-
انتـظارم ، انتظـارم ، انتظارم شـعر بــود
عاشقت بودم ،نگفتم ، احتکارم شعر بود
عشق را پنهان نمودم در دل خود روزها
شامِ تارِ روزهای اشکبارم ، شــعر بـود !
می سپارم دل به لبخندت ، قرارِ این غزل
دیر فهمیدم ، قرارِ بی قرارم … شعر بود
خواستم نفیَت کنم،عشقِ تو در دل داشتم
ماه رویم چشمهای داغدارم ، شــعر بود !
آمدی و شعر خوانِ روزهای من شدی
آمدی و از خـزانم تا بهـارم شعر بود !
خواستم کاری کنم ، اما همه بر باد رفت
بعد تو بر سنگ قبرم یادگارم شعر بود !
-
najafiali78 در شعردانه گفته است:
پيش زاهد از رندي دم مزن که نتوان گفت
با طبيب نامحرم حال درد پنهاني
مي روي و مژگانت خون خلق مي ريزد
تيز مي روي جانا ترسمت فروماني
اینو گفتی یاد این بیت افتادم
زاهد ظاهر پرست از حال ما اگاه نیست/// در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست
-
Heroes_Hunter
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و ذاهد گاه هست و گاه نیست -
najafiali78 در شعردانه گفته است:
Heroes_Hunter
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و ذاهد گاه هست و گاه نیستعجب بیت زیبایی
-
شاید این شعرو خیلیاتون شنیده باشید ولی به نظرم هرچی بخونیش بازم کمه
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ... -
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر -
پیش چشمان همه از خودم یلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما ...
سپر انداختم -
این قرارداد تاابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
مادوباره سبز می شویم! -
زاهد پشمان را ذوق باده خواهد کشت
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
.
.
.
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی -
گفتم به خود ای موج سرگردان که آخر
بنگر به خود چه بودی و اکنون چه هستی
حاصل چه بود از آن غرور بی دلیلت
آخر به دست صخره ساحل شکستی -
-
چ بگویم از دل تنگم؟!!!