-
اوّل و پایان هر دردیم ما، دالیم ما..
- محمد سهرابی .
.
-
رفته ای... اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز... فردا بیشترزندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشترهیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتربر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: "عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر... -
یک سینه حرف هست،ولی نقطه چین بس است...
- حامد عسکری .
-
روزآرامــم و افســوس بـــه شب کـه برسم
همه شب عــازمِ میــدانم ودر جنــگ خودمشیشه با سنگِ دگر خُرد شود حرفی نیست
دردم این است شکسته شده با سنگ خودم -
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کنددیوانه کنی هر دو جهانش بدهی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کندمولانا
-
هر کسی را همدم غم و تنهایی مدان
سایه هم راه تو میآید ولی همراه نیست
#مولانا -
از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار
رنج ها اینگونه ما را مرد بار آورده اند...#شیدا_صیادی_پور
-
خورشیدی در جانِ تو پنهان است! دریا از یادِ تو؛ پریشان است
️ -
گفته بودم چو بیایی غمِ دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی-سعدی
-
غم انگیز بود=(((
-
-
به خود گفتم دل از اندیشهٔ دیدار بردارم
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارمنباید مینوشتم پاسخ آن نامه را اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارمنوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارمکسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارماگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم