-
-
.مکن بد که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان نام بدنگیرد ترا دست جز نیکویی
گر از مرد دانا سخن بشنویهر آنکس که اندیشهای بد کند
به فرجام بد با تن خود کندوگر بد کنی جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنویجهان را نباید سپردن به بد
که بر بدکنش بی گمان بد رسد -
در دل ما فقر آلایش فزود _ نیت پاکان چرا الوده بود حاجت ار ما را ز راه راست برد_پس شما را دیو هر جا خواست برد
-
.فعل و قول آمد گواهان ضمیر
زین دو بر باطن تو استدلال گیر
چون ندارد سیر سرت در درون
بنگر اندر بول رنجور از برون
فعل و قول آن بول رنجوران بود
که طبیب جسم را برهان بود
وآن طبیب روح در جانش رود
وز ره جان اندر ایمانش رود
حاجتش ناید به فعل و قول خوب
احذروهم هم جواسیس القلوب
این گواه فعل و قول از وی بجو
کو به دریا نیست واصل همچو جو__مولانا
-
گزیده ای شعر:
به دیدارم بیا هر شب،
در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناه ِ من درین برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من...!مهدی اخوان ثالث
-
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیستآه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست
این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست
به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست
این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
رنج دیرینه ی انسان به مداوا نرسید
علّت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست
” سایه ” صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هوشنگ ابتهاج
-
. قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند...
مهدى اخوان ثالث
-
البته که دور از تاپیک هم نباشد
با صدای شجریان و سنتور سرو موسیقی ایران استاد مشکاتیان
یا با نوای جانسوز خودش حال دیگری دارد ،:قاصدک در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب .
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم میگوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو ، فریب ..
@Saadat-sh