-
کاش دلتنگی نیز نام کوچکی میداشت
تا به جانش میخواندی:
نام کوچکی
تا به مهر آوازش میدادی،
همچون مرگ
که نام کوچکِ زندگیست
#احمد شاملو -
5 وارونه
پنجِ وارونه چه معنی دارد؟“ خواهر کوچکم از من پرسید.
من به او خندیدم.
کمی آزرده و حیرتزده گفت:
”روی دیوار و درختان دیدم.“
بازهم خندیدم.
گفت: ”دیروز خودم دیدم مهران پسر همسایه
پنجِ وارونه به مینو میداد.“
آنقدَر خنده بَرَم داشت
که طفلک ترسید.
بغلش کردم و
بوسیدم و
با خود گفتم:
”بعدها
وقتی باریدنِ بیوقفهی درد
سقفِ کوتاهِ دلت را خم کرد
بیگمان میفهمی
پنجِ وارونه چه معنی دارد.“
رفت و سیبی آورد
نصف کردیم. دمی خیره بر آن نیمه به نجوا میگفت:
”نکند یعنی ... یعنی ... همین نیمهی سیب!؟“
تنِ آن نیمه، تبِ خواهش بود.
گاز زد.
خندهی لبهای خدا را چیدم.
خیره بر نیمهی گندیدهی خود خندیدم.....
ابیات ابتدایی مقدمه کتاب ادبیات دریافت -
کنار تو چه آرومم، چه آرومی کنار من
تو چشمای تو آرومه چشای بیقرار من
تو میفهمی که خوشحالم، تو میفهمی دلم تنگه
تو میدونی که خواب من، کدوم شبهاست که بیرنگهتو مثل آسمون ساده، مث پرواز آزادی
مث دلبستگی امنی، مث لبخند آبادی
یه پروانهم که توی باد میخوام تو دست تو جا شم
میخوام وقتی دلت تنگه غمت رو شونههام باشه
اگه اشکی تو چشماته، مسیرش گونههام باشه
دکتر افشین یداللهی -
سر گیسوی بلند را نمی بافند،
گل تر را نمی چینند،
عروس زردپوش.(موطلائی)
این سودا (عشق نافرجام)، چه سودایی است،
تو را به من نمی دهند،
چه کنم،امان امان
چه کنم،امان امان
عروس زردپوش.(موطلائی)ساری گلین:)
- دلم گرفت ..
-
(( گنج )) ،(( جنگ )) میشود ،
(( درمان )) ،(( نامرد )) و(( قهقهه )) ،(( هق هق )) !!ولی (( دزد )) همان (( دزد )) است
و (( گرگ )) همان ((گرگ )) ...
آری نمی دانم چرا (( من ))، (( نم )) زده است
و (( یار ))، (( رای )) عوض کرده است .
(( راه )) گویی (( هار )) شده
و (( روز )) به (( زور )) میگذرد،
(( آشنا )) را جز در (( انشا )) نمیبینی
و چه (( سرد )) است (( درس )) زندگی
** اینجاست که (( مرگ )) برایم (( گرم )) میشود
چرا که (( درد )) همان (( درد )) است **
-
خروش موج
با من می کند نجوا:
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت#فریدون_مشیری
-
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو دایما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او روی به دیوار باش
در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن
تو به یکی زندهای از همه بیزار باش
گر دل و جان تو را در بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش
عطار جان -
عشق قشنگ است ولی …
بچه ها عشق قشنــگ است ولـی
سهم عاشق دل تنــگ است ولـی
بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه
زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی
دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـم
مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی
با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب
عشق یعنی که دو رنگ است ولی
درد بسیــــار شکســــت عشقـــی
بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی
دوستــــــانم همه تان می دانیــــــد
عشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی
خودمـــــــانیم بـــــــــدون عشقــــی
کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی
بچه ها بـا همــــه ی ایـــــن اوصــاف
بخـــــدا عشق قشنــــگ است ولی
سجاد صادقی