هرچی تودلته بریز بیرون۶

[alireza_kiani]

خنک ان قمار بازی که بباخت انچه بودش ...

[oooopppssss]

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت///آری به اتفاق جهان می توان گرفت

[Sobhan.1999]

این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ،
نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم،
به جـــــــــــــای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند…

[علیم]

گلچین روزگار عجب باسلیقه است
میچیند ان گلی که به عالم نمونه است
هر گل را که به چمن بیشتر میدهد صفا
گلچین روزگار امانش نمیدهد...

[Sobhan.1999]

من پر از حرفهای نگفته ام

حرف هایی از جنس سکوت

حرفهایی برای هیچکس

به باد سپرده ام

حرفهای نگفته ام را…

حالا حتی باد هم بی تابی میکند

[علیم]

متن اگهی ترحیم:
گفتم که چرا رفتی و تقدیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود

[Zohre...]

می‌خواستم زندگی کنم ،
راهم را بستند ...
ستایش کردم ،
گفتند خرافات است ...
عاشق شدم ،
گفتند دروغ است ...
گریستم ،
گفتند بهانه است ...
خندیدم ،
گفتند دیوانه است ...
دنیا را نگه دارید ،
می‌خواهم پیاده شوم ...!

دکتر علی شریعتی

[sheydadb37]

Wнєяєνєя тнє Rσмαη ιѕ, тнє cσℓσя σƒ му ѕкιєѕ ιѕ тнιѕ Bℓαcк ιѕ ℓιкє уσυя тωσ єуєѕ, ѕσ ωну ƒα∂є

به هرکجا که رَوم رنگ آسمان من این‌ست
سیاه مثل دو چشم تو، پس چرا بگریزم ...؟!

#حسین_منزوی

[sheydadb37]

سلام ‌؛خداحافظ
چیز تازه‌ای اگر یافتید، بر این دو اضافه کنید
تا بلکه باز شود
این در گم شده بر دیوار ...!

#حسین_پناهی

[najafiali78]

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯾﺴﺖ ﺯليخا ، ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
**هر ز چاه آمده ای یوسف کنعان شده است **

[علیم]

اگر از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

[Sorna2]

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید

یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو بمن گفتی :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینة عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !

با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

[fateme_mllh]

چنان تنهای تنهایم ،
که حتّی نیستم با خود
نمی‌دانم که عُمری‌را،
چگونه زیستم با خود...

مهدی اخوان ثالث

[_F_SSU_]

سالـــها دل طلب "جـــام جم" از مـــا میکرد
وانـــچه خود داشت ز بیگانه تمــنا میکرد

[حافظ]

[Sobhan.1999]

najafiali78 در شعردانه گفته است:

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯾﺴﺖ ﺯليخا ، ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
**هر ز چاه آمده ای یوسف کنعان شده است **

[najafiali78]

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
من رفته به داخلش و خوابم گرفت

[Mahsa Ss]

همیشه من چنین مجنون نبودم
ز عقل و عافیت بیرون نبودم

چو تو عاقل بدم من نیز روزی
چنین دیوانه و مفتون نبودم

مثال دلبران صیاد بودم
مثال دل میان خون نبودم

در این بودم که این چون است و آن چون
چنین حیران آن بی‌چون نبودم

تو باری عاقلی بنشین بیندیش
کز اول بوده‌ام اکنون نبودم

همی‌جستم فزونی بر همه کس
چو صید عشق روزافزون نبودم

چو دود از حرص بالا می دویدم
به معنی جز سوی هامون نبودم

چو گنج از خاک بیرون اوفتادم
که گنجی بودم و قارون نبودم

مولانا

[Mahsa Ss]

من اینجا بس دلم تنگ اسن
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم

[علیم]

بشکن دلم که رایحه ی درد بشنوی
کس از برون شیشه نبوید گلاب را( اسلوب معادله و حس امیزی داره)
تشبیه هم داره ؟ (دل به گلاب)

[M.an]

زلف آن است که بی شانه دل از جا ببرد...

#شهریار