-
آفتاب از چهره ی ما ترسید.
دریافتیم و خنده زدیم.
نهفتیم و سوختیم.
هر چه بهم تر،تنهاتر. -
Alireza Mousavi بچه های تجربی کنکور 1402 تجربی بچه های همخوانی راه ابریشم پرو-زیست راه ابریشم پرو-شیمی راه ابریشم پرو -فیزیک کازرانیان راه ابریشم پرو تجربیا اپ کاتالیزورهای آلاءreplied to banoo on آخرین ویرایش توسط انجام شده
banoo گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی -
شَوَد به صَبر دَوا دَردهای بیدَرمان
-
Alireza Mousavi بچه های تجربی کنکور 1402 تجربی بچه های همخوانی راه ابریشم پرو-زیست راه ابریشم پرو-شیمی راه ابریشم پرو -فیزیک کازرانیان راه ابریشم پرو تجربیا اپ کاتالیزورهای آلاءreplied to banoo on آخرین ویرایش توسط انجام شده
banoo ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو نا گفته هامان می شنودیا حق
-
چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم
لختی حریف لحظههای غربتت باشمای سهمت از بار امانت هرچه سنگینتر!
بگذار تا من هم شریک قسمتت باشمتاب آوری تا آسمان روی دوشت را
من هم ستونی در کنار قامتت باشماز گوشهای راهی نشان من بدهّ بگذار
تا رخنهای در قلعه بند فترتت باشمسنگی شوم در برکه آرام اندوهت
با شعلهواری در خمود خلوتت باشمزخم عمیق انزوایت دیر پاییده است
وقت است تا پایان فصل عزلتت باشمصورتگر چشمان غمگین تو خواهم بود
بگذار همچون آیینه در خدمتت باشمدر خوابی و هنگام را از دست خواهی داد
معشوق من! بگذار زنگ ساعتت باشم•حسین منزوی•