-
در فراسوی ترس ها
وحشت هایی است
و در ورای انها
لذت هایی است
ساختن خانه مهم نیست
چه ان خانه در دل باشد چه در جهان
خانه اگر خانه باشد
ساختنش اسان نیست
اما
ویران کردنش
آسان تر از تبدیل حس سر خوشی به وحشت است
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است که از خاک ما بسازد خشت
حافظ -
شیفتگان پرواز را
میل خزیدن نیست -
گفت: چون میگذرد.نیست غمی
گفتم: غمم این بود که از من بگذشت -
@javadm328 حالت چطوره کنکوری؟؟
-
داخل واژه صبح
صبح خواهد شد.
-
@javadm328
-
آسمان آبی تر
آب آبی تر
من درایوانم رعنا سر حوضرخت می شوید رعنا
برگ ها می ریزد
مادرم صبحی می گفت : موسم دلگیری است
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست
زن همسایه در پنجره اش تور می بافد می خواند
من ودا می خوانم گاهی نیز
طرح می ریزم سنگی ‚ مرغی ‚ ابری
آفتابی یکدست
سارها آمده اند
تازه لادن ها پیدا شده اند
من اناری را می کنم دانه به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
می پرد در چشمم آب انار : اشک می ریزم
مادرم می خندد
رعنا هم -
لکنت ِشعر و
پریشانی و جنجال ِ دلم
چه بگویم که کمی خوب
شود حالِ دلم..؟نجمه_زارع
-
مثل رویای خیس و شیرینم
مثل آرامش غمیگینم
مثل قایقی روی آب
حساس و سنگینم
همه آرزو دارند که
به عقب برگردند که چه؟
که به دست آرند
چیزهایی را
ولی من مثل همیشه
دوست دارم که
به عقب برگردم
که از دست ندهم داشته هایم را
-
@javadm328 در شعردانه گفته است:
مثل رویای خیس و شیرینم
مثل آرامش غمیگینم
مثل قایقی روی آب
حساس و سنگینم
همه آرزو دارند که
به عقب برگردند که چه؟
که به دست آرند
چیزهایی را
ولی من مثل همیشه
دوست دارم که
به عقب برگردم
که از دست ندهم داشته هایم را