هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
فقط ۲۰ روز تا روز موعود🥲
-
@حامد-صباحی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
داداش اون تیکه رو داداشم زده والا دیگه منو داداشم کنار هم نیستیم تو آلاخونه اسم من حامد برادر کوچکه و اسم داداشم حمید که از من یه چند دقیقه بزرگترهاون تیکه رو برادرم زده
روز جهانی ترموستات پیکانسوتی بدی دادم ولی طبیعی بود
دوتا هنرمند
موفق باشید -
زیبا رو هر چی میخواهد دل تنگت بگو
به مثال شهرزاد قصه ی شیرین و فرهاد بگو -
@Zahra-Hamrang
سلام زهرا جانم اگ منظورت منم ک والا من نیاز ب ی وقفه داشتم تا بتونم مدیریت کنم کارامو ک اوکی شد الانم فعلا تودلی ایگنوره
و اینک من بیست حقیقت نوشتم ک
حقیقتای دگ بنویسم ؟ (خدایا بگه نه )و اینک اگ منظورت من نیستم ک خب هیچی دیه
-
نمیدونم چرا آهنگ گیسو گندمی حس و حال ناری ناری رو بهم میده
ولی هیچی ناری ناری نمیشه -
@حامد-صباحی
بله دیگه -
ZDM در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-Andiravan
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که من دیدم خندیدن نداشتتت
نمیدونم جدیدا این چرا هی میاد تو ذهنم
خوبی تو سانیا؟ ((نمیدونم چ فعل و انفعالاتی تو ذهنم ب وجود اومد ک اول نوشتم ثانیا ))سلام عزیزم
هی...
تو خوبی؟
نه ثانیا نهههههه -
بچه بودم یه دغدغه بزرگ داشتم
ارزو داشتم برنامه نویسی یاد بگیرم
یاد گرفتم ولی اون دغدغه هنوز بود
یدوست داشتم شعر گفتن یاد بگیرم
تغریبا یاد گرفتم ولی اون دغدغه هنوز هست
وقتی 12 13 سالم بود دوست داشتم عاشق بشم
عاشق شدم .. شکستشم خوردم .. ولی اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دلم میخواست بتونم بنویسم بخونم
یاد گرفتم و اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دلم میخواست موهام حالتشون همینجوری بشه که الان هست و الان شده ولی دغدغه هنوز هست
یه روزی قد الانم رو تو خواب هم نمیدیم که برسم بهش ولییی دغدغه هنوز هست
یه روزی دوست داشتم ریشامو سایه بندازم .. شد ولی اون دغدغه هنوز هست
یه روزی دوست داشتم هیکلم خوب باشه شد .. بعدشم دوبار دیگه چاق و لاغر شدمم ولی اون دغدغه هنوز هستت
یه روزی دوست داشتم بتونم لبخند رو لب کسی بیارم .. الان میتونم کم و بیش با مسخره بازی ولی اون دغدغه هنوز هستت
این مشکل با من بزرگ شد
با من رشد کرد
دلم من هم تو تمام سالا فقط حل شدنش رو میخواست دغدغشو داشتم
ولی خب هنوز هستت و الان فشارش بیشتر شده
من از دنیا انتظار زیادی نداشتم
حاظر بودم به هیچکدومم از این موفقیتای کوچیکو بزرگ نرسم ولی اون درست میشد
ولی هنوز هستالان حرف من اینه کاششش با اون سنم همون موقه که بچه بودم چیزی نمیفهمیدم از این چیزا و لااقل انقد دغدغشو نداشتم تا الاان که از الان به بعد سختشیو تحمل کنم
و خب کاش گاهیی بزرگترا باعث نشن که یه بچه کوچیک از همون دوران بچگی دغدغه های به این بزرگیییی رو به دوش بکشه
راجبش زیاد حرف نمیزنم ولی این یه بار این خیلی دلم گرفته براش و الان حتی همین چند ساعتی هم که اومدم اینجا با مسخره بازی بگذرونم رو هم داره ازم میگیره گفتم یه ذرشو بنویسم
برای همتون آرزو میکنم بزرگترینِ دغدغه های الانتون کنکورتون و درس و دانشگاهتون باشه
لطفا ریپلای نخوره
-
سلام به همه آلائی های عزیز