردم همه کتابامو گذاشتم اونجا بعد با چسب هم دور تا دورش زدم
.
خدایا شکرت که قراره خلاص بشم نمیدونم چقدر درد داره به رشته ای ک دوست داری نرسی ولی همین ک نسبت ب پارسال نتیجه فرق داره خودش خیلیه
حس سبک شدن دارم
#تودلی
#خدایا فردا به همه کنکوری ها آرامش بده️
Zahra2020
آرامششو خیلی لازم داریم:)
https://uupload.ir/view/e967296199ffa5daf57d2c84c761435b_dqa0.mp4/
یکی از عزیزا اینو برام فرستاد ،قشنگه ببینش
اونجایی که میگه مهیمن
نگهدارنده از هر خوف و ترسی:)) -
Zahra2020
آرامششو خیلی لازم داریم:)
https://uupload.ir/view/e967296199ffa5daf57d2c84c761435b_dqa0.mp4/
یکی از عزیزا اینو برام فرستاد ،قشنگه ببینش
اونجایی که میگه مهیمن
نگهدارنده از هر خوف و ترسی:))پرستو بابایی 🥹
️...خدایا خودت میدونی که چقدر امسال حرف و تیکه کنایه شنیدم و سکوت کردم ....من واقعا ب نگاه تو نیاز دارم ...میخوام ک در حد انتظارم و چیزی ک تلاش کردم رو ببینم نتیجه شو
#تودلی -
خب خب خب
امروز جلسه پنجم شهریم بود
استادم نسبتا کم حرف تر بود نسبت به دیروز
دیروز(جلسه چهارم) فیلم طوطی اش رو نشونم داد، همه داشتن تو خونه جیغ و دست و سوت میزدن و طوطیه هم سوت میزد و استادم با یه لحن خنده داری میگفت:طوطی بیا، چیکو بیا
اصلا یه وضعیت سمی بود
اول گفت بزن کنار یه دقه برم برا پسرم تخمه بگیرم گشنشه
کلا گیج شده بودم
خب پسرت گشنشه خودش بره
بعد مگه تخمه سیرش میکنه؟
بعد ما که تا دو ساعت آینده سر کلاسیم، کی وقت میکنی تخمه ببری براش؟
مات و مهبوت بودم که یهو اومد و طوطیش رو بهم معرفی کرد
یه نفر هم پارک دوبله زد بود جلوم و مجبور بودم با دنده عقب بیام بیرون
تا ۳۰ دقیقه آتی هم از طوطیش تعریف میکرد
خلاصه دیروز روز سمی بود ولی به لطف بحث داغ کاوایی ها نشد تعریف کنم
و اما امروز، جلسه پنجم، حقیقتا اتفاق خاصی نیوفتاد...
ساعت ۱۶ رفتیم بیرون و هوا وحشتناک گرم بود
فک کنم برا همین کم حوصله بود
بنده خدا میخواست مرخصی بگیره هفته بعد رو بره شمال، ولی بهش نمیدادن
عیدش هم زهر مار شده بود و کلا یه مدت بود هیچجا نرفته بود
آخرشم ۱۵ دقیقه زود برگشتیم آموزشگاه
اومد برام از اسرار شغلش گفت
گفت مثلا توی پرونده که میدن دستتون(وقتی کلاس های شهری تون شروع میشه، یه پرونده خودِ آموزشگاه میده بهتون که توش یه مشت کاغذ و ایناست که هردفعه باید ببرید آموزشگاه تا ساعت خروج رو یاداشت کنه، بعدش مربی هم مهر و امضا بزنه و مجددا دوبارع ببرید آموزشگاه تا تایم ورود رو یادداشت کنه) پشت کپی شناسنامه یا یکی از کاغذا، با خودکار یه علامت میزنن
مثلا اگه ریز یه گوشه بنویسه p یعنی این هنرجو پررو هست، و مربی وقتی علامتو میبینه میفهمه که چطور باید باهاش رفتار کنه
یا مثلا وقتی مینویسه L یعنی این بابا خودش راننده است
خلاصه که آره، اینطوریاست
تازه سه بار هم بهم گفت پارک دوبل بزنم(و گند زدم
)
-
بچهای @تجربیا که فردا کنکور دارین
خیلی تعدادتون زیاده نمیتونم منشنتون کنم
یه لیست منشن دارم ولی ریاضی تجربی قاطیه سخته بخوام جداتون کنم
خب خب، بالاخره نوبت شمام رسید
پارسال که من دوازدهم بودم و اکثرتون یازدهم، اصلا نمیتونستم تصور کنم که باهم دیگه کنکور بدیم
یه جوری بود، انگار همیشه قرار بود یازدهمی باشین
و خب امسال چندتا از بچهای پشت کنکوری و دوازدهم هم به جمعمون اضافه شدن(که همشون هم بجز Hesar تجریی بودن:/)
حس عجیبیه
مثلا الان اصلا نمیتونم کنکوری بودن Narges_ و @Comrade_Bayat رو تصور کنم
حالا بگذریم از این چرت و پرتا، بالاخره شمام قراره فردا کنکور بدین
من پارسال دی ماه ثبت نام نکردم و تیر اولین کنکورم بود، ولی شما اکثرا اردیبهشت رو هم دادین
آره میدونم حال خاص و عجیبی دارین، اضطراب، شادی، نگرانی، خوشحالی، هیجان، شور و شوق
آره این احساس خاص کنکور دادنه
احتمالا تو حوزه خیلی از همکلاسی هاتون رو میبینید و کلی باهم حرف میزنین
شایدم نه
من برگشتنه پارسال با دوتا از همکلاسی هام حدود یک ساعت و نیم مسیر حوزه تا خونه رو پیاده اومده بودیم، و به محض اینکه رسیدم خونه زنگ زدن گفتن کارت ورود به جلسه ات رو تحویل ندادی و اگر تا یه ربع دیگه تحویل ندی غایب رد میشی
و خب تمام اون احساس خوب پیاده روی و تموم شدن کنکور از دماغم در اومد
بگذریم
امیدوارم فردا تو بهترین حال باشین
حتی اگر مطمعن باشین که قراره پشت بمونید، اون حس تموم شدن درسا برا یه مدت آرامش خاصی داره
فردا با بهترین حال روحی برید سر جلسه ها خب؟؟؟
میدونم حال هممون خوب نیست، میدونم بعضیامون هزار جور مشغله فکری و بدبختی داریم که حتی یه ثانیه هم پا از رو گلومون بر نمیدارن
پس ازتون میخوام با هر بدبختی که شده، فقط از امشب تا فردا ساعت ۱۲ اون حس هارو بیخیال شین، حتی زوری هم که شده لبخند بزنین یا سعی کنید خوشحال باشین
خیلی دلم میخواد منشنتون کنم ولی خب شرمنده ام دیگه
اصلا ولش بیا اه منشنتون میکنم
اگه اضافه منشن شدید اشکال نداره، فقط تنبلی من توی جدا کردن تجربیاست
@f-nalist
@AmirBardia
Sunniva
@Comrade_Bayat
@NO-077
@nadph
@Hamed-s
@Hamed-s
Aqua
Gharibe Gomnam
Galadriel
_ Reza _
Reza-H
ramses kabir
razie_
officer k
Michael Vey
Sachli
@danial-hosseiny
DexterMoreRight
jahad_121
JuDi
Hhh Hh
liy2099
lO_Ol
@Zahra-HD
Hesar
Zahra2020
Narges_
Nasrinsani
Blue28
@m.shjarian
@sherlook
SiliS
ari_14
CpR
@Znbs
@Silver-ek
@xanom
I_Fatemeh_l
_____
___
@_______ (دیگه هرچی خط بود منشن کردم)
@_Mahdieh
@_maya
Ainoor
Anzw 18
@دختر-بهار
آدمک
@در-حال-بارگذاری
خانوم لوبیا
هویججج
چیچک
مآهور
زهرا بنده خدا 2
پرستو بابایی
رفته
نقطه -
@Comrade_Bayat امروز کنکور داشتم و کلاس شهری هم داشتم دیگه اصلا حوصلم نشد لیستو چک کنم
-
خب خب خب
امروز جلسه پنجم شهریم بود
استادم نسبتا کم حرف تر بود نسبت به دیروز
دیروز(جلسه چهارم) فیلم طوطی اش رو نشونم داد، همه داشتن تو خونه جیغ و دست و سوت میزدن و طوطیه هم سوت میزد و استادم با یه لحن خنده داری میگفت:طوطی بیا، چیکو بیا
اصلا یه وضعیت سمی بود
اول گفت بزن کنار یه دقه برم برا پسرم تخمه بگیرم گشنشه
کلا گیج شده بودم
خب پسرت گشنشه خودش بره
بعد مگه تخمه سیرش میکنه؟
بعد ما که تا دو ساعت آینده سر کلاسیم، کی وقت میکنی تخمه ببری براش؟
مات و مهبوت بودم که یهو اومد و طوطیش رو بهم معرفی کرد
یه نفر هم پارک دوبله زد بود جلوم و مجبور بودم با دنده عقب بیام بیرون
تا ۳۰ دقیقه آتی هم از طوطیش تعریف میکرد
خلاصه دیروز روز سمی بود ولی به لطف بحث داغ کاوایی ها نشد تعریف کنم
و اما امروز، جلسه پنجم، حقیقتا اتفاق خاصی نیوفتاد...
ساعت ۱۶ رفتیم بیرون و هوا وحشتناک گرم بود
فک کنم برا همین کم حوصله بود
بنده خدا میخواست مرخصی بگیره هفته بعد رو بره شمال، ولی بهش نمیدادن
عیدش هم زهر مار شده بود و کلا یه مدت بود هیچجا نرفته بود
آخرشم ۱۵ دقیقه زود برگشتیم آموزشگاه
اومد برام از اسرار شغلش گفت
گفت مثلا توی پرونده که میدن دستتون(وقتی کلاس های شهری تون شروع میشه، یه پرونده خودِ آموزشگاه میده بهتون که توش یه مشت کاغذ و ایناست که هردفعه باید ببرید آموزشگاه تا ساعت خروج رو یاداشت کنه، بعدش مربی هم مهر و امضا بزنه و مجددا دوبارع ببرید آموزشگاه تا تایم ورود رو یادداشت کنه) پشت کپی شناسنامه یا یکی از کاغذا، با خودکار یه علامت میزنن
مثلا اگه ریز یه گوشه بنویسه p یعنی این هنرجو پررو هست، و مربی وقتی علامتو میبینه میفهمه که چطور باید باهاش رفتار کنه
یا مثلا وقتی مینویسه L یعنی این بابا خودش راننده است
خلاصه که آره، اینطوریاست
تازه سه بار هم بهم گفت پارک دوبل بزنم(و گند زدم
)
Akito مامانم میگه گواهینامه بگیری و این حرفا خودم میگم حال و حوصله ندارم ...اونقدر با آب و تاب خاطره میگی نظرم عوض شد
-
اگه خوابم نبره چی
-
Hhh Hh سلام فردا دیگ خلاص میشم
یادت هست ؟
-
خدا کنه بزارن شکلاتمو ببرم تو
-
میخوام فرندز ببینم بعد کنکور
-
Akito مامانم میگه گواهینامه بگیری و این حرفا خودم میگم حال و حوصله ندارم ...اونقدر با آب و تاب خاطره میگی نظرم عوض شد
Zahra2020 خداروشکر، یه نفر رو به راه راست هدایت کردم
-
Akito تو فقط ب سمت کاوایی دیدن هدایت نکن هر راهی ک بگی صراط مستقیم هست
-
Akito مهم نیست از منشن شدن استقبال میکنم، توهم این رو برام ایجاد میکنه که بقیه بهم توجه میکنن
@Comrade_Bayat
توهم نیست واقعیته